وحشتی كه روز به روز، در روح و روانِ كودتاگران، بيشتر رخنه ميكند، مانند سرطانی به جانشان افتاده و هيچ چاره اي براي درمانش ندارند.
قبل از روز قدس، اعتباری به جوش و خروش جنبش سبز براي حضور در اين روز نميدادند.يكي دو روز مانده به روز قدس، سپاه بيانيه داد و به خيالِ خود مردم را براي حضور ترساند.نتيجه حضور ميليوني مردم بود.
برايِ 13 آبان، كودتاچيان، كه طعم تلخِ شكست در روز قدس را چشيده بودند، از دو سه هفته قبل مصاحبه ها را شروع كردند و تا جايي كه ميتوانستند، جنبش را تحقير و تخريب كردند.اما 13 آبان باز هم، مردم ميليوني آمدند و نكته جالب اينكه اينبار به صورت پراكنده حضور يافتند و عملاً نيروهاي بسيجي نتوانستند مانع از برگزاري مراسم شوند.علاوه بر آن، 2 شهر تبريز و مشهد هم به تهران و اصفهان و شيراز و اهواز پيوسته بودند.
براي 16 آذر هم از حالا بيانيه ميدهند و تا ميتوانند دستگير ميكنند، اما باز هم در صدر خبرها، “خيز جنبش سبز در دانشگاهها براي 16 آذر” قرار دارد.
اما ساده لوحي است كه تصور كنيم كودتاگران اين روزها دست روي دست گذاشته اند تا هر روز بر عمرِ جنبش و تجربه یِ آن اضافه شود.اگر آنها تا به حال موفق به سركوبِ جنبش سبز نشده اند، هشياري تك تكِ سربازانِ سبز بوده، از ميرحسين و كروبي و خاتمي بگيريد تا پيرزني كه در تجمعات شركت ميكند.وگرنه انواع و اقسام روش ها را براي مقابله بكار برده اند.ايجاد تفرقه بين مردم و رهبران، تلاش براي راديكال كردن شعارها، تلاش براي سوق دادن جنبش به سمت خشونت، دستگيريهاي گسترده، طرح مسائلِ انحرافي، محاكمه و اعدام، ايجاد جو رعب و وحشت، ارسال اس ام اس هاي رندوم براي ترساندن مردم، تحقير جنبش در سخنرانيها، ايجاد ياس و نا اميدي در بين مردم مبني بر اينكه اين جنبش نتيجه اي ندارد؛ و هزار و يك ترفند ديگر كه تا بحال هيچ كدام نتيجه نداده.
اما تاكتيكِ جديدي كه بنظر ميرسد كودتاگران اين روزها درصدد انجام آن هستند، استحاله یِ جنبش از طريق ايجاد شك و ترديد و دروغ در اصلِ كودتایِ 22 خرداد، است.
يكي مصاحبه ميكند كه آخرين گزارش ها در روزهاي منتهي به 22 خرداد، نشان ميداد كه انتخابات به مرحله دوم ميكشد،از آن طرف برادر طائبِ معروف، سخنراني ميكند كه اصلاً در قم، كروبي 4 راي بيشتر نداشت و در تهران هم فقط قشر بالایِ جامعه به ميرحسين راي دادند و پايين شهر چنين نبوده.محسني اژه اي هم كه انگار مسئله یِ تجاوز ها تازه مطرح شده، باز مصاحبه ميكند كه صحبت هایِ كروبي 1% هم راست نيست و همگي دروغ هستند.باز از آن طرف، تخريب ها بر ضد پسر هاشمي تشديد ميشود.
اما با چه هدفي اين گفته ها بيان ميشود ؟ خيلي ساده، آنقدر مسئله اي را تكرار ميكنند تا در اذهان جا بيندازند و از طرف ديگر آنقدر دروغ ها را بزرگ ميكنند تا قبولش راحت تر باشد.
مثلاً وقتي زاكاني ميگويد كه گزارشها مبني بر اين است كه انتخابات به دور دوم كشيده ميشده، سمت و سوي بحث ها و خبرها به اين سمت ميرود كه خب شايد واقعاً احمدي نژاد آنقدر راي داشته كه به دور دوم برود.در حالي كه اكثريت مردم بخوبي ميدانند به چه كسي راي داده اند و ميرحسين در همان دور نخست با اختلاف حداقل 10 ميليون، پيروز انتخابات هست.
بايد هشيار بود، جنبشِ سبز بروي حداقل ها اتحاد دارد و نبايد پا را فراتر گذاشت. بعضي از دوستان خرده ميگيرند كه چرا ميرحسين در بيانيه هايش از امام ميگويد. دوستان فراموش نكنيم، روزي كه تصميم گرفتيم به كروبي يا موسوي راي بدهيم، هيچ كدام از اين دو عزيز كانديداي ايده آل نبودند، اما به حكم عقل مردم به يكي از اين دو عزيز راي دادند و همين عقلانيت باعث شد كه در 1 شب، امپراطوري ظلم و دروغ بشكند.
در حالِ حاضر هم نبايد از ميرحسين يا كروبي انتظار داشت كه باورهايشان زير پا بگذارند و به خميني فحش دهند.كه اگر هم فحش بدهند، دردي از اين مردم دوا نميشود.
پس احساسات را كنار بگذاريم، بايد با اتحاد، حولِ خواستِ حداقلي “اجرايِ بي كم و كاست قانون اساسي و رفراندوم” تمامِ سناريوهاي كودتاگران را رسوا كرد.
به نظرم مشخصه هايي كه تا آخر بايد بروي آن پافشاري كرد اينها هستن :
1| پرهيز از خشونت
2| پرهيز از تندروي و كندروي و شعارهاي انحرافي
3| اجماع بروي حداقل ها
4| تا زماني كه جواب نگرفتيم به دنبال “راي دزديده شده یِ” خود باشيم.در واقع شعار “راي من كجاست” . چون مشخص شدن جواب همين سوال، بتنهايي، ريشه یِ سرچشمه هایِ قدرت را ميخشكاند.
5| پيگيري قتل ها و تجاوزات
6| استقامت بدون عقب نشيني از اصولمان تا پيروزي و پرهيز از هرگونه سازشكاري
قبل از روز قدس، اعتباری به جوش و خروش جنبش سبز براي حضور در اين روز نميدادند.يكي دو روز مانده به روز قدس، سپاه بيانيه داد و به خيالِ خود مردم را براي حضور ترساند.نتيجه حضور ميليوني مردم بود.
برايِ 13 آبان، كودتاچيان، كه طعم تلخِ شكست در روز قدس را چشيده بودند، از دو سه هفته قبل مصاحبه ها را شروع كردند و تا جايي كه ميتوانستند، جنبش را تحقير و تخريب كردند.اما 13 آبان باز هم، مردم ميليوني آمدند و نكته جالب اينكه اينبار به صورت پراكنده حضور يافتند و عملاً نيروهاي بسيجي نتوانستند مانع از برگزاري مراسم شوند.علاوه بر آن، 2 شهر تبريز و مشهد هم به تهران و اصفهان و شيراز و اهواز پيوسته بودند.
براي 16 آذر هم از حالا بيانيه ميدهند و تا ميتوانند دستگير ميكنند، اما باز هم در صدر خبرها، “خيز جنبش سبز در دانشگاهها براي 16 آذر” قرار دارد.
اما ساده لوحي است كه تصور كنيم كودتاگران اين روزها دست روي دست گذاشته اند تا هر روز بر عمرِ جنبش و تجربه یِ آن اضافه شود.اگر آنها تا به حال موفق به سركوبِ جنبش سبز نشده اند، هشياري تك تكِ سربازانِ سبز بوده، از ميرحسين و كروبي و خاتمي بگيريد تا پيرزني كه در تجمعات شركت ميكند.وگرنه انواع و اقسام روش ها را براي مقابله بكار برده اند.ايجاد تفرقه بين مردم و رهبران، تلاش براي راديكال كردن شعارها، تلاش براي سوق دادن جنبش به سمت خشونت، دستگيريهاي گسترده، طرح مسائلِ انحرافي، محاكمه و اعدام، ايجاد جو رعب و وحشت، ارسال اس ام اس هاي رندوم براي ترساندن مردم، تحقير جنبش در سخنرانيها، ايجاد ياس و نا اميدي در بين مردم مبني بر اينكه اين جنبش نتيجه اي ندارد؛ و هزار و يك ترفند ديگر كه تا بحال هيچ كدام نتيجه نداده.
اما تاكتيكِ جديدي كه بنظر ميرسد كودتاگران اين روزها درصدد انجام آن هستند، استحاله یِ جنبش از طريق ايجاد شك و ترديد و دروغ در اصلِ كودتایِ 22 خرداد، است.
يكي مصاحبه ميكند كه آخرين گزارش ها در روزهاي منتهي به 22 خرداد، نشان ميداد كه انتخابات به مرحله دوم ميكشد،از آن طرف برادر طائبِ معروف، سخنراني ميكند كه اصلاً در قم، كروبي 4 راي بيشتر نداشت و در تهران هم فقط قشر بالایِ جامعه به ميرحسين راي دادند و پايين شهر چنين نبوده.محسني اژه اي هم كه انگار مسئله یِ تجاوز ها تازه مطرح شده، باز مصاحبه ميكند كه صحبت هایِ كروبي 1% هم راست نيست و همگي دروغ هستند.باز از آن طرف، تخريب ها بر ضد پسر هاشمي تشديد ميشود.
اما با چه هدفي اين گفته ها بيان ميشود ؟ خيلي ساده، آنقدر مسئله اي را تكرار ميكنند تا در اذهان جا بيندازند و از طرف ديگر آنقدر دروغ ها را بزرگ ميكنند تا قبولش راحت تر باشد.
مثلاً وقتي زاكاني ميگويد كه گزارشها مبني بر اين است كه انتخابات به دور دوم كشيده ميشده، سمت و سوي بحث ها و خبرها به اين سمت ميرود كه خب شايد واقعاً احمدي نژاد آنقدر راي داشته كه به دور دوم برود.در حالي كه اكثريت مردم بخوبي ميدانند به چه كسي راي داده اند و ميرحسين در همان دور نخست با اختلاف حداقل 10 ميليون، پيروز انتخابات هست.
بايد هشيار بود، جنبشِ سبز بروي حداقل ها اتحاد دارد و نبايد پا را فراتر گذاشت. بعضي از دوستان خرده ميگيرند كه چرا ميرحسين در بيانيه هايش از امام ميگويد. دوستان فراموش نكنيم، روزي كه تصميم گرفتيم به كروبي يا موسوي راي بدهيم، هيچ كدام از اين دو عزيز كانديداي ايده آل نبودند، اما به حكم عقل مردم به يكي از اين دو عزيز راي دادند و همين عقلانيت باعث شد كه در 1 شب، امپراطوري ظلم و دروغ بشكند.
در حالِ حاضر هم نبايد از ميرحسين يا كروبي انتظار داشت كه باورهايشان زير پا بگذارند و به خميني فحش دهند.كه اگر هم فحش بدهند، دردي از اين مردم دوا نميشود.
پس احساسات را كنار بگذاريم، بايد با اتحاد، حولِ خواستِ حداقلي “اجرايِ بي كم و كاست قانون اساسي و رفراندوم” تمامِ سناريوهاي كودتاگران را رسوا كرد.
به نظرم مشخصه هايي كه تا آخر بايد بروي آن پافشاري كرد اينها هستن :
1| پرهيز از خشونت
2| پرهيز از تندروي و كندروي و شعارهاي انحرافي
3| اجماع بروي حداقل ها
4| تا زماني كه جواب نگرفتيم به دنبال “راي دزديده شده یِ” خود باشيم.در واقع شعار “راي من كجاست” . چون مشخص شدن جواب همين سوال، بتنهايي، ريشه یِ سرچشمه هایِ قدرت را ميخشكاند.
5| پيگيري قتل ها و تجاوزات
6| استقامت بدون عقب نشيني از اصولمان تا پيروزي و پرهيز از هرگونه سازشكاري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP