از وبسايت شخصي اكبر اعلمي
در قسمت اول این مقاله به تفصیل به قسمتی از منابع فیلم اعترافات ابطحی اشاره شد، در این بخش به چرائی و تبیین اهداف انتشار فیلم مذکور در این سایت می پردازم:
د-هدف سایت از انتشار این قسمت از فیلم اعترافات آقای ابطحی چه بوده است؟
برای انتشار فیلم مذکور دلایل مختلفی وجود داشت و دارد که در زیر به پنج مورد از آنها اشاره می شود:
دلیل یکم- در ایام انتخابات به منظور تبلیغ احمدی نژاد و تخریب کاندیداهای موسوم به اصلاح طلب، یک کلیپ تبلیغاتی ساخته شد که در آن بعضی از اشخاص وابسته به طیف موسوم به اصلاح طلب متهم به توهین به مقدسات شده بودند. در این کلیپ بنده را نیز بدروغ متهم کرده بودند که خواستار استیضاح امام حسین(ع) شده ام!
این کلیپ توسط یک شبکه پنهان و ناشناخته از طریق سی دی، بلوتوث و اینترنت بصورت وسیعی در میان مردم و خصوصا بسیجیان منتشر شد، بدون اینکه فرصت پاسخگوئی برای اشخاصی که نام آنها برده شده بود فراهم شود!
بدون تردید انتشار چنین فیلم ها و کلیپ هائی در میان عده ای متعصب و یا بی خبر از همه جا، بدون آنکه فرصت و امکان پاسخگوئی برای طرف مقابل فراهم شود، به سهم خود می تواند به ایجاد ذهنیت های غلط در نزد برخی از گروه های اجتماعی و هدف، علیه افراد مورد نظر منجر شود.
واکنش آقای ابطحی به فیلم منتشره حاکی است که ایشان از انتشار چنین فیلمی بی اطلاع بوده است. لذا پس از انتشار اعترافات ابطحی در سایت راقم و آگاهی ایشان از این فیلم، مشارالیه و دوستانش فرصت و شرایط لازم را بدست آورند تا نسبت به آن عکس العمل مناسب و دلخواه خود را نشان دهند.
دلیل دوم- مشاهده سی دی مورد بحث و پخش اعترافات ابطحی در فضای مجازی، نویسنده را کنجکاو و مجاب کرد تا در مورد چرائی اعترافات وی و عدم پخش آن از صدا و سیما و انتشار آن بصورت سی دی و اینترنتی، پرسش هائی را به شرح زیر مطرح کرده و ارزیابی خود را نسبت به هریک از این پرسش ها بیان نمایم:
یک- آیا ابطحی از پخش فیلم اعترافات خود از طرق مختلف با خبر بوده است و یا خیر؟
دو- با وجود اینکه آقای ابطحی به عنوان یک سیاستمدار کار کشته می داند که از اعترافات او بهره برداری های سیاسی صورت خواهد گرفت، چرا تن به چنین اعترافاتی داده است؟
سه- چنانچه اعترافات مذکور واگویه اعتقادات ابطحی نیست، اکنون که خارج از زندان است چرا پشت پرده های بازداشتگاه را افشاء نمی کند؟
چهار- بخش بعدی سوال متوجه مسئولان بود. با وجود پخش قسمت عمده اعترافات آقای ابطحی(در بازداشتگاه) با آب و تاب از طریق سیمای جمهوری اسلامی ایران و دیگر رسانه های دولتی، چرا این قسمت از اعترافات وی در صدا و سیما منتشر نشد و اگر پخش این قسمت از اقاریر آقای ابطحی به هر دلیلی مجاز و یا به مصلحت نبوده است، این نوار چرا و چگونه در اختیار دیگران قرار گرفته است!؟
پاسخ به پرسش یک ؛
قهرا اگر آقای ابطحی از انتشار فیلم این قسمت از اعترافاتش بی خبر بوده است، در این صورت به محض اطلاع از انتشار چنین فیلمی قادر به نشان دادن عکس العمل مناسب خواهد شد و اگر سخنی برای گفتن داشته باشد، برخلاف فیلمی که در ایام انتخابات توزیع شد، مخاطبینش یکسویه به داوری نخواهند نشست.
در رابطه با پرسش چهار چند احتمال متصور است؛
1-بخش قابل توجهی از اتهامات آقای ابطحی متوجه عملکرد آقای هاشمی و فرزندان ایشان است. اراده ای که در حوادث اخیر نقش فصل الخطاب را داشته و می تواند مانع از انتشار چنین اعترافاتی از صدا و سیما شود، بیش از این مایل به تخریب چهره آقای هاشمی نبوده و به همین سبب نیز جلوی پخش این قسمت از اعترافات را گرفته است. همین روند بنوعی در پخش اعترافات قبلی ابطحی از صدا و سیما تکرار شد، با این تفاوت که پس از پخش اعترافات در یکی از شبکه ها، در حین بازپخش آن در بخش های بعدی خبر نام آقای هاشمی سانسور شد!
در صورت درستی این احتمال، با انتشار فیلم اعترافات ابطحی در این سایت، چه بسا بسیاری از کسانی که از انتشار آن توسط افراد خودسر بی خبر بودند، از جمله مسئولان مخالف انتشار این قسمت از اعترافات، متوجه این واقعیت شدند که در این بخش از سیستم هم حفره هائی وجود دارد که حتی برخلاف خواست و اراده موصوف، به خودسری های خود همچنان ادامه می دهند!
2-اعترافات آقای ابطحی ناشیانه صورت گرفته و فیلم مذکور هم باب میل از آب در نیامده است، اما دیدن آن توسط بعضی از گروه های هدف برای تامین نظر انتشار دهندگان آن کافیست. اگر این احتمال مقرون به صحت باشد، پس از انتشار فیلم مذکور در این سایت، باز توضیحات آقای ابطحی می توانست کاشف حقیقت باشد.
3-همانطور که آقای ابطحی در یادداشت خود اشاره کرده اند، این بخش از اعترافات"در یک جلسه خصوصی در دادستانی" ایراد شده و باو قول داده بودند که این قسمت در رسانه ها پخش نخواهد شد. با انتشار این فیلم حداقل دیگران پی خواهند برد که بازجوئی های خصوصی و عمومی تفاوت چندانی با هم ندارند و هدف وسیله را توجیه می کند، لذا هرگاه مصلحت ایجاب نماید، اعترافات مورد استفاده قرار خواهد گرفت، از اینرو در شرایط مشابه می توانند آگاهانه تر تصمیم مقتضی را اتخاذ کنند.
4-این قسمت از اعترافات را عمدا پخش نکرده اند و در آستانه رهائی آقای ابطحی از بازداشتگاه، آنرا بصورت قطره چکانی در محدوده ای کوچکتر منتشر می کنند تا باو یادآوری شود که گزگ هائی علیه ایشان در اختیار دارند و هرگاه او به تعهداتش عمل نکند، آنها را افشا و در سطح وسیعتری منتشر خواهند کرد!
اگر این احتمال درست باشد، از قدیم گفته اند که "مرگ یکبار و شیون هم یکبار"، لاجرم اگر ابطحی از این شیوه انتشار فیلم اعترافاتش بی خبر بوده است، در پی انتشار آن در این سایت، از ماجرا مطلع و می توانست خود را برای نشان دادن عکس العمل مناسب آماده نماید و دیگر ناگزیر نشود که بصورت قطره جکانی آزار ببیند.
در رابطه با پرسش های دو و سه نیز چند احتمال متصور است:
1-همه یا قسمتی از اعترافات، تخلیه اعتقادات درونی ابطحی است که بخاطر ملاحظات سیاسی و فضای کنونی، در شرایط عادی تمایلی برای بیان آن در نزد افکار عمومی نداشته است، اما در اثر شرایط سخت زندان دل به دریا زده و برای نشان دادن حسن نیت خود مکنونات قلبی اش را بزبان جاری ساخته است.
2-ابطحی در اثر تهدید و سختی های زندان و برخلاف عقاید و باورهای درونی اش ناگزیر شده است که برخلاف واقع تن به چنین اعترافاتی بدهد.
برای این پارادوکس باید پاسخ مناسبی یافت:
*نخست فرض می کنیم که احتمال اول درست باشد، در این صورت بعضی از واکنش های بی مورد و متعصبانه بعضی از دوستان آقای ابطحی در قبال بخشی از اعترافات ایشان، مصداق دوستی بی خرد می باشد که خود نوعی دشمنی است و لاجرم این نوع دفاع کردن ها حاصلی جز تحقیر نامبرده ندارد، ریرا با دفاعیاتی از این دست ابطحی را فردی با نقاط ضعف فراوان و آسیب پذیر و آنقدر سست عنصر، ضعیف و اپورتونیست جلوه می دهند که در اثر قدری فشار و محرومیت های اجتماعی(با توجه به زمان اعترافات)، برخلاف بعضی از دوستانش حاضر شده است که برای رها شدن خود از بند به همه چیز و همه کس خیانت کرده و در کوتاهترین مدت علیه همه اعتقادات درونی اش و مهمتر از آن تعدادی از دوستانش کودتا نماید!
بنابراین اگر این احتمال را بپذیریم، من معتقدم که متاثر نشدن از عقاید مانوس و جو حاکم و آشکار کردن مکنونات قلبی و در میان نهادن صادقانه آن با مردم، خود مصداق بارز آزادگی و شهامت است. از اینرو تاکید مجدد بر درستی بخش های قابل قبول اعترافات، هرچند که برای عده ای ناخوشایند باشد، نشانه ای از صداقت و جسارت است و خلاف آن بیانگر دوروئی، نفاق و ترس و موج سواری محسوب می شود و آقای ابطحی به عنوان یک روحانی بهتر از راقم با خوب و بد بودن ماهیت هریک از این خصایص آشناست.
به عبارت دیگر اگر در نگاه آقای ابطحی و یا هریک از دوستان ایشان، ادعای های مطرح شده نسبت به بخشی از فرایند انتخابات واقعیت نداشته و یا حداقل بعضی از مدعیان، خود به آنچه گفته و وانمود کرده اند ناباورند و صرفا بدلیل تحمل برخی از محرومیت های اجتماعی از لجاجت های سیاسی دست کشیده و باور درونی خود را ظاهر می سازند، لاجرم وجدان و انصاف ایجاب می کند که حقایق را آنگونه که هست و یا آنها می پندارند با مردم هم در میان بگذارند و اجازه ندهند که دیگران بخاطر تردیدهائی که آنها ایجاد کرده اند بیش از این متحمل هزینه و خسارت شوند.
**اکنون فرض می کنیم که آقای ابطحی تحت تاثیر شرایطی که بر روی اراده او تاثیر می گذارد، ناگزیر شده است تا در بازداشتگاه و حتی دادگاه به چنین اعترافاتی تن دهد. در این صورت:
1-نظر باینکه آقای ابطحی در دوران ریاست جمهوری خاتمی، مدتها معاون حقوقی و پارلمانی ایشان بوده است، قهرا به این واقعیت واقف است که اقرار متهم در دادگاه (نه زندان و بازداشتگاه)، علیه خود فرد نافذ و قانونی است و در هر مرحله ای از دادگاه می تواند مستند رای قاضی واقع شود، با این وصف و برغم اطلاع آقای ابطحی و وکلایش از پیامدهای اعتراف در دادگاه، ایشان در تاریخ شنبه دهم مرداد ماه سالجاری و حتی در چند نوبت پس از آن، مهمتر از آنچه در این فیلم بیان شده است را در دادگاه و در نزد قاضی با حضور وکلای انتخابی خود اعتراف کرده و متعاقب آن در 30 آبانماه در دادگاه بدوی به 6 سال زندان محکوم شد و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
وکلای انتخابی(نه تسخیری)آقای ابطحی هم بیش از خود او به معنای اقرار و اعتراف در نزد دادگاه واقفند و خوب می دانند که با چنین اقاریری در دادگاه، در مرحله تجدید نظر خواهی هم نمی توان آنرا انکار کرد. مگر آنکه پس از آزادی و در شرایط عادی، به شرایط سختی که اراده او را تحت تاثیر خود قرار داده است، استناد نمایند و اعترافاتی را که تحت تاثیر آن شرایط صورت گرفته است انکار نمایند تا امکان دفاع موثر وکلایش برای تقاضای تبرئه و یا تخفیف مجازات او در مرحله تجدید نظر فراهم شود.
بهر تقدیر در صورت درستی این احتمال، آقای ابطحی در تاریخ یکشنبه اول آذر ماه از بازداشتگاه آزاد شد و انتشار این فیلم در 88/09/04 بهترین فرصت را برای او فراهم ساخت تا چنانچه اعترافات در شرایط سخت از او اخذ شده است، در شرایط آزادی واقعیت را بیان کرده و به افکار عمومی بگوید که اعترافات وی با اختيار کامل بیان نشده و اقرار کننده در اثر ارعاب و ترس و در شرايط غیر طبيعي و تحت فشار تن به چنین اعترافاتی داده است، مگر آنکه وکیل و موکل هر دو پذیرفته باشند که اعترافات مذکور و یا حداقل بخش هائی از آن خدشه ناپذیر است.
2-چنانکه پیشتر نیز در همین سایت و سخنرانی دانشگاه امیر کبیر تاکید کرده ام، علاوه بر عوامل مختلف بویژه تحریکات بعضی از رسانه های خارجی، رفتارها و اظهارات بعضی از مقامات رسمی کشورمان نظیر رفتارها و اظهارات مشمئز کننده احمدی نژاد، خطابه های بعضی از ائمه جمعه و قسمتی از سخنرانی ها و موضعگیری های مقام رهبری، رفتارها و ادعاهای موسوی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی و حواریون آنها مبنی بر ایجاد تردید و تشکیک در نتایج اعلام شده انتخابات، از عوامل سائق و محرّک اعتراضات و وقوع ناآرامی های چند ماهه اخیر در ایران بوده است. البته کنش ها و واکنش ها و سرکوب خونین و خشونت آمیز اعتراضات مردمی و رودرو قرار دادن بخشی از نیروهای نظامی و انتظامی در مقابل اعترضات مسالمت آمیز مردمی و هجوم کور چماق بدستان هدایت شده به خانه های مردم و عدم دلجوئی از آسیب دیدگان به عنوان نمک پاشیدن بر روی زخم، مزید بر علت شده و از عوامل تشدید کننده بحران یاد شده بوده و عاملی گردید تا اعتراضات و مطالبات فرو خورده و سرکوب شده، دوباره احیاء شده و در همین راستا بعضی از معترضین به عملکرد حکومت و گروههای مختلف اجتماعی نیز فرصت را مغتنم شمرده و به بهانه حمایت از موسوی و کروبی به طرح مطالبات سرکوب شده خود در طول سالیان گذشته بپردازند.
اگر فعلا از فاکتورهای دیگر صرفنظر نمائیم که پرداختن به هریک از آنها به مقالات مستقلی نیازمند است، ادعای افراد ذینفع در انتخابات مبنی بر وقوع تقلب یکی از مهمترین دستاویزها و محرّک های اعتراضات و ناآرامی های ماه های اخیر بوده است. و در همین راستا مردم و کشور متحمل خسارات فراوانی شده اند.
باز از دو حال خارج نیست؛ یا هر آنچه را که سرکرده های معترضین وانمود کرده و می کنند، حقیقت دارد و یا اینکه همه و یا بعضی از ادعاهای مطرح شده عاری از حقیقت است.
2/1-اگر ادعاهای مذکور مستند و مقرون به صحت می باشد، در شرایطی که بخاطر اعتماد عده ای از مردم به مدعیان موصوف مبنی بر اینکه به آرای مردم خیانت شده است، دهها نفر از فرزندان این مرز و بوم جان خود را از دست داده، صدها نفر مجروح، صدها نفر بازداشت، صدها نفر روانه بازداشتگاه ها شده اند و دهها نفر از آنها بطور وحشیانه ای مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و هزاران خانواده نیز عزادار و دل آزرده شده و میلیاردها تومان خسارت به اقتصاد کشور وارد شده است ، در این صورت مسببین و محرکین و مدعیان اصلی وقوع تقلب به هیجوچه و در هیچ شرایطی مجاز نیستند به خون های ریخته شده و مردمی که آسیب های گسترده اجتماعی را تحمل کرده اند پشت کرده و به هر دلیلی در مقابل دوربین خلاف آن چیزی را اعتراف نمایند که مسبب و محرّک اصلی اعتراضات اخیر بوده است.
دوست عزیزم آقای ابطحی و مانند او سال های سال از پست ها و امتیازات ناشی از جنبش اصلاح طلبانه مردم بهره مند شده اند و ایشان حداقل به مدت 8 سال از پست و امتیازات رئیس دفتر و معاونت رئیس جمهور و ... استفاده کرده اند و همچون بنده و سایر اصلاح طلبان، سال های سال با شعار های فریبا و دلربای خود جوانان این مرز و بوم را به پذیرش خطر تشویق کرده اند و به همین اعتبار اکنون نیز دوستانی برای خود دست و پا کرده اند، حال اگر در زندان های ما شکنجه به حدی است که فردی مانند او را وادار به انکار عقاید و شعارهای گذشته خود می کند، در این صورت سکوت وی پس از آزادی به هیچوجه قابل توجیه نیست و تداعی کننده آن جمله سعدی است که می گوید: "دو چيز طيره عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي"!
از اینرو اگر دهها تن مانند آقای ابطحی بخاطر آشکار کردن نقاط آسیب پذیر نظام، فساد زدائی و ترمیم و اصلاح آن هر یک به تحمل دهها سال زندان و شکنجه هم محکوم شوند، صیانت از خون جانبازان و شهدائی که برای استقرار یک نظام مبتی بر عدل و انصاف و آزادی از جان خود گذشته اند ایجاب می کند که همه تلاش خود را صرف این کار نمایند، همچنانکه جوانان ما با همین ایده خود را به مهلکه و قبول خطر می اندازند، مگر اینکه بعضی ها بر این عقیده باشند که خداوند در سرنوشت عده ای مقرر فرموده است که فقط از پست و مقام و امتیازات اصلاحات برخوردار شوند و مردم کوچه بازار و جوانان آنها به خاک و خون کشیده شوند!
دلیل سوم- کسی من و ابطحی و سایر دوستان موسوم به اصلاح طلب را وادار نکرده است تا خود را اصلاح طلب نامیده و یا در زندگی سیاسی خود مشی انتقادی در پیش گیریم، اما وقتی که در این وادی قرار گرفتیم خواهی نخواهی تعدادی مخاطب پیدا می کنیم که ما را و راهمان را باور کرده و چه بسا به پیروی از ما خطرات آنرا هم به جان و دل می خرند. در این صورت ما در آینده سیاسی و اجتماعی این افراد سهیم هستیم، اگر راه درستی را برگزیده باشیم خود و همفکرانمان عاقبت بخیر خواهیم شد و اگر کج راهه را اختیار کرده باشیم، خود و طرفدارانمان خسرالدنیا و الآخره خواهیم گردید. لذا اگر به مستقیم بودن راه برگزیده اعتقاد راسخ داریم، در این صورت عقب نشینی از آن خیانت به خود و کسانی است که از ما پیروی کرده اند و اگر آنرا واقعا کج راهه و یا اشتباه می پنداریم و به آن ادامه می دهیم باز بخود و دیگران خیانت کرده ایم!
به همین سبب من هرگز نسبت به افرادی مانند وحيد افراخته و محسن خاموشی و یا کسانی که در 15 بهمن 1355 با «سپاس سپاس اعليحضرتا» گفتن از زندان آزاد شدند، ارادت و خاطره خوشی ندارم و تا آنجا که بخاطر دارم جامعه نیز هرگز از 66 نفری که بخاطر سپاس گفتن نسبت به "اعلیحضرت" آزاد شدند، تقدیر و تشکر نکرد و هنوز هم با وجودیکه 33 سال از آن واقعه می گذرد، رقبای سیاسی آنان هرگاه فرصت را مناسب ببینند افراد مذکور را بخاطر سپاس گفتن برای شاه مورد شماتت قرار می دهند و توجیهات آنها در توسل به قواعد فقهی نظیر "تقيه" و قاعده "لاضرر و لاضرار"، "قاعده ملازمه" و "مباح بودن اکل میته در شرایط اضطرار" را هرگز نمی پذیرند، زیرا اهمیت مبارزات، زندگی و مرگ عادی آنها به هیچوجه قابل مقایسه با تاثیرات منفی توبه و عقب نشینی آنها در برابر ظلم و ظالم بر جامعه و جنبش آزادیخواهانه نبوده است.
اما با وجود اینکه میان تفکرات و عقاید بنده و شخصیت هائی مانند خسرو گلسرخی و صفر قهرمانی مارکسیست، فاصله و زاویه نسبتا زیادی وجود دارد برای چنین مردانی همیشه احترام قائل بوده ام.
زیرا در شرایطی که رژیم پهلوی برای شکستن مقاومت زندانیان قصد داشت تا نام زنده یاد صفر قهرمانی را هم در لیست 66 نفره سپاس گویان شاه بنویسد، این مرد مبارز که دست ساواک شاه را خوانده بود به ذلت و "سپاس سپاس اعليحضرتا" گفتن تن نداد و با تهدید به خودکشی آنها را وادار ساخت تا نام وی را از لیست مزبور حذف نمایند.
و هنگامی که شهید گلسرخی را در بیدادگاه رژیم شاه به محاکمه می کشیدند و او با جسارت و مردانگی مثال زدنی خود مرد و مردانه ایستاد و به تاسی از مولای متقیان علی(ع) از عقایدش دفاع کرد، برای من مذهبی بصورت یک نماد درآمد تا همیشه او را بعنوان یک شهید راه عقیده در ذهنم مجسم سازم. به همین سبب در زندگینامه خود نیز که در همین سایت منتشر شده است، نوشته ام که زنده یاد گلسرخی با دفاع جانانه اش در بیداگاه رژیم گذشته، یکی از کسانی است که در انتخاب مشی و شخصیت سیاسی، انقلابی آنروز من بسیار تاثیر گذار بوده است.
دلیل چهارم- بعضی از سیاسیون کشور دارای دو نوع گفتار و موضعگیری هستند. یک نوع محفلی و ساده و بی پیرایه است که در محافل خصوصی و محرمانه بر زبان جاری می شود، یک نوع هم توده گرایانه و باصطلاح امروزی ها پوپولیستی است که در لفافه های جامعه پسند عرضه می گردد.
لذا صرفنظر از شرایط و انگیزه های اعتراف و دلایلی که آقای ابطحی را به انجام چنین اعترافاتی تشویق و یا ترغیب کرده است، من معتقدم که آقای ابطحی در دادگاه و در این فیلم که بقول خودش "در یک جلسه خصوصی در دادستانی" برگزار شده است، بجز موارد خاص(مثلا قسمتی از اظهاراتش در مورد آقای خاتمی)، اعتقادات و همان مواضع سابق خود را با ادبیاتی متفاوت تکرار کرده است. کسانیکه از نزدیک با نوشته ها و مصاحبه های ایام انتخابات و افکار و سلیقه های سیاسی آقای ابطحی آشنا بوده و یا در ستاد آقای کروبی از نزدیک با ایشان حشر و نشر داشته اند، درستی این ادعا را تائید خواهند کرد. درواقع یکی از دلایل ابطحی برای تشبیه آقای موسوی به هندوانهاي سربسته و عدم حضور وی در كمپين سياسي موسوی و پیوستن به ستاد انتخاباتی آقای کروبی و عدم موضعگیری علیه ایشان ناشی از همین اعتقادات بوده است و البته باز تاکید می کنم که این به مفهوم انکار شرایط سخت سلول های انفرادی و تاثیرات آن بر آراء و افکار و مواضع بازداشت شدگان در اعترافاتشان نیست.
به عبارت دیگر شرایط سخت بازداشتگاه آقای ابطحی را وادار ساخته است که هم برخلاف اعتقاداتش اعترافاتی را بکند و هم برخلاف میلش اعتقادات درونی خود را که معمولا در محافل خصوصی عنوان می کند بر زبان جاری سازد. بعنوان مثال با توجه به شناختی که از آقای ابطحی و رابطه او با خاتمی دارم، گمان می کنم که او در شرایط عادی(اعم از موضعگیری های بیرونی و محفلی)خاتمی را هرگز متهم به خیانت نمی کرد اما آن بخش از اعترافات وی که مربوط به موسوی و هاشمی است، همان هائی است که او بنا به ملاحظات سیاسی در شرایط عادی و در جمع مطرح نمی کرده اما در محافل خصوصی با ادبیاتی نسبتا متفاوت تکرار می کرده است که در این صورت به آقای ابطحی بخاطر طرح دیدگاه هایش نمی توان خرده گرفت.
حال اگر این قسمت از برداشت بنده کاملا اشتباه است و آقای ابطحی بخاطر مسائلی که در بازداشتگاه ها رخ داده تن به چنین اعترافاتی داده است، چنانکه قبلا اشاره شد این فیلم چند روز پس از آزادی ابطحی در سایت قرار گرفت و ایشان هرچند بصورت موقت دیگر در زندان نیست و حکم دادگاه بدوی هم علیه او صادر شده و بنظر می رسد که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، لذا چنانچه واقعا در اثر رفتارهای نامتعارف و ناخواسته تن به چنین اعترافاتی داده است باید واقعیت ها را با مردم در میان بگذارد تا اگر در دادگاه تجدید نظر به اعترافات وی در دادستانی و یا دادگاه بدوی استناد شد، قادر به انکار آن باشد و بتواند مدعی شود که در اثر شرایط سخت ناگزیر به انجام چنین اعترافاتی شده است و کسی که در کسوت اصلاح طلب وارد یک مبارزه سیاسی میشود و بقول خودش می خواهد اوضاع کشور را دگرگون و اصلاح نماید، متناسب با شان و جایگاه و سهمی که برای خود در دولت اصلاحات قائل است باید هزینه های لازم را هم بپردازد. با سفسطه بازی، هوچیگری، هیاهو و فضاسازی و پروپاگاند و کاریزماتراشی و رهبر سازی های دروغین اطرافیان، یک کشور را نمی توان به سمت و سوی تغییر و اصلاحات هدایت کرد.
بهزاد نبوی برای روشنگری به سهم خود همین کار را کرد و در مدتی که خارج از زندان بود فرصت را مغتنم شمرده و برای معطوف کردن افکار عمومی به اوضاع زندان و انتظارات بازجویان و دادستان سابق از بازداشت شدگان، هرآنچه را که لازم بود و رخ داده بود گفت و مخاطبینش هم پیام ایشان را بخوبی دریافت کردند!
دلیل پنجم- با توجه به دلایل پیشین و به پیروی از آیه شریفه "فبشّر عبادی الذین یستمعون القول، فیتّبعون احسنه"، این تریبون در مقام مقابله با سنّت های رایج و غلطی است که به وقایع و اخبار مختلف با عینک عده ای از اشخاص حقیقی و حقوقی و از دریچه تنگ و تاریک منافع شخصی و جناحی می نگرند و میان مبارزه برای استیفای حقوق مردم و نزاع های قبیله ای و باندی تفاوتی قائل نیستند.
ما اگر به صدا و سیما و رسانه های دولتی خرده می گیریم نه بخاطر مصلحت اندیشی های شخصی و گروهی است، بلکه واقعا با سانسور و تک صدائی بودن یک رسانه و جناحی عمل کردن آن مخالفیم و چنین رفتاری را در همه حال و همیشه مذموم و ناپسند و جفا در حق مردم می دانیم. زیرا معتقدیم که دانستن حق مردم است و مردم حق دارند صدای مخالف و موافق را به موازات هم و در کنار یکدیگر بشنوند تا به هر طریق ممکن از حقایق و پشت پرده های سیاست آنگونه که هست آگاه شده و بهترین را انتخاب کنند.
به عبارت دیگر ما به عنوان افرادی مطالبه محور نمی خواهیم تسلیم اسطوره سازی و فضا سازی های کاذب و زودگذر جناح های مختلفی شویم که بر سر قدرت و سهم خواهی از قدرت با یکدیگر می ستیزند، لذا با بمباران اطلاعات نادرست برای انحراف افکار عمومی، از سوی هر شخص و جناحی که باشد مخالفیم و بر این باوریم که قبل از هرگونه داوری عجولانه و احساسی، باید فضای مناسبی را برای اندیشیدن مخاطبین خود و تحمل آرای مخالف با دیدگاه هایمان فراهم سازیم و مهمتر از آن اعتقاد راسخ داریم که محو هرگونه دیکتاتوری و نیز استبداد زدائی از ایران و برخورداری از همه حقوق فطری و قانونی و در آغوش گرفتن آزادی های خدادادی، در گرو مطالبه محوری و انتشار افکار درست است نه بزرگنمائی اشخاص و کاریزما تراشی و قهرمان سازی های کاذب مرسوم!