چهارشنبه, ۱۶م دی, ۱۳۸۸
کلمه: انتشار کلیپی با هدف آشکار کردن واقعیت قتل ندا آقاسلطان توسط گروه ناشناس که در تلویزیون پخش شده، واکنش های مختلفی از سوی اهالی فن و متخصصان این حوزه داشته است.
به گزارش خبرنگار «آینده»، یکی از کارگردانان مستندساز صداوسیما در این باره نظرات جالبی دارد. وی که پس از دیدن فیلم ناقص و شبهه برانگیز توانسته بود منبع غیرمتخصص و ناشناس آن را پیدا کرده و فیلم اصلی را مشاهده کند، به نتیجه عجیبی رسیده است.
دست خونی ندا که توهم بطری به کلیپ ساز موبایلی داد
این مستندساز باسابقه صداوسیما می گوید: “در ابتدا فکر می کردم، جوانی در اتاقش نشسته و در مقابل میکروفون هدست خود روی تصاویر صحبت کرده، ولی وقتی بیشتر دقت کردم، هرچه تصاویر جلوتر می رفت، بی شرمی رسانه ای در شاخص یک به اصطلاح مستند و در واقع پرونده تصویری برای توهین و تحقیر به مردم کامل تر می شد”.
این مستندساز در ادامه افزود: “مستندسازی اصول مشخصی دارد، شما یا باید روایت کنید یا به تصویر بکشید! مستند محض با مستند گزارشی تفاوت زیادی دارد و هر بیننده عادی تلویزیونی متوجه جنس آن می شود.
جنس مستند محض طوری است که شاید تا سالها نتوان در مورد کیفیت آن اظهارنظر کرد و کسی که به مطلق گویی در این زمینه می پردازد به دلیل سطح سواد اندک در این حوزه است.
چنین اتفاقی در کشور ما رخ داده، تصویری که توسط یکی از همکاران در زمان جنگ از رزمنده ای که روز خاکریز در حال شلیک آرپی جی گرفته شده، پس از ۲۴ سال مشخص می شود که منتهی به شهادت رزمنده ایرانی نشده و می توان به تحقیق در مورد آن پرداخت، چون هدف تصویری مستند زنده است.
محل نشستن غیر ارادی ندا و ریخته شدن ناگهانی مقدار زیادی خون پس از اصابت گلوله از جلو
اما این اتفاق کارخانه تولیدی ندارد که بتوان با توهمات ذهنی و تفکر برگرفته از فیلم های اکشن آن را خلق کرد، همچنین در مورد اتفاقی که از چشم غیرمتخصص کلیپ ساز موبایلی این اثر دور مانده، جبر موضوعی و شرایط خاص زمان انتخابات و درگیری های شدید روز ۳۰ خرداد در حوالی میدان انقلاب است.
از سوی دیگر یکی از نکات مهمی که در یک مستند مورد توجه می گیرد، هماهنگی بین کلام نریتور و تصاویر می باشد، بر این اساس سعی می شود نگارش متن مستند گزارشی پس از ضبط روی میز قرار گرفته و برای آن انتخاب تصویر شود، اما در این اثر ابتدا تصاویر یا بهتر بگوییم تصورات و توهمات تصویری کنار هم قرار گرفته و بعد نریشن خوانده شده و دست آخر مجبور شده اند زمان های مکث نریشن را به خاطر کمبود زمان حذف کنند، برای همین جملات در میانه این مستند به دنبال هم و چسبیده به گوش می رسد.
از طرف دیگر، یک مستندساز هیچگاه خودش را در مقام قاضی ظاهر نمی کند، تمام حسن و هنر مستند این است که شما با تصاویر و بدون کلام مستقیم بتوانید مخاطبان را به خواسته و هدف رسانه ای خود برسانید، ولی گویی دوستان بی تجربه ولی با اعتماد به نفس در این کلیپ موبایلی فقط کم مانده سر مخاطب خود داد و بیداد کنند”!
این مستندساز در ادامه گفت: “گذشته از نکاتی که جزو بدیهی ترین مبانی مستندسازی در سراسر جهان است، متاسفانه روحیه داغ جوانی و چشم پرهراس ماجراجو نمی تواند منطقی به ماجرا نگاه کند و از چشم خام خود که شاید تصویر آینه را هم درست تشخیص ندهد، ناگهان فتوا صادر می کند”!
در فیلم های کشته شدن مرحومه ندا آقاسلطان که به گفته گوینده پرحرارت و احساساتی که خیلی تلاش می کرد صدای یکی از دوبلورهای مشهور مستند کشورمان را تقلید کند، دو اصل واضح وجود دارد که در تمامی فیلم های منتشر شده چه از سطح خیابان خسروی و چه تصویری که از بالای تقاطع برشمرده بعدها منتشر شد، نشان می دهد ندا آقاسلطان مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفته که قدرت فوق العاده ای داشته است.
به حجم خون روی زمین مقابل ندا دقت کنید
به این دلیل می گویم، گلوله جنگی سلاح قوی که اگر در فیلم سومی که از فراز یکی از بام های منازل محل حادثه ضبط شده، افرادی در سر خیابان خسروی و خیابان کارگر شمالی و حضور دارند و پس از صدای شلیک، زوزه معروف گلوله جنگی تصویربرداری که در تلاش برای به تصویر کشیدن ماموران ابتدای خیابان است، را مجبور به دزدیدن سر و دوربین خود را از سمت روبروی خود می کند.
این واکنش طبیعی نشان می دهد تصویربردار از صدایی که از روبرو شنیده واکنش نشان داده است، همچنین خروج ناگهانی مقدار زیادی از خون مرحومه در زمان اصابت نیز دلیل دیگری بر قدرت فوق العاده گلوله برشمرده می باشد.
در مورد لحظه به زمین نشستن غیر ارادی ندا آقاسلطان نیز سالها حضور در جبهه ها و دیدن تصاویر رزمندگانی که مورد اصابت گلوله قرار می گرفتند، فضایی تکراری را دست کم برای من پدید می آورد.
اگر به فیلم ها دقت کنید، ندا پس از اصابت گلوله از روبرو دست چپ خود را به صورت غیرارادی روی قلب و محل اصابت برده است، این لحظه ای است که کف دست و مچ وی کاملا با خون فواره زده از قلبش دورنگ می شود، تا کلیپ ساز ماجراجو از رنگ تیره خون ریخته شده روی دست، تصور بطری برای پاشیدن خون به روی صورت را القا کند.
اما جالب است که کلیپ ساز موبایلی به این نکته توجه نکرده که وقتی ندا به صورت غیرارادی و با کمک استاد موسیقی خود از پشت رها می شود، مقدار زیادی خون روی زمین در مقابل پای او و روی هر دو ساق شلوار ریخته و در فیلم دیگری مقدار زیادی خون از زیر مانتو و از پشت وی قابل مشاهده است.
خون ریخته شده مقابل و روی ساق شلوار ندا که به چشم کلیپ ساز موبایلی نیامده
اگر ندا با بطری برشمرده که کلیپ ساز موبایلی با حرارت لحظه ریختن آن را روی صورت به تصویر می کشد و معتقد است حالا وظیفه دست ندا تمام شده، چرا خون فراوان ریخته شده روی زمین و روی پاهای وی قبل از دراز کشیدن کف خیابان را ندیده است؟!
اگر حرکت شست مرحومه را در تصاویر بدون کیفیت ۳gp موبایل تشخیص داده، چطور لرزش غیرارادی پای راست وی در لحظه جان دادن را نمی بیند و از سوی دیگر متوجه رها شدن اندام پس از آمبولی ریه مرحومه ندا که در اثر پارگی قلب و ریه و انباشت خون در ریه صورت می پذیرد قابل تامل نیست.
دوستانی که امروز داعیه دار خیلی از ارزشها شده اند، روزگاری را که فوران خون از دهان و بینی رزمندگان یا اصابت گلوله جنگی از روبرو را تجربه کردیم، به یاد نمی آورند، بی شک در آن روزها یا در کوچه ها تفنگ بازی می کردند یا در مدرسه فوتبال گل کوچک بازی می کردند.
اما مستندسازی و بیان توهمات جزو حوزه هایی نیست که بتوان آن را به بهانه جوانگرایی و تزریق روح جوانی نابود کرد، مستند سازی اصولی دارد که با این بهانه تراشی های خنده دار و بچه بازی های سطح پایین سنخیتی ندارد.
فردی که سعی در تنفس دهان به دهان دارد و دستش رد خون روی پیشانی را پاک می کند
فرض محال که این اتفاق افتاده آیا سناریو خنده داری که نریتور کلیپ ساز با نزدیک کردن دهان خود به میکرفون قصد ترسناک کردن آن را دارد محلی از اعراب دارد، آیا امکان دارد وقتی یک دختر به اصطلاح تیر خورده، روی پای دو نفر در عقب یک خودرو دراز کشیده از پشت به وی گلوله ای زد که از کتف به سمت پهلو برود!
واقعا از شاهکار برخی دوستان و تصورات راکی رمبویی تاثیر گرفته از روحیه حادثه خیز جوانی و متاثر از سینمای هالیوود بیش از این توقعی نمی رود، ولی اهل فن به خوبی می دانند فردی که به پشت دراز کشیده، چگونه تیم قتل به تعبیر کلیپ ساز موبایلی از بالا گلوله ای را به سمت پهلو شلیک کردند و بعد ندا را در ماشین به قتل رساندند”.
وی همچنین در ادامه گفت: “بسیار جای تعجب و تاسف دارد که حاضریم وقت صرف کنیم برای توهماتی که فقط در ذهن انسان بیماری رشد کرده و ذهن بیماری که توانسته از تصاویر رقت آور و دردناک کشته شدن و جان دادن یک انسان به زیبایی دختر خانم پی برده و البته تشخیص دهد وی دانشجو هم بوده است؟
تصاویر دردناکی که خواب و خوراک را از بسیاری از مردم جهان گرفت و ناله دل هزاران انسان از چشم های پرسشگری که ثانیه های پایانی زندگی خودش را از دیگران جستجو می کرد، دنیایی را به لرزه درآورد”.
این مستندساز در ادامه گفت: “روزگاری شاگردی یکی از چهره های مستندساز دفاع مقدس را می کردم و ایشان بارها تاکید می کرد، هرگز حاضر نشو برای سلیقه خودت با واقعیت بازی کنی! خوشحالم امروز کسانی داعیه دار ارزشها شده اند و به ملت توهین و تحقیر می کنند که حاضرند برای منافع شخصی و سلیقه فردی خودشان هر واقعیتی را کتمان کنند”.
آیا چیزی در دست ندا هست که با چنین دقتی خون را به صورت وی بریزد؟
وی در پایان گفت: “این دوستان دست کم به گفته های مستندساز سیاسی صداوسیما آقای طالب زاده دقت کنند که حداقل به خاطر روح مستند سازی حاضر نشد در برنامه زنده تلویزیونی رو به فردا حقیقت را کتمان کند و به همین دلیل میکروفن او را قطع کردند! مستندسازی هر عیبی داشته باشد، تنها حسن آن این است که دروغگویی در آن جایی ندارد”!
هر چند تهمت ها و نسبت هایی ناروایی در این کلیپ موبایلی به افراد زنده و درگذشته وارد شده، اما در روزگاری که هدف وسیله را برای رسیدن به کامروایی سیاسی توجیه می کند، عجیب نیست !