آخرین اخبار سانی نیوز

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

یادش بخیر، آن روزها ما بسیجی بودیم

شنبه, ۳۰م آبان, ۱۳۸۸
ابراهیم حسن بیگی، نویسنده برجسته ادبیات دفاع مقدس در یادداشتی نوشت:
یادش بخیر، آن روزها ما بسیجی بودیم؛ بسیج ۲۰ میلیونی مستضعفان که پادگان و سلاح و مهمات نداشت. فرمانده اش آنقدر افتاده حال بود که وقتی توی جمع بچه ها می آمد، کسی نمی فهمید او فرمانده بسیج است. یک بار که فرمانده را با اتومبیل ژیانی که داشتم به منزلش رساندم، تازه فهمیدم فرمانده بسیج ما در یک خانه قدیمی مستاجر است و نیت کرده اگر پولی به دست آورد یک موتورسیکلت گازی بخرد چون موقع راه رفتن ترکش توی رانش اذیتش می کند. آن روزها فرمانده بسیج مستضعفان، خودش یکی از مستضعفان بود. یادش بخیر، آن روزها که بسیجی بودیم، قلب رئوفی داشتیم؛ آنقدر رئوف که توی جبهه، دشمن مجروح عراقی را کول می کردیم تا پشت جبهه به درمانگاهی برسانیم و جانش را نجات دهیم.
خون کثیف دشمن دست و صورت و لباس های ما را آلوده می کرد اما ما عضو بسیج مستضعفانی بودیم که می گفتند؛ باید حتی به دشمنان خود هم رحم کنیم چون دشمن هم بنده خدا است و همنوع تو است و او زمانی با تو دوست می شود که تو به او لبخند بزنی و نه او را به قصد کشت کتک بزنی یا وقتی مجروح است بر جراحتش بیفزایی. آن روزها عده یی بودند که می گفتند بسیج باید اسلحه یی، باتومی، سیم بکسلی، دسته بیلی، چیزی به عنوان سلاح داشته باشد، اما آن روزها ما حاضر نشدیم در قامت یک پاسبان شهربانی ظاهر شویم البته بی سلاح هم نبودیم.
اسلحه سازمانی ما «الله اکبر» بود. گاهی سلاح ما یک پیت نفت خالی بود که از پیرزنی تنها می گرفتیم تا در صف بلندی بایستیم و برای او نفت تهیه کنیم. گاهی هم سلاح ما کوپن های اعلام شده پیرمردی بود که توان ایستادن در صف و گرفتن ارزاق کوپنی را نداشت و ما بسیجی ها به جای او می ا یستادیم چون ما خود را بسیج مستضعفان می دانستیم. طوری وانمود می کردیم که این کوپن ها یا پیت نفت مال خودمان است چون دوست داشتیم جز خدا کسی نفهمد که کار بسیج مستضعفان خدمت به خلق مردم و نیازمند جامعه است. یادش بخیر، آن روزها که عضو بسیج مستضعفان بودیم چقدر به روستا می رفتیم با یک ماشین لندکروز جهاد سازندگی.
پشت ماشین را از قند و شکر و روغن و چای پر می کردیم. مردم روستا دورمان جمع می شدند. فکر می کردند ما آمده ایم به آنها فقط مقداری قند و شکر و چای بدهیم، اما ما آمده بودیم به آنها آب و برق و روشنایی هم بدهیم و اگر لازم بود مدرسه و درمانگاه هم بسازیم. در ازدواج جوان ها ریش سفیدی کنیم، در اختلافات زن و شوهرها وساطت کنیم و خلاصه ما آن روزها مثل آچار فرانسوی هر پیچ و مهره یی را باز می کردیم. دوست نداشتیم مثل انبر کلاغ گیر، هی گیر بدهیم و گرهی را باز نکنیم.
آن روزها بسیج مستضعفان مثل پلیس ۱۱۰ امروز بود که هر کسی می ترسید سراغ ما می آمد. هر کسی نگران بود آدرس ما را می پرسید. هر کسی امنیت و آرامش می خواست به دنبال ما می گشت. آن روز بسیج مستضعفان آنقدر خالص و پاک بود که حضرت امام آن را لشگر مخلص خدا نامید؛ لشگر مخلص خدا که امام هم خود را عضوی از آن می دانست و می گفت من هم یک بسیجی هستم. بسیج مستضعفانی که امام نه فرمانده بلکه یکی از اعضای آن بود، بسیجی نبود که کاری کند مردم از او بترسند. چهر ه اش مهربان و مظلوم بود.
محل رجوع مردم دردمند و گرفتار و مستضعف بود. جایی بود که به مردم امنیت و آسایش می داد. اگر کسی می دانست بغل دستی اش یک بسیجی است سعی می کرد خود را به او بچسباند و از او فاصله نگیرد تا معلوم شود او کنار یک بسیجی نشسته است؛ کنار ابرمردی که همه هستی اش را فدای مردمش، فدای انقلاب اسلامی اش و فدای امامش کرده بود.
آن روزها افتخار یک بسیجی این بود که دیناری از بیت المال خرج خودش و خانواده اش نکند. افتخارش این بود که به یاری مردم بشتابد. مقابل قلدران و زورگویان بایستد و از حق مردم دفاع کند.
یادش بخیر، آن روزها که بسیجی بودیم وقتی پنجم آذر سالروز تاسیس بسیج که می شد، همسایه ها برایمان شاخه گل می آوردند. ما لباس های نومان را می پوشیدیم و بین مردم می رفتیم و به بسیجی بودن مان افتخار می کردیم و ما هم به دیدار خانواده های شهدای بسیج می رفتیم و برای آنها گل می بردیم.
و حالا پس از گذشت ۳۰ سال از آن روزها باید گفت صد سال به این روزها که در روی پاشنه اش نمی چرخد و یادی از بسیج مستضعفان ۲۰ میلیونی آن روزها نمی شود.
منبع: اعتماد

سردار نقدی: اگر بگوييم بسيجيان در سياست دخالت نکنند يعنی مردم دخالت نکنند !

ايلنا: مسول سازمان بسيج مستضعفين معتقد است اگر بگوييم بسيجيان در سياست دخالت نکنند يعنی مردم در سياست دخالت نکنند. به گزارش خبرنگار ايلنا سردار سرتيپ پاسدار محمدرضا نقدی صبح امروز در نشست خبری که در آستانه سی امين سالروز تشکيل سازمان بسيج مستضعفين برگزار شد به تشريح فعاليت های ۳۰ ساله بسيج و برنامه های آتی اين سازمان پرداخت. وی با بيان اينکه ۳۰ سال پيش سازمان بسيج مستضعفين به فرمان امام (ره) تشکيل و به ايشان شجره طيبه از اين نهاد ياد کردند گفت: انقلاب در دهه اول عمر خود با توطئه‌های گروهک‌های مسلح سازمان يافته و هدايت شده از خارج مرزها و نيز پس مانده‌های رژيم سابق در داخل روبرو شد. اندکی بعد با تجاوز نظامی عراق که با حمايت های گسترده دولت‌های بيگانه همراه بود مواجه بود. رييس سازمان بسيج مستضعفين ادامه داد: بسيج با پيوستن به قدرت دفاعی و نيروهای نظامی کشور توانست صحنه‌ها و حماسه‌هايی بيافريند که امروز از آن به دفاع مقدس ياد می‌شود.
وی با بيان اينکه دهه اول انقلاب به رزم، شهادت هزاران شهيد گذشت به اقدامات منافقين و گروهک‌های معاند در شهادت افرادی همچون شهيد رجايی ، دستغيب ، مطهری و باهنر اشاره کرد و گفت: در برخورد با اين اقدامات بزرگترين محققان ، مدرسان و اخلاقيون ما را از ما گرفتند اما بسيج بود که توانست در ادامه توطئه ها را خنثی کند.
سردار نقدی از فعاليت های بسيج به اطلاعات ۳۶ ميليونی ياد کرد و گفت: در آن زمان ما هنوز دستگاه اطلاعاتی منسجم و امروزين نداشتيم.
وی ادامه داد: هنوز عرق جنگ با عراق خشک نشده بود که تهاجم ديگری از سوی استکبار عليه کشورمان آغاز شد که آن تهاجم فرهنگی بود دشمن که از حمله نظامی طرفی نبسته بود و در حمله نظامی دست از پا درازتر بر می‌گشت طريق ديگری را برای تسخير جغرافيای ذهن و روح مردم ما آغاز کرد.
رييس سازمان بسيج مستعضفين اظهار داشت: در اين دوره نيز حضور سازمان يافته ملت که تجلی آن در بسيج بود به صحنه آمده و با برگزاری يادوارهای شهدا و يادمان‌های دفاع مقدس و اقدامات ديگری به مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن دست زدند.
سردار نقدی در ادامه افزود: ناکامی دشمن در عرصه فرهنگی نيز موجب شد تا مجددا ساز جمله نظامی را کوک کند.
وی افزود: در اين راستا ابتدا تجاوز به افغانستان و عراق را عملا آغاز کردند و سپس به اشغال ساير کشورهای اطراف ايران با توافق حاکميت آنها اقدام کردند که بدين ترتيب دور تا دور ايران حضور يافتند و عملا ما را محاصره کرده اند به اين که اميد که مردم ما با يک حمله کوچک آماده تسليم خواهند شد.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين ادامه داد: اما در اين زمينه نيز دشمن با حضور سازمان دهی شده بسيج در غالب گردان های عاشورا ، الزهرا و هسته های بسيج مواجه شد همچنين ۱ ميليون واحدهای سازمان يافته نيروهای مسلح در کنار مهندسان بسيجی در عرصه تسليحات خواب را از چشم دشمن ربوده است.
وی با اشاره به توسعه صنايع دفاعی و ساخت پيشرفته ترين سلاح ها و تجهيزات نظامی به صورت بومی در داخل کشور افزود: مجموعه اين حرکات در اين عرصه نيز خواب را از چشم دشمن ربوده و ايران را به باز دارندگی قابل قبولی رساند به طوری که دشمن دست از پا درازتر اين صفحه را نيز واگذار کرد.
سردرا نقدی با اشاره به درماندگی آمريکا در عرصه های مختلف از جمله اقتصاد تاکيد کرد: امروز آمريکا به دريوزگی افتاده برای حفظ موقعيت خود کاسه گدايی بدست گرفته است که اين امر از نتايج مقاومت های ۳۰ ساله بسيج و ملت ايران است.
اگر امروز بحث تهاجم فرهنگی ديگر مطرح نيست به معنای آن نيست که حضور در عرصه های جهاد فرهنگی را کنار گذاشته ايم زيرا حضور ها کماکان ادامه دارد و در مقابله با تهديدات فرهنگی آمادگی خود را حفظ می کند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با اعلام رويکرد اين سازمان در دهه چهارم انقلاب گفت: با تثبيت نظام و امنيت ملی در مقابل تهديدات استکبار، ما حرکت برای سازندگی، جهاد علمی و از سوی ديگر تهذيب، خودسازی و خدمت به مردم را در دستور کار داريم.
وی با بيان اينکه ما تمام آحاد مردم را جزء بسيج می‌دانيم، گفت: از همه مردم درخواست می‌کنيم تا در جهت ايده‌پردازی به سازمان بسيج کمک کنند تا حرکت بزرگی را شروع کنيم.
وی همچنين پس از نشست خبری در خلال پاسخ به سوالات خبر نگاران نسبت به سوال خبرنگار راديو در خصوص بازسازی چهره‌ بسيج پس از حوادث انتخابات اخير گفت: ما امروز درگير يک تهاجم بزرگ رسانه‌ای از سوی غرب هستيم و هر کاری که بسيج انجام دهد حتی در عرصه سازندگی به راحتی با هجمه‌ رسانه‌های غربی روبه‌رو می‌شود.
سردار نقدی ادامه داد: در اين زمينه بايد در مقابل صدها و هزاران پايگاه اطلاع‌رسانی آن‌ها و باورپذيری اين گزارشات غلط مصونيت ايجاد کنيم. علاوه بر اين تهاجم متقابل را در دستور کار داريم يعنی در اين عرصه چنان آمريکا را مورد تهاجم قرار می‌دهيم که اشکش در بيايد.
سردار نقدی گفت: همان‌گونه که آن‌ها در عرصه‌ جنگ عليه ايران در دوران دفاع مقدس تسليم پيروزی ما شدند در عرصه‌ رسانه‌ای نيز تهاجمی را سازمان می‌دهيم که در راستای اجرای آن رسوا شوند.
وی در پاسخ به سوال ديگری مبنی بر نحوه فعاليت‌های سازمان بسيج مستضعفين اظهار داشت: سازمان بسيج در اين دهه حول محور توسعه و پيشرفت کشور عمل خواهد کرد.
سردار نقدی در خصوص تعداد بسيجيان کشور اظهار داشت: ما همه مردم را بسيجی می‌دانيم ولی عده‌ای که تا به حال در بسيج ثبت‌نام کرده‌اند نزديک به عددی هستند که امام فرموده است.البته اين آمار تنقيح نشده است
وی همچنين در پاسخ به سوالی مبنی بر اين‌که برخی معتقدند بسيج سياسی شده است، اظهار کرد: بسيج يک عنصر مردمی است و ديانت مردم نيز عين سياست‌شان است. ما اگر بگوييم بسيجيان در اين زمينه دخالت نکنند بايد بگوييم مردم دخالت نکنند. ضمن اين‌که بسيج يک ارگان نظامی نيست و در مرکزيت خود نيز آن‌جايی وارد مسائل سياسی می‌شود که بحث نظام و ضدنظام و انقلاب و ضدانقلاب وجود داشته باشد.
مسول سازمان بسيج مستضعفين اضافه کرد:در بحث گرايش‌ها، اقشار مختلف بسيج برای رای دادن آزاد هستند و ما به شکل سازمان‌يافته وارد مسائل جناحی نمی‌شويم.
همچنين خبرنگاری در خصوص همکاری بسيج با ادارات دولتی سوالی مبنی بر اينکه که آيا اين مداخله در دولت محسوب نمی‌شود پرسيد که وی پاسخ داد: وقتی بسيج در جنگ حضور يافت جريان موازی ارتش و سپاه نبود بلکه در امتداد اين نيروها و به کمک آنها شتافت در آن زمان نه‌تنها هيچ‌کس اين امر را مداخله بسيج تعبير نکرد بلکه همه می‌گفتند که بسيج در جبهه‌ها حماسه‌آفرينی می‌کند و پس از جنگ نيز زمانی که بسيج در ريشه‌کن کردن فلج اطفال به همکاری با وزارت بهداشت شتافت مداخله‌ای صورت نگرفت.
خبرنگار ديگری با بيان اينکه برخی معتقدند بسيج ابزار گروه خاصی در کشور شده است نظر سردار نقدی را در اين زمينه پرسيد که وی گفت: من اين تعبير را قبول ندارم زيرا بسيج زير بار حرف زور آمريکا و عراق نرفت حال چه کسی می‌خواهد بسيج را زير بار حرف خود ببرد از طرف ديگر افرادی که در اين تشکل حضور دارند مستقل‌الرای‌ترين افرادند و زير بار حرف کسی نمی‌روند.
سردار نقدی افزود: البته ممکن است اين انسان‌های آزاده (اعضای بسيج) نظراتی نيز داشته باشند که برای برخی خوشايند نباشد همانطور که در خيلی از جاه‌ها بسيجيان اقداماتی کرده و حرف‌هايی زده‌اند که برخلاف نظر افراد صاحب نفوذ بوده است.
وی همچنين تصريح کرد: گشت بسيج محلات نيز جزء فعاليت‌های محوری ما در دهه جاری نخواهد بود.
مسول سازمان بسيج مستضعفين در پاسخ به سوالی ديگر درباره اظهارات آيت‌الله العظمی مکارم شيرازی در ديدار رييس سازمان بسيج مستضعفين با مراجع تقليد مبنی بر لزوم آسيب‌شناسی اقدامات بسيج، اظهار کرد: من اين فرمايش آيت‌الله العظمی مکارم شيرازی را دال بر هوشياری يک مرجع می‌دانم اما متاسفانه برخی رسانه‌ها آن بخش از صحبت‌های ايشان را که از حماسه‌های بزرگ بسيجيان گفتند، ناديده گرفتند و تنها همين يک جمله را تيتر کردند. ما در جلسات خودمان نيز شديدتر از اين‌ها اقدامات‌مان را نقد می‌کنيم زيرا سازمان زنده و پويا نياز به آسيب‌شناسی دارد و اگر دائما مرکزيت سازمان‌مان تحليل‌های به‌روزی نداشته باشد، سيل آن را خواهد برد.
وی در پايان به بيان مهمترين اولويت امروز بسيج پرداخت گفت: توليد فکر و انديشه خلاق برای حرکت بسيج در بستر جديد و ارتباط گسترده با مردم جهت اخذ نظرات از آن جمله است.

حكم اعدام محمدرضا علي زماني، از متهمان اعتراضات پس از انتخابات تاييد شد


30 آبان 1388



کمیته گزارشگران حقوق بشر - علي‌زماني كه در جلسه دوم دادگاه‌هاي علني، بدون حضور وكيل مدافع انتخابي مورد محاكمه قرار گرفته بود، توسط قاضي صلواتي رئيس شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به اعدام محكوم و با اعتراض وي، حکم مزبور به دادگاه تجديدنظر ارسال شد.
طبق اخبار رسيده، صبح امروز دادگاه تجديدنظر، تاييد اين حكم را به علي‌زماني ابلاغ كرده است.
در متن كيفرخواست صادره عليه علي‌زماني آمده است:" آقای محمدرضا علی‌زمانی فرزند اسماعیل 37 ساله اهل و ساکن اسلام‌شهر متهم است به: 1- محاربه از طریق عضویت و فعالیت مؤثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران؛ 2- توهین به مقدسات؛ 3- فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ 4- تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی کشور و 5- خروج غیرقانونی از کشور. "
علي‌زماني درحالي به عنوان يكي از متهمان اعتراضات پس از انتخابات محکوم شده كه زمان بازداشت وی اسفندماه 87 بوده و هيچ‌گونه دخالتي در رويدادهاي پس از انتخابات نداشته است.
تاكنون براي 5 تن از متهمان حوادث پس از انتخابات، حكم اعدام صادر شده است.
دادگاه‌هاي تجديدنظر در روزهاي گذشته نه تنها احكام دادگاه بدوي را كاهش نداده‌اند، بلكه در بسياري از موارد، احكام صادره را تشدید کرده اند.

کميته گزارشگران حقوق بشر
Committee of Human Rights Reporters

موسوی: کشوری که به نام اسلام اداره می شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند

شنبه, ۳۰م آبان, ۱۳۸۸


انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را بعنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم. انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد.مردم در انقلاب اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند.در خودشان شهامت را کشف کردند.این شهامت بود که به ما قدرت داد در 8 سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم.در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.


کلمه:میر حسین موسوی در دومین مصاحبه ویدیوئی –اینترنتی با  ” کلمه”  درباره اتفاقات رخ داده در ۱۳ آبان امسال و لایحه هدفمند سازی یارانه ها و نگرانی های کارشناسان در مورد تبعات اجرای طرح سخن گفته است.

موسوی در این گفت و گو همچنان بر پایبندی به قانون اساسی به عنوان نقطه اشتراک حداقلی اعضای جنبش سبز تاکید کرده و معتقد است:گرچه در ۱۳ آبان علیه مردم لشگر کشی کردند اما ؛مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آنها خشونت کنند آنها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند. برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است؛
((((فایل تصویری مصاحبه فوق نیز تا دقایقی دیگر بر روی سایت قرار خواهد گرفت))))

به گزارش “کلمه “متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
××۱۳آبان امسال مردم با برخورد های خشن  و بی سابقه نیروهای نظامی و انتظامی مواجه شدند وحجم نیروهایی که برای مقابله با تظاهرات مردم به کار گرفته شد بسیار عظیم بود به نظر شما چه نتیجه ای را از این اقدام می خواستند بگیرند؟ آیا به آن نتیجه رسیدند؟  کلا ۱۳ آبان امسال را چطور ارزیابی می کنید؟ و چه نتایجی حاصل شد؟
۱۳آبان امسال  با نحوه شرکت مردم درخیابان ها وحضور در صحنه به یک خاطره بزرگ برای مردم ما تبدیل شد. در اوایل انقلاب مراسم و روزهای گوناگونی داشتیم. به تدریج به دلیل تکرار زیاد ‏‎ٌعدم نوآوری  دور شدن از مبدا و منبع چه بسا انگیزه هایی که برای آن روزها و مراسم بود دور شدیم و فراموش کردیم چه  فضایی در کشور حاکم بوده و ارزشهای بنیادی که منجر به این مراسم و اتفاقات می شد را از یاد بردیم.
××بعد ازانتخابات روزهای تاریخی انقلاب باز تعریف و باز تفسیر شدند
جریانات رخ داده در انتخابات و پس از آن منجر یه این شد که تک تک این روزها چه آنها که تاریخی هستند و چه آنها که متعلق به تاریخ انقلاب اسلامی هستند نماد جدید پیدا کرده دوباره باز تعریف و باز تفسیر شوند که بسیار مهم است.
۱۳ آبان یاد آور سه حادثه بود که در بیانیه گفته شد. مهمترین آن اشغال لانه جاسوسی و گرفتن سفارت خانه آمریکا توسط دانشجویان خط امام بود. دلایل آن هم روشن است. مساله کودتای ۲۸ مرداد و نوع فعالیت های آمریکا در حمایت از رژیم شاه سرکوب و کشتن مردم و غارت اقتصادی کشور که در یک نمونه آن خرید وسیع اسلحه در آن زمان بود . موضوع دیگر حضور چند ده هزار مستشار آمریکایی در کشورما که به ایران بعنوان بخشی از خاک آمریکا نگاه می کردند و هر کار که می خواستند انجام می دادند.
××مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند

من به ذهنم می آید اگر به جای آمریکا انگلیس یا روسیه بود هم این اتفاق بر ضد روسیه و انگلیس رخ می داد.مردم ما مخالف دخالت بیگانگان در سرنوشتشان هستند. تسخیر سفارت آمریکا واکنشی نسبت به این مساله بود.بخصوص بعد از بردن شاه به آمریکا و پس از آن جنایاتی که مرتکب شده بود.مردم احساس عصبانیت و نارضایتی کرده و سفارت را گرفتند.توجه به ریشه های تاریخی این روز(۱۳ آبان) در طول سالیان گذشته کمی تضعیف گردید.
من برداشتم این است که درست است در این مدت با آمریکا قطع رابطه داشتیم و شاید دیگر فعالیت آمریکا جلوی چشم و ذهن جوانان نبود اما مردم ما همچنان به بنیاد ها توجه دارند.دوست دارند که کشورشان مستقل باشد و بیگانگان حضور نداشته باشند.برای همین وجه مشترک وذهنیت همه مردم که  در ۱۳ آبان به خیابان آمدند به این مساله بر می گشت.
××۱۳ آبان در خیابان علیه مردم لشکر کشی کردند
متاسفانه دخالت هایی در این قضبه (راهپیمایی ۱۳ آبان) صورت گرفت. جدا کردن مردم از یکدیگرو اعمال محدودیت برای راه سبز و جنبش سبز وضعیت تازه ای را بوجود آورد.
در درجه اول آنچه که در خیابان ها دیده شد یک لشکر کشی عظیم علیه مردم بود.من در طول تاریخ انقلاب چنین صحنه ای را ندیده بودم که این همه نیرو در جاهای حساس چیده باشند.
صبح ۱۳ آبان که از خانه به سمت فرهنگستان بیرون آمدم شاهد یک آرابش نیروی  بسیار متراکم روبروی دانشگاه تهران و همه خیابان های منتهی به خیابان آیت الله طالقانی و نقاط مرکزی شهر بودم.
همان لحظه که مردم هنوز جمع نشده بودند وآن اتفاقات نیفتاده بود به ذهنم رسید که اگر امروز یک نفر هم به خیابان نیاید این یک پیروزی برای راه سبز امید است.(آوردن آن همه نیرو) نشان می دهد چه خوفی از آن دارند و جنبش سبز چه عظمتی در خود دارد.

×× کشوری که به نام اسلام اداره می شود نباید با ترساندن مردم مسیر را طی کند
اگر واقع بینانه نگاه کنیم نباید نظام از این مساله بترسد. مسیردر کشوری که به نام اسلام اداره می شود ویک انقلاب بزرگ را از سر گذرانده نباید از این راه باشد که با ترساندن مردم کشور را اداره کند.
انقلاب اسلامی اتفاق افتاد که به مردم شهامت بدهد. مردم در انقلاب اسلامی از زمین سربرداشتند وچشم در چشم جهانیان دوختند. در خودشان شهامت را کشف کردند. این شهامت بود که به ما قدرت داد در ۸ سال دفاع مقدس مقابل همه نیروها بایستیم و با دادن شهدای بسیار یک میلیمتر از خاک کشور را واگذار نکنیم. در طول انقلاب سرمایه بزرگتر از این نداریم.
اولین برداشت از آن آرایش نیرو در ۱۳ آبان این است که مفهومی جز ایجاد ترس نمی تواند داشته باشد و سرمایه  بزرگ (شهامت مردم)مورد تهدید و هدف قرار دادند. درحالیکه اگربخواهیم یک ملت و کشور سرفراز و پیشرفته داشته باشیم باید بر این مساله (شهامت)تاکید کنیم و بایستیم. این همان چیزی است که در ۱۳ آبان مورد هدف قرار گرفت.
اما اگر بپرسیم آیا این هدف برای آنها حاصل شد؟ به نظر من حاصل نشد.
×× عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود
حضور گسترده نیروها و بعد آن ضرب و شتم ها که در تصاویر و سایت ها منتشر شد و شاهد های بی شمار داشت مردم را اذیت کرد. به مردم خسارت وارد کردند اما مردم نترسیدند. شما اگر صحنه خیابان ها را ببینید مردم را کتک می زنند اما مردم فرار نمی کنند بلکه می روند آن طرف خیابان شعار خود را می دهند.
نتیجه بعدی این نوع برخوردها (برخورد خشن)این است که عصبانیت موجب فراتر رفتن بعضی ها از شعار اصولی می شود که راه سبز بر آن تاکید داشته است. پایبندی بر قانون اساسی و اجرای همه اصول قانون اساسی بدون دخالت واعمال سلیقه  در کشور است که باید به آن توجه داشت.
برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت در جامعه ضروری است.
اگر بخواهیم اجماع قابل توجهی برای تغییر مطلوب در کشور به سمت اهداف خوبی که تعریف شده را بین خود حفظ کنیم و پایبندی خود را به این مساله نشان دهیم باید این حداقل( پایبندی به قانون اساسی ) را حفظ کنیم و بسیار ضروری است که بگوییم ما پایبند به قانون اساسی هستیم.
مردم توجه کنند که هرچه در مقابل آنها خشونت کنند آنها نباید اسیر خشونت و احساسات شوند.برای ما حفظ عقلانیت و خونسردی و حفظ و پایبندی به اصول و شجاعت ابراز عقاید در جامعه ضروری است.
انقلاب شده که شجاعت  داشته باشیم و آزادی را بخواهیم

انقلاب شده که ما به اصول پایبندی داشته باشیم.انقلاب شده که ما شجاعت داشته باشیم و آزادی را بعنوان یک اصل و خواسته فطری انسان دائم بخواهیم.ما نمی توانیم از این اصول برگردیم و هر هزینه ای که لازم باشد تن می دهیم و تحمل می کنیم.
خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیرخشونت آمیزباشد
از نظر روش هم با مردم به اجماع رسیده ایم و این خواست همه مردم کشور است که راه(جنبش سبز) مسالمت آمیز و از مسیر غیر خشونت آمیز باشد.باید این اجماع را حفظ کنیم  و در این راه خداوند کمک خواهد کرد.

××طرح هدفمند کردن یارانه ها اکنون در کشور مطرح است و بحث مخالفت و موافقت ها زیاد بوده است.نگرانی هایی هم بین کارشناسان وجود دارد با توجه به تجربیات اجرایی که شما داشته اید نظرتان در مورد نتایج این طرح چیست؟
طرح هدفمندسازی یارانه ها اسم مثبتی دارد.در این اصطلاحی که به کار می برند تایید می کنند که پرداخت یارانه ها اجتناب ناپذیر است و از سوی دیگر می گویند که می خواهیم یارانه ها را هدفمند کنیم.اما در برخی استدلال ها که برای یارانه شده و ما را به بیراهه می برد این است که برخی به گونه ای حرف می زنند که گویی یارانه مضر و زشت است در حالیکه اینگونه نیست.
در همه اقتصادهای جهان یارانه پرداخت می شود.اصل اما این است که چگونه یارانه داده شود که بهترین حاصل را برای کشور داشته باشد.برخی از کشورهای پیشرفته پرداخت یارانه را به شکل وسیع در اقتصاد خود دارند.ما هم از این مساله جدا نیستیم.
باید به کسانیکه استدلال می کنند یارانه کلا بد است و باید حذف شود گفت که اشتباه می کنند.
هدفمند کردن یارانه ها بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است
مشکل هدفمند کردن یارانه ها در محتوای خود لایحه ای است که به مجلس داده شد.این لایحه درواقع بیش از آنکه حذف یارانه ها باشد افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم است.
زمانیکه ما نفت فراوان داریم و به خاطر آن امتیازات نسبی در کشور بدست می آوریم (در اینجا بحث قیمت وفروش ارزان و گران آن مطرح نیست) به دلیل آنکه نفتی که دولت می فروشد با قیمت بین المللی متفاوت است نباید به این اختلاف قیمت  به چشم یارانه نگاه کند.این دید اشتباه است.این اختلاف قیمت در کالاهای داخلی هم وجود دارد.
اگر با این منطق به مساله هدفمند کردن یارانه ها نگاه کنیم باید به این سمت میل کنیم که پیوند ارگانیک بین اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی  ایجاد کنیم.در چنین حالتی انتظار است اگر قیمت حامل های انرژی  برخی کالاها و خدمات را افزایش دهیم آیا  بقیه بخش های اقتصاد خود را متاثر از اقتصاد بین الملل و قیمت جهانی می کنیم؟
آیا حاضر هستیم حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم؟
می توان این سوال را مطرح کرد که آیا حاضر هستیم  اتومبیل تولید داخل را به قیمت خارج بفروشیم یا حقوق کارگران را بر اساس قیمت بین المللی پرداخت کنیم و میانگین قیمت های داخل را بر این اساس تنظیم کنیم.
نمی توان از یک طرف اقتصاد کشور را متاثر از قیمت بین المللی و قیمت نفت خلیج فارس کنیم و از طرف دیگر این فاصله در بخش های دیگر را حفظ کنیم.به طور مثال تورم ۲۵ درصدی در سال گذشته به معنای از دست دادن یک چهارم  قدرت خرید مردم بود.خوب ببینیم میانگین تورم در جهان و کشورهایی که از نظر اقتصادی موفق بودند چگومه بوده است؟
دولت می تواند از این زاویه به مسایل نگاه کند که بیشتر خدمات و کالاهایی که به مردم ارائه می دهد یا حقوقی که به مردم داده می شود و تنظیم کالای اقتصادی مردم هیچ تناسبی با وضعیت بیرون از کشور ندارد.به همین دلیل بالا بردن یکباره قیمت ها و حدف یارانه در مقابل پرداخت ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان برای هر فرد اشتباه بزرگی است که انجام می دهیم .
با اجرای لایحه هدقمند سازی یارانه ها ذائقه مردم تلخ خواهد شد
یقینا  این اقدام  اثرش را بر زندگی مردم خواهد گذاشت و ذائقه مردم تلخ خواهد شد و ممکن است شاهد مشکلات اساسی امنیتی اجتماعی و اقتصادی در کشور در سطح روستاها مردم مستضعف جامعه و در سطح تولید باشیم.
در همین رابطه من به یاد دارم که در اوایل انقلاب زمانیکه بحث قیمت پایین نفت در داخل کشور مطرح می شد معتقد بودیم از این اختیار نسبی برای ایجاد رقابت قوی در سطح جهان و اقتصاد خود استفاده کنیم.نمی خواهم بگویم هیچ نوع سیاست تعدیل یا سیاست در جهت تنظیم یارانه ها و اقتصاد نداشته باشیم اما همه این ها می تواند به صورت یک بسته سیاستی و از هم جدا نباشد.
زمانیکه قیمت حامل انرژی در کشور را بالا ببریم اثرش را در زندگی و سفره های عادی مردم خواهد گذاشت که باید تاثیر آن بر  آموزش هزینه بهداشت و درمان و… را ارزیابی کرد.
اکنون باید دید آیا مقدمات لازم برای اینکه از این سیاست ها تاثیر کمتر ببینیم تدارک دیده ایم؟یا صرفا با پخش پول و در آمد ناشی از این سیاست ها چشم دوخته ایم. در این صورت نمی توان بر مشکلات غلبه کرد.نرخ تورم بالا فایده این برنامه ها را از بین می برد و ما را با وضعیت خطرناکی مواجه می کند.
دولت حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند

آنچه که بنده را نگران می کند نبود یک برنامه جامع همراه با نظارت دقیق مجلس است.دولت تلاش بسیار کرده که در آمد ناشی از بالا بردن قیمت حامل های انرژی را (من این  اسم را به جای هدفمند سازی یارانه به کار می برم) به صورت کلی و در یک سر فصل کلی در اختیار بگیرد.احساس می کنم این مساله منجر به آشفتگی و فساد گسترده در جامعه خواهد شد.
به دلیل اختلافات سیاسی و سلیقه ای  مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند
در حال حاضر مشاهده می کنیم دولت و کسانیکه در اجرا هستند حالت بی طرف و نگاه جامع به منافع کلی کشور ندارند.گاهی اختلاف مجری با یک دستگاه دیگر که نظر دولت را ندارد  منجر به انجام ندادن کار می شود.نمونه آن مترو است.مترو جز، ضرورت های اصلی برای رفت و آمد است.با افزایش قیمت بنزین وسایل رفت و آمد عمومی مانند مترو را تقویت کند اما به دلیل اختلافات سیاسی و اختلافات سلیقه ای شاهد هستیم چند سال را از دست داده ایم و مردم را با مشکلات بسیار مواجه کرده اند.
برای اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها کافی است دولت با یک بخش خوب و با یک بخش بد باشد.به یک قسمت پول می دهد و به قسمت دیگر نمی دهد.
ضرورت برنامه ریزی در کشور این است که سلایق شخصی افراد را که گاهی به صورت اقرار آمیز و ملایم وجود دارد کنترل شود.از اولین ضروریت ها و وظابف برای تشکیل مجالس در دوران مشروطیت تا به امروز این بوده که کنترل و ضابطه مند کردن هزینه و در آمد دولت را نظارت کند.در جمهوری اسلامی و قانون اساسی نیز بیش از گدشته به این نقش مجلس توجه شد.
اکنون اگر این بودجه(در آمد حاصل از حذف یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی )از نظارت دقیق مجلس خارج بماند نتیجه حاکم شدن سلیقه شخصی  و ریخته و پاش فراوان است.
مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ندارند

هنوز مردم در جریان حساب ذخیره ارزی و نحوه خرج کرد آن نیستند.اینکه چطور از حساب ذخیره هزینه شده شفاف نبوده و مردم اطلاعی از اینکه ۳۰۰ میلیارد دلار در آمد نفت در ۴ سال دولت نهم چطور و کجا هزینه شد و نتایج آن چه بود؟ندارند.این مسایل هنوز برای مردم جای سوال است و یا اینکه دولت موظف بوده طبق برتامه چهارم قیمت ها را در هر سال به صورت متوازن افزایش دهد و تمهیداتی بیندیشد که افزایش قیمت ها بر زندگی مردم اثر گذار نباشد.
این اقدامات انجام نشده و یک باره این طرح را به میان کشسده اند.
به لایحه هدفمند سازی یارانه ها بد بین هستم
بنده کلا به این لایحه بد بین هستم. البته برای کمتر شدن هزینه های مردم فکر می کنم مجلس با مقاومت باید حداقل نظارت خود بر هزینه ها را تثبیت کند تا اینکه از این بودجه برای عامه پروری یا تزریق پول در یک بخش ویژه مواجه نشویم. این مساله مهمی است که مردم و دست اندرکاران  که در مجلس هستند یاید نسبت به آن حساس باشند که این مساله کوچکی نیست.

نامه سرگشاده رخشان بنی‌اعتماد

دوربینم را چند روزى امان دهید تا گزارشى بی‌پرده پیش رویتان بگذارم!

ترسى ندارم که در وانفساى این دوران پرتوطئه به هر تهمتى منتسب شوم. ترسى ندارم که به جرم مشوش کردن اذهان عمومی، متهمم کنید ولى نمی‌توانید منکر شوید که من یک مادرم، نه فقط مادر تندیس و بارانم,، مادر همه جوانانى که از سال‌هاى دور از دریچه فیلم‌هایم، مادران خود را در قالب شخصیت‌هاى طوبا، گیلانه، فروغ، نرگس، سیما و... دیده‌اند.

مادر همه آنانى که در همه این سال‌ها مرا به حریم خلوتشان پذیرفتند و از رنج‌ها و فریادهاى فروخورده‌شان گفتند و گفتند تا بتوانم جانمایه دردهایشان را در فیلم‌هایم تصویر کنم. به حرمت یک عمر اعتماد همه مخاطبانم، این حق را بر خود قائلم که به دادخواهى مادرانى که در این شرایط بحران زده، بی‌پناه و دست از همه جا کوتاه یا در سوگ‌ جوانان از دست رفته‌شان خاک بر سر گرفته‌اند یا حیران و وحشت‌زده به دنبال پیدا کردن ردى از جگر گوشه‌هایشان در شهر سرگردانند، این نامه سرگشاده را بنویسم که، هیچ قانونی، هیچ مصلحتی، هیچ سیاستى نمی‌تواند توجیه این درد بر مادران این سرزمین باشد. در شرایطى که هیچ رسانه‌اى براى خبررسانى واقعیت‌ها و هیچ مسوولى پاسخگوى دلهره‌هاى کشنده خانواده‌ها نیست، چگونه می‌توان از خبر یا توهم مرگ و رنج دختران و پسران دستگیر شده بر خود نلرزید. دوربینم را چند روزى امان دهید تا گزارشى بی‌پرده پیش رویتان بگذارم، شاید به واقع نمی‌دانید که زیر پوست شهر چه می‌گذرد.
منبع: میدان زنان

جو متشنج دانشگاه ارومیه به خاطر مرگ ۴ دانشجو

بعد از مرگ متاثرکننده سه تن از دانشجویان دانشکده فنی بر اثر گازگرفتگی در روز ۱۷ مهر ۸۸، روز دوشنبه ۲۵ آبان، احسان اعتبار، یکی از دانشجویان رشته فیزیک دانشگاه سراسری ارومیه ساکن خوابگاه وابسته به دانشگاه بر اثر انفجار ناشی از نشت گاز از پنجره اتاق خود واقع در طبقه چهارم دانشگاه به بیرون پرتاب شد و به روی سیم‌های برق سقوط کرد. متاسفانه به دلیل شدت جراحات وارده (۵۰ درصد سوختگی و شکستگی مهره ستون فقرات)، ظهر امروز در بیمارستان خمینی ارومیه درگذشت.
http://www.youtube.com/watch?v=dbuKu-bvMsg
در همین راستا دانشجویان دانشگاه ارومیه برای دومین روز متوالی ، امروز در برابر دانشکده علوم و دانشکده کشاورزی تحصن کرده بودند و خواستار برکناری مسئولین مربوطه و رسیدگی به مشکلات عدیده خوابگاه‌های دانشگاه ارومیه شدند. پس از منتشر شدن خبر فوت این دانشجو در دانشگاه تعدادی از همکلاسی‌های این دانشجو به جهت دیدار خانواده “احسان” به بیمارستان شتافتند. پس از ساعتی، صدقی رئیس دانشگاه ارومیه به همراه “اکبری” مسئول خوابگاه‌ها و چند تن از ماورین حراست دانشگاه به بیمارستان رسیدند و صدقی بدون تسلیت گفتن به خانواده “احسان” تنها گفت: “اشکالی ندارد، از این مشکل‌ها پیش می‌آید”. این جمله باعث آشفتگی برادر احسان و دخالت دانشجویان و درگیری شدید فیزیکی شد و مامورین حراست با باتوم به دانشجویان حمله برده و یکی از آن‌ها را دستگیر کرده و با خود بردند. هم اکنون جو خوابگاه‌های دانشگاه بسیار متشنج است و قراری برای تحصن چندهزار نفری در روز شنبه ساعت ۳۰‌: ۱۲ روبروی ساختمان آموزش کشاورزی تعیین  گردیده است.

سازمان ملل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران را برای بيست و پنجمين بارمحکوم کرد

در ساعات اوليه روز جمعه ۲۹ آبان ماه کشورهای عضو سازمان ملل متحد با اکثريت آراء قعطنامه محکوميت نقض حقوق بشر در ايران توسط دولت جمهوری اسلامی را به تصويب رساندند. قطعنامه با ۷۴ رای مثبت، ۵۹ رای ممتنع و ۴۸ رای منفی به تصويب رسيد. در رابطه با رای گيری آنچه که از اهميت ويژه ای برخوردار بود عدم شرکت نمايندگان دو دولت ترکيه و عراق در سازمان ملل متحد در رای گيری و ازهمه مهمتر رای مثبت دولت عربستان سعودی به محکوم کردن مقامات جمهوری اسلامی بود. دولتهای روسيه و چين به اين قطعنامه رای منفی دادند. نماينده جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد در نيویورک با قرائت بيانيه ای اتهامات مطرح شده عليه دولت متبوعش را ساختگی خواند و افزود: "دولت کانادا بدليل نقض حقوق مردمان بومی در اين کشور نمی تواند چنين قطعنامه را تهيه وتنظيم کند." آقای خزاعی بدون اشاره به مفاد قطعنامه درباره سرکوب مردم ايران بار ديگر به عملکرد دولت اسراييل با فلسطنيان پرداخت. ماه گذشته دولت کانادا که ابتکار تهيه پيش نويس قطعنامه نقض سيستمانيک حقوق بشر در ايران از سال ۲۰۰۳ پس از مرگ مشکوک زهرا کاظمی عکاس ايرانی تبعه اين کشور در زندان اوين به عهده گرفته است آنرا به کميته سوم شصت و چهارمين اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه کرده بود. دولت سوئد از طرف کشورهای عضو اتحاديه اروپا و دولت نروژ همکاری نزديکی با دولت کانادا در تهيه پيش نويس قطعنامه داشته اند. به هنگام ارائه آن بيش از چهل و دو کشوراز جمله دولت ايالات متحده آمريکا از آن حمايت کردند. آنچه که در قطعنامه محکوم کردن دولت جمهوری اسلامی در نقض اساسی ترين حقوق مردم ايران بيشتر از قطعنامه های سالهای گذشته به چشم ميخورد لحن تند انتقادی آن است. در اين قطعنامه برای اولين بار از دولت جمهوری اسلامی خواسته شده است که به گزاشگران ويژه متفاوت در امورمربوط حقوق بشر بويژه گزارشگر امور مربوط به شکنجه، دستگيری های خودسرانه، اعدامهای فراقانونی، مدافعان حقوق بشر، ناپديد شدگان غير داوطلبانه و آزادی بيان اجازه دهد که برای تحقيق و تهيه گزارش هرچه زودتر به ايران سفر کرده و در طول سال آينده وقايع نقض حقوق بشر در اين کشور را در اولويت قرار داده و از نزديک دنبال کنند. يکی ديگر از عمده نکات مورد توجه در قطعنامه محکوميت نقض حقوق بشر درايران آنست که از دبير کل سازمان ملل متحد خواسته شده تا وی در سال آينده به اعضای سازمان ملل متحد گزارش دهد تا چه اندازه دولت جمهوری اسلامی به مفاد اين قطعنامه به ويژه؛ آيا اين دولت از پذيرفتن گزارشگران ويژه برای انجام تحقيقات مستقل در ايران عمل کرده است يا نه. همچنين قطعنامه به جريانات حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری در خردادماه پرداخته و از دولت جمهوری اسلامی خواسته است که به آزار و اذيت، سرکوب و ارعاب فعالين سياسی، مدافعان حقوق بشر، دانشجويان، روزنامه نگاران، وبلاگ نويسان، روحانيون منتقد دولت و وکلای مدافع خاتمه دهد و کليه کسانی که بطور خودسرانه بدليل عقايدشان در زندانهای کشور بويژه آن دسته از ايرانيانی که پس از ۲۲ خرداد ماه بازداشت و زندانی شده اند را سريعا آزاد کند. اکثريت کشورهای عضو سازمان ملل متحد به مقامات حکومت جمهوری اسلامی هشدار داده‌اند تا به سياست عدم مجازات ناقضان حقوق بشردر ايران خاتمه دهند و دستورانجام تحقيات مستقل، بيطرفانه و معتبری برای بررسی اتفاقات پس از انتخابات رياست جمهوری را صادر کنند. در بخش ديگری از قطعنامه محکوميت دولت جمهوری اسلامی آمده است: " دولت جمهوری اسلامی می بايست در عمل و در قوانين خود به تمامی عملکردهای تبعيض آميز خود درنقض حقوق اقليت های قومی ومذهبی در ايران خاتمه دهد.

شیرین عبادی: صراحتا ما را تهدید به قتل کرده‌اند / روز پنج‌شنبه در گفت‌وگو با رادیوفردا

شیرین عبادی، تنها برنده ایرانی جایزه نوبل، روز پنج‌شنبه در گفت‌وگو با رادیوفردا از تهدید جانی خود توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی خبر داد. خانم عبادی که دلیل این تهدیدها را تلاش مقامات جمهوری اسلامی برای جلوگیری از فعالیت‌های حقوق بشری خود می‌داند گفت: «بارها به همسر و خانواده من گفته‌اند که من در هر جای دنیا باشم ایمن نیستم»، اما تاکید کرد که «این‌ها البته عملی است بیهوده». شیرین عبادی در گفت‌وگو با رادیوفردا ضمن اشاره به این که تمام حساب‌های بانکی و حقوق بازنشستگی خود او و همسرش در ایران ضبط و توقیف شده است افزود که ماموران دولت جمهوری اسلامی حتی «مدال نوبل، مدال لژیون دونور، انگشتر آزادی بیان و جوایز دیگر را که در گاوصندوق همسرم بوده» ضبط کرده‌اند. او همچنین گفت: «حتی در برخی از گفته‌های صاحب‌منصبان نظامی نامی از من و مدافعان حقوق بشر در خارج از کشور مثل محسن کدیور و عبدالکریم لاهیجی برده شده و صراحتا ما را تهدید به قتل کرده‌اند.» شیرین عبادی دلیل «عصبانیت جمهوری اسلامی» را ادامه فعالیت‌های حقوق بشری خود «فارغ از جانب‌داری سیاسی» می‌داند و می‌گوید مقامات دولت ایران می‌خواهند «به خیال خودشان از این طریق بر من فشار بیاورند».

بازداشت برای دعای کمیل یا مهمانی پارتی ؟!

روزنامه اعتماد: شنيديم در شب برگزاري دعاي کميل خانواده هاي فعالان سياسي دو جوان هم اشتباهاً بازداشت شده اند. گفته مي شود در همان ساختمان يک پارتي شبانه در حال برگزاري بوده است و هنگامي که دو نفر از حاضران در پارتي قصد خروج از ساختمان را داشته اند، ماموران از آنها مي پرسند شما هم در دعاي کميل شرکت داشتيد؟ا آنها نيز از ترس بازداشت به دروغ خود را شرکت کننده در دعاي کميل ناميده اما بازداشت مي شوند.

مادر ندا با اختیار و تمایل خود این تصاویر را در دسترس شبکه سی ان ان داده است!

گیرم که می زنید , گیرم که می برید , گیرم که می کشید 
با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید !؟


مادر ندا با اختیار و تمایل خود این تصاویر را در دسترس شبکه سی ان ان داده است پس با اجازه کامل این تصاویر در اختیار ما قرار گرفته است

ندا آقاسلطان در روز 20 ژوئن 2009 در تهران کشته شد چند روز قبل سی ان ان با او مصاحبه ایی انجام داد. 



ندا سومین فرزند خانواده بود
هاجر رستمی , مادر ندا آقاسلطان بعد از چهار ماه از ناراحتی و دردی که در اثر از دست دادن ندا احساس می کند صحبت کرد. او از میلیونها مردمی که در سرتاسر جهان یاد ندا را گرامی داشتند و به حمایت و یاد او راهپیمایی کردند , سپاسگزاری کرد 
 
هاجر رستمی اضافه کرد که قبل از اینکه ندا به نامی جهانی تبدیل شود او دختری فعال و سرزنده بود که همیشه برای هرچیزی جوابی داشت  

 
ندا در 4 سالگی
او دختری بسیار دوست داشتنی و مهربان بود و هیچگاه به دوستانش زور نمی گفت.
 

 
ندا در 5 سالگی
هاجر رستمی : آخرین صحبت رو در روی ما در مورد اوضاع سیاسی داخل ایران بود
 

 
ندا در 7 سالگی
تفریح مورد علاقه ندا ورزش بود و همچنین او  حمام آفتاب گرفتن در استخر ناحیه شان را دوست داشت و آخرین غذایش هم غذای محبوبش کباب تابه ای بود.

 
ندا در دوران دبستان
ندا عاشق پیانو بود و همیشه از برادر کوچکترش می خواست که نواختن پیانو را یاد بگیرد . درست چند روز قبل از کشته شدنش , پیانویی را که قبلا خریده بود برای برادرش آورد



 
هاجر رستمی : برادر کوچک ندا , هر روز بعد از اینکه از سر کار به خانه بر می گردد , به یاد ندا می خواند و پیانو می زند و این چیزی است که هر روز عصر ما را به دور هم گرد می آورد.
 

 
ندا از شوهرش طلاق گرفته بود و  بعد از جدایی از شوهرش سعی کرد که شغلی برای خود پیدا کند ولی تقریبا غیر ممکن بود هر بار که به مصاحبه ایی میرفت یا فرم استخدامی را پر میکرد احساس میکرد به او به گونه ایی متفاوت نگاه می کنند , پس تصمیم گرفت که در خانه بماند.
 

 
ندا در تولد 24 سالگی اش
 درست شب قبل ازکشته شدن ندا درخیابان های تهران , او از خوابی که دیده بود برای مادرش گفت .
ندا به مادرش گفته بود : در خواب جنگی را دیدم که من در صف اول آن بودم. 
 

 
 
 
خانواده ندا ا ز محلی که ندا کشته شده بود دیدن کردند . جایی که ندا به قتل رسید فقط 26 قدم تا ماشینش فاصله داشت.
 

آخرین هدیه ندا به مادرش عطر بود. هدیه تولدی که مادرش را بسیار خوشحال کرده بود.
هاجر رستمی : شما نمیدانید چقدر سخت است وقتی به او فکر میکنم خیلی سخت است صحبت در مورد او بسیار سخت است .
 

 
 
مادر ندا هر جمعه بر سر فبر او می رود.
 

 
 
چهار ماه بعد از کشته شدن ندا , مادر ندا و خانواده او از ملیونها نفر در دنیا که یاد ندا را به عنوان شهید راه آزادی گرامی داشتند سپاسگزاری کردند

ارسال دوباره پیامک تهدیدآمیز؛ وحشت از تظاهرات 16 آذر

سایت تابناک: در حالی که در روزهای پیش از سیزده آبان امسال، پیامک‌‌های هشداری درباره حضور نیافتن مردم در تجمعات برای برخی مشترکان فرستاده شده بود، بار دیگر، در روزهای اخیر، این پیامک‌ها برای برخی ديگر از مردم فرستاده شده است.در یک هفته گذشته، پیامک‌هایی هشدارآمیز با مضمون این که «مخاطب مورد نظر، شما به دلیل حضور در تجمعات سیاسی پس از انتخابات شناسایی شده‌اید و باید از ادامه این حضورها سر باز زنید» فرستاده شده است. برخی از دریافت‌کنندگان این پیامک که شغل‌های ساده اجتماعی دارند، با ابراز تعجب از چنین پیامکی، نسبت به دريافت آن اظهار نگراني کرده‌اند. یک کارگر نانوایی که این پیامک برای او در یکی از شهرهای جنوبی استان خوزستان فرستاده شده، گفته است: من سال‌‌هاست به تهران نرفته‌‌ام، تعجب می‌کنم که این پیامک ناشناس که محتوایی امنیتی دارد، چگونه برای من فرستاده شده است؟! گفتنی است، با توجه به این که این پیامک‌ها برای تلفن‌های همراه اول با کد خوزستان فرستاده شده، احتمال می‌رود که از راه خطوط تلفن برخی مشترکان مرکزنشین (وزارت بدنام اطلاعات) برای آنان فرستاده شده باشد.

سازمان گزارشگران بدون مرز از دستگیری سه روزنامه نگار دیگر در ایران خبر می دهد

یک سازمان بین المللی طرفدار آزادی مطبوعات، می گوید مقامات امنیتی در ایران به عنوان بخشی از سرکوب رسانه های مستقل، سه روزنامه نگار دیگر را دستگیر کرده اند.

سازمان گزارشگران بدون مرز، که دفتر مرکزی آن در پاریس قرار دارد، می گوید از جمله آنها «آکو کردنسب» است که در هفته نامه توقیف شده «کرفتو» کار می کرد و روز ۲۱ آبان ماه (۱۲ نوامبر)، به دلیل اعتراض به اعدام یک زندانی سیاسی جوان در شهر سنندج، دستگیر شد.

گزارشگران بدون مرز می گویند مقامات امنیتی در ایران اخیرا همچنین مزدک علی نظری، سردبیر سایت «روزنامه نگاری برای صلح» را بازداشت کردند.

به گفته این سازمان، نظری روز ۲۴ آبان ماه (۱۵ نوامبر) تلفنی به اعضای خانواده اش اطلاع داد که دستگیر شده است. گروه نتوانست بگوید که او چه زمانی و در کجا دستگیر شد.

به گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، سومین روزنامه نگار ایرانی، رامین غلامی، روز ۷ آبان ماه (۲۹ اکتبر) بازداشت شد. او برای چندین روزنامه محلی در اردبیل مطلب می نوشت.
ایران در شاخص سالانه آزادی مطبوعات در ۱۷۵ کشور که سازمان گزارشگران بدون مرز ماه گذشته منتشر کرد، در ردیف ۱۷۰ قرار داد.

سازمان می گوید دولت ایران از زمان انتخاب دوباره محمود احمدی نژاد دست کم ۱۰۰ روزنامه نگار و ناراضی اینترنتی را بازداشت کرده است. در اوائل ماه جاری، گروه گفت دست کم ۲۳ نفر از آنها هنوز زندانی هستند.

پرده ای از رمز و راز علت مرگ پزشک زندان کهريزک را پوشانده است

واشنگتن پست زيرعنوان "علت مرگ پزشک نظامی ايرانی در پرده ای از رمز و راز" می نويسد وسائل ارتباط جمعی دولتی ايران روز چهارشنبه گزارش دادند که رئيس پليس ايران، در اظهاراتی مغايربا گزارش های قبلی، قويا مدعی شد پزشکی نظامی، که بنا به گزارشها در باره بدرفتاری با معترضين بازداشتی شهادت داده بود، هفته گذشته خودکشی کرده است.

واشنگتن پست می نويسد به گفته اسمعيل احمدی مقدم فرمانده نيروی انتظامی، دکتررامين پوراندرجانی، بيست و شش ساله، پس از آن جان خود را گرفت که به جرمی نامشخص، درارتباط با خدمت خود در زندان جنجال برانگيز کهريزک متهم شده بود - جائی که وی پس از انتخابات مورد اختلاف دوازدهم ژوئن رياست جمهوری، تظاهرکنندگان ضد دولتی دستگير شده درجريان سرکوبی اپوزيسيون رامداوا ميکرد. وسائل ارتباط جمعی ايران گزارش داده اند دست کم سه معترض در اين زندان در شرايطی مشکوک جان سپرده اند.

واشنگتن پست می نويسد فرمانده پليس اظهارات قبلی مقاماتی را رد ميکرد که گفته بودند پوراندجانی درمرکزپزشکی پليس، جائی که نوزده ماه خدمت وظيفه نظامی را به انجام ميرساند، در خواب و از حمله قلبی درگذشت.

واشنگتن پست می نويسد وب سايت های مخالف دولت مقامات را به سرپوش گذاشتن بر حقايق متهم کرده اند و اظهارات دوستان اين پزشک جوان را نقل ميکنند که گفته اند وی در يک تحقيق پارلمانی در باره بدرفتاری هائی که به پليس در بازداشتگاه کهريزک نسبت داده ميشود، يک شاهد بود.

واشنگتن پست می نويسد اما احمدی مقدم در متنی که روز چهارشنبه توسط ايرنا خبرگزاری دولتی ايران منتشر شد ميگويد پوراندرجانی يک متهم بود نه يک شاهد.

واشنگتن پست می نويسد رئيس پليس با اشاره به وصيت نامه ای که گفته ميشود نوشته پوراندرجانی است گفت اين پزشک گلايه داشته است که به پنج سال حبس تهديد شده بود، و با ازدست دادن روحيه اش، اقدام به خودکشی کرد.

واشنگتن پست می نويسد احمدی مقدم، که پيشتر يکی از فرماندهان گروه شبه نظامی بسيج بود، گفت پوراندرجانی پس از آنکه به دادسرا احضار شد، اقدام به خودکشی کرد، و در باره جرم منتسب به وی توضيحی نداد.

* پوراندرجانی تنها شاهد مستقلی بود که می توانست اتهامات شکنجه را ثابت کند

نيويورک تايمز زيرعنوان "مرگ پزشک ايرانی پرسش هائی برانگيخته است" می نويسد مقامات قضائی در ايران در نظر دارند در باره مرگ پزشک جوانی تحقيق کنند که در باره بدرفتاری با زندانيان پس از انتخابات مورد اختلاف رياست جمهوری در مقابل يک کميسيون پارلمانی شهادت داده بود.

 نيويورک تايمز می نويسد وب سايت های اصلاح طلبان ميگويند دکتر رامين پوراندرجانی بيست و شش ساله را کشتند تا او را ساکت کنند، زيرا وی تنها شاهد مستقلی بود که می توانست اتهامات حاکی از شکنجه را ثابت کند.

محکوميت مجدد محرابيان در پرونده اتاق امن


رونامه اعتماد-حکم پرونده اتاق امن که به استناد ماده 18 اصلاحي قانون تشکيل دادگاه هاي عمومي و انقلاب لغو شد از سوي دادگاه تجديد نظر بار ديگر تاييد شد. به اين ترتيب تخلف علي اکبر محرابيان در ثبت اختراع بار ديگر تاييد شد. در پرونده اتاق امن فرزاد سليمي مدعي بود که علي اکبر محرابيان و موسي مظلوم اختراع او را به نام خود در سال 82 ثبت کرده اند. پس از اعلام راي قطعي آيت الله هاشمي شاهرودي رئيس وقت قوه قضائيه از اختيارات خود استفاده کرد و دستور رسيدگي مجدد داد. در رسيدگي مجدد دادگاه اين پرونده در 19 آبان تشکيل شد و حکم صادره احکام قبلي را تاييد کرد. سلام گزارش داد؛ محرابيان در اين پرونده محکوم شده و دادگاه به نفع سليمي راي داده است. به اين ترتيب ثبت اختراعي که به نام مظلوم و محرابيان است بايد باطل شود. بر اساس قانون چنين تخلفي بين 6 تا سه سال حبس به دنبال دارد. پارلمان نيوز سايت فراکسيون اقليت نيز خبر داد؛ محرابيان براي اين پرونده قصد مراجعه به آيت الله صادق لاريجاني را داشته که با مخالفت رئيس قوه قضائيه در پذيرش وي مواجه شد.

آقاي مديرعامل فاميل مشايي درآمد


«آرش کوشا» مديرعامل باشگاه سايپا نسبت فاميلي خود با اسفنديار رحيم مشايي را تاييد کرد. ماجرا از اين قرار است که فردوسي پور در برنامه 90 دوشنبه شب در تماس تلفني با کوشا پرسيد؛ «سابقه شما چي بوده؟ قبلاً کجا کار کرديد؟» مدير جوان سايپا هم گفت؛ «سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي.» دوباره مجري برنامه 90 پرسيد؛ «سابقه ورزشي هم داريد، قبل از ميراث کجا بوديد؟» و آرش کوشا جواب داد؛ «سازمان فرهنگي ورزشي شهرداري تهران.» عادل دوباره گفت؛ «آقاي کوشا شما با آقاي رحيم مشايي نسبتي داريد، شايعاتي شده که دايي شما هستند؟» مدير سايپا جواب داد؛ «خب ممکن است هر کسي با هر کسي نسبت داشته باشد.»

آخرين آخبار