آخرین اخبار سانی نیوز

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

اولین وزیر زن ایران



http://blogfars.com/fotofiles/1/82729.jpg



امروز خانم مرضیه دستجردی به عنوان اولین وزیر زن پس از انقلاب از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت ایشان پس از کسب رای اعتماد از مجلس با ابراز خشنودی از انتخابش در جمع خبرنگاران گفت:

فكر مي‌كنم خانم‌ها امروز به آرزوي ديرينه خود رسيدند كه يك زن در كابينه دولت قرار بگيرد و مطالبات آنها را دنبال كند، فكر مي‌كنم اين انتخاب قدم مهمي براي خانم‌ها باشد.

اما اولین وزیر زن ایران چه کسی بود و دچار چه سرنوشتی شد

http://blogfars.com/fotofiles/1/82730.jpg


فرخ رو پارسا نخستین زن ایرانی بود که در حکومت پهلوی به وزارت رسید . او در کابینه دوم وسوم امیر عباس هویدا وزیر اموزش و پرورش بود.

فرخ‌رو پارسا تحصیلات ابتدایی خویش را در دبستان هما در تهران سپری نمود و برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه به دانشسرای مقدماتی رفت. وی توانست دوره متوسطه را با کسب رتبه اول به پایان رسانده و به دانشسرای عالی راه یابد. او در سال ۱۳۲۱دانشسرای عالی را با اخذ مدرک لیسانس

در رشته علوم طبیعی به پایان رسانید و به دانشگاه تهران راه یافت. وی تحصیلات دانشگاهی خویش را در رشته پزشکی ادامه داد و توانست در سال۱۳۲۹با اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل گردد.


فرخ‌رو پارسا در سال ۱۳۲۱با احمد شیرین‌سخن ازدواج کرد و از همان سال پس از اخذ مدرک لیسانس از دانشسرای عالی به تدریس در دبیرستان‌های تهران پرداخت. او پس از پایان تحصیلات دانشگاهی تا مقطع دکترا، علیرغم اینکه در رشته پزشکی دانش‌آموخته شده بود کار طبابت را رها کرد و ترجیح داد که به کار فرهنگی بپردازد؛ بدین ترتیب او در وزارت فرهنگ آن دوران مشغول به کار شد.
وی در سال ۱۳۳۳خورشیدی به همراه تنی چند از همکارانش «انجمن بانوان فرهنگی» را برای دبیرستان‌های دخترانه آن دوران تأسیس نمود و در سال ۱۳۳۵ به عنوان یکی از اعضای هیات رئیسه «شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی» انتخاب شد.
فرخ‌رو پارسا همچنین نخستین مدیر کل زن در ایران بود. در سال ۱۳۳۹ با آغاز به کار دانشگاه ملی ایران، وی عهده‌دار سِمَت مدیر کلی دبیرخانه دانشگاه ملی ایران شد. انتصاب یک زن به این سمت، اعتراضات زیادی را در محافل اداری، فرهنگی و سیاسی تهران به راه انداخت ولی مقامات دانشگاه توانستند از برکناری فرخ‌رو پارسا جلوگیری کنند.او در سال ۱۹۶۸به عنوان وزیرآموزش و پرورش ایران انتخاب شد.
محاکمه و اعدام
پس از انقلاب۱۳۵۷ خورشیدی، وی با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری موثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران و غیره...» در دادگاه انقلاب اسلامی شعبه تهران به ریاست صادق خلخالی محاکمه شد و به عنوان «مفسد فی الارض» (عامل فساد بر روی زمین) در تاریخ ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ برابر با ۸ مه سال ۱۹۸۰ اعدام گردید.

منبع ویکی پدیا

تابناک

بیانیه میر حسین موسوی خطاب به ملت ایران

میرحسین موسوی بیانیه ای خطاب به ملت ایران صادر کرد. به گزارش "کلمه" در این بیانیه ضمن تاکید برحفظ نظام در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از جمهوری اسلامی اتخاذ رویکردی اجتماعی برای حل مسئله ضروری دانسته شده است. در این بیانیه آمده است : برخلاف آنچه دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می‌کنیم.
در این بیانیه همچنین بر ضرورت استفاده کامل ازظرفیت های قانون اساسی، سویه اجتماعی شکل گیری راه سبز امید، تلاش برای استیفای حقوق ملت و بازگشت به آرمان های مغفول و مظلوم انقلاب اسلامی تاکید شده است. موسوی در پایان نیز راهکارهای نه گانه برای برون رفت از بحران ارائه کرده است.
به گزارش "کلمه" متن کامل بیانیه شمار 11 میرحسین موسوی بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف، آزاده و آگاه ایران!
نزدیک به سه ماه پیش از این زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوق‌های رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای تان در برابر مقاصد قدرت‌طلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلف‌ها و تقلب‌های سازمان‌یافته و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایه‌ای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت. مشکلی که می‌توانست در فرآیندی منصفانه و بی‌طرفانه مهار شود با بی‌تدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانه‌های دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمت‌آمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشته‌های اعتماد میان مردم و حکومت نیست.

جمع کثیری از دلسوزان حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزه‌های علمیه نسبت به افسانه‌پردازی‌های رسانه‌های دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاه‌های نمایشی فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشت‌شدگان و افشای وجود بازداشتگاه‌های غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند.
حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتاب‌زده حوادثی که پی‌در پی رخ می‌دهند چاره‌چویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است، هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاه‌های حكومتي و شبه‌حكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهاب‌آفرینی و بحران‌زایی‌های پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانی‌هایی می‌دانند که خود مسبب آنها بوده‌اند. آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناک‌ترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بي‌توجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه جویی‌های واهی زمزمه هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر می‌دهند.

از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی نظام جمهوری اسلامی است.

اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرش‌های موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است. این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندی‌های انسان جهت تعالی و تکامل محدود می‌شود. تاریخ به روشنی نشان می‌دهد که هر گاه حکومت‌ها خواسته‌اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره‌ای جز متوسل شدن به چهره‌های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشته‌اند، راه حل‌هایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویه‌ای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزه‌های قرآنی به ما یاد می‌دهد مطلوب است.

پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیم‌گیری‌های کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرن‌های متمادی از عمر ملت‌ها و تمدن‌ها صرف تحصیل آن می‌شود و چه هزینه‌های گزافی که در این راه نمی‌پردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند. مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافته‌اند که تنها راه همزیستی مسالمت‌آمیز سلیقه ها و گرایش‌ها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی می‌کنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوه‌های زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه‌ ای است که آنان را به یکدیگر پیوند می‌زند، اگرچه فهم‌های ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.

از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارت‌خیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافته‌اند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند.

در ماه هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه می‌خواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کرده‌اند و می‌دانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواست‌های خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستاده‌اند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر می‌پرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه می‌پرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندی‌های فراهم شده چه باید کرد؟

به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفت‌های مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد.

برخلاف آنچه دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می‌کنیم. ما خواسته‌هایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلی‌ترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاع‌رسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما می‌خواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است.

استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بی‌کم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راهکارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخش‌هایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیش‌بینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارت‌ناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست. آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسان‌های غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام می‌شود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوء‌استفاده از موقعیت خود را پیدا نمی‌کند.

قانون اساسی ما پر از ظرفیت‌هایی است که هنوز به فعلیت نرسیده‌اند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفاده‌های بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیت‌ها، آن هم تمامی این ظرفیت‌ها را به فعلیت برسانند. قانون اساسی مجموعه‌ای یکپارچه است و نباید بر روی بخش‌هایی از آن که منافع اشخاص و یا گروه‌هایی خاص را تامین می‌کند به صورت اغراق‌آمیز تاکید شود و بخش‌هایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید. پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دست‌اندرکاران را به خشم می‌آورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت‌ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافت‌های دولتی در خزانه‌داری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بی‌طرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص داده‌اند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض می‌شوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمی‌آیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبان‌های قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد می‌شود.

مشابه همین برخورد گزینشی با آرمان‌های انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش می‌کند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بوده‌اند. نمونه‌ای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود می‌دانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بی‌هراس از حاکمان بوده است.

و مظلوم‌تر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام می‌برند و اندک به آن عمل می‌شود. چه بسیار که دین را سرند می‌کنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی می‌سپارند و سلیقه‌ها و مصلحت‌های خود را متن اسلام می‌نامند، تا جایی که دروغ به مشخصه‌ای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشت‌ترین بداخلاقی‌ها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواری‌های اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم می‌کند.

اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آماده‌تر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبه‌روز بیشتر می‌شود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت. میراث انقلاب ما پرورش روح‌های بزرگ و اخلاص‌های مثال‌زدنی بود. انقلاب ما نشان داد می‌تواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعه‌ای سودازده که در آن تحجر دولت‌سازی می‌کند؛ جامعه‌ای تقلب‌زده، دروغ‌زده.

برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخش‌هایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهد. زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام می‌برد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار می‌داد چنین روزهایی را می‌دید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راه‌های رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت می‌کنیم.

آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمان‌هایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكامي‌ها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک می‌کنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم. حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشته‌ایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعده‌ای که داده است عاجز نمی‌شود و راه‌هایی دیگر پیش پای کسانی که برای او می‌کوشند می‌گشاید؛ راه‌هایی امن، راه‌هایی هموار، راه‌هایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راه‌هایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راه‌هایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم.

و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بی‌راهه ‌ها چگونه رو به نشيب مي‌روند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجه‌اي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كوره‌راهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراط‌گراني قرار گرفت كه نيمه‌هاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله مي‌كنند و رايج‌ترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنام‌هاي ركيك است.
رهروان راه‌هاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را مي‌كشيدند نرسيده‌اند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از منبر مقدس نمازجمعه به خشونت تشويق و به اعتراف‌گيري مباهات مي‌كند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده،‌ ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش مي‌كنند.

مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستین‌اش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم. بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمان‌هایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کرده‌اید پیشنهاد نمی‌کنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.

ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می کنیم تا توفیق‌‎هایی که در هر مرحله به دست می‌آوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جاده‌هایی داریم که هدایت الهی پیش‌پایمان قرار می‌دهد. ما می‌اندیشیم و تدبیر می‌کنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راه‌هایی که او برایمان می‌گشاید از خود کارسازی نشان می‌دهند.

ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کرده‌ایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بوده‌اند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت.
و ما «امید» را سرمایه خود قرار داده‌ایم تا حاکی از هویت ایرانی‌مان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنه‌های سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخ‌ترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید.

چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگی‌های حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبهه‌ای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامان‌هاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساخت‌های سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکل‌ها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند. قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسله‌مراتب شناخته شده گردهم بیایند. همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه می‌کند؛ مجموعه‌ای پیام‌محور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کرده‌اند.

صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب می‌شود در حکم لباسی است که بر قامت آن می‌دوزیم، و فاخرترین لباس‌ها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقش‌آفرینی می‌کند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که به هنگام تصمیم‌گیری در مورد راه‌حل‌ها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد مي‌كنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي است.

تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بوده‌ایم نشان می‌دهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هسته‌ها به نتیجه می‌رسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعه‌ای زنده و فعال نام می‌بریم، جامعه‌ای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان می‌دهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست‌ خود را از ميان مي‌برد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه‌ قدرتمندي است.

وظيفه‌اي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمع‌هاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكل‌هاي سياسي ما سر مي‌زند آن است كه به صورت هسته‌هاي معين براي چنين شبكه‌اي عمل كنيم.

از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمی‌دهند. با این همه اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته‎های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانه‌های خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هسته‌های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرت‌های نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.

گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر مي‌پرسيم. ما معمولا تصور مي‌كنيم آنچه در اين گردهم‌آيي‌ها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام مي‌رسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیت‌های ثمربخش قرار نگیرند به‌مانند درختانی که میوه‌هایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست می‌دهند، لذا باید آنها را موضوع تلاش‌های اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عام‌المنفعه و دیگر فعالیت‌های مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخ‌سازی که از آنها انتظار داریم بپردازند.

جمع‌های خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی، انجمن‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌های صنفی، نهادهای حرفه‌ای، گروه‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا در رویدادهای هنری حاضر می‌شوند، حلقه همکلاسی‌ها، گروه فارغ‌التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافته‌اند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعه‎های کوچک عضویت داریم و این دست‌مایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هسته‌های جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خرده‌رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند می‌توانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.

ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواسته‌های ما باشد. بخش مهمی از توانمندی‌هایی که اینک در شبکه‌های اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم.

ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی می‌رسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابل‌مقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغه‌ها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند.

نمی‌توان از جامعه‌ای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعه‌ای که از آزادی‌ها و آگاهی‌های اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمی‌ماند و حتی در عهد درآمدهای افسانه‌ای، به پیشرفتی بیشتر از صدقه‌پروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمی‌شود. ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیت‌های جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگران‌کننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشم‌انداز دسترسی به جامعه‌ای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره می‌کند، به ویژه آن که در سیاست‌ سال‌های اخیر دورنمای روشنی برای خروج از ا ین وضعیت ملاحظه نمی‌شود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانواده‌های آنان مبدل ساخته است.

راه‌های خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمه‌ای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحله‌ای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گام‌ها به سوی آن حرکت کنیم.

همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است:

ما در راهی پر از نورانیت وارد شده‌ایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری می‌طلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.


1. تشکیل گروه حقیقت‌یاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.
3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانه‌ای
4. رسیدگی به آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده‌های جان‌باختگان، آزادی همه دست‌اندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پرونده‌ها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.
5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه
6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانه‌ها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی
8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيمايي‌ها با اعمال اصل 27 قانون اساسي
9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیت‌های اقتصادی

ما در راهی پر از نورانیت وارد شده‌ایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری می‌طلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.

میرحسین موسوی


سخنرانی کوروش پس از فتح بابل

ای مردم بابل ما همه بندگان اهورا مزداهستیم…ما نه پیروزیم و نه شکست خورده!ما امروز در سراسر این سرزمین پهناور همگی با هم برابریم…همگی آزادیم…و همگی پاکیم.ما همگی دوستیم ما تنها یک دشمن داریم و دشمن همه ی ما اهریمن است و جز او دیگر سایه ای نیست.ما همگی نوریم…سربازان اهورامزداییم.از این لحظه من پادشاهی ام را براین مبنا در سراسر این خاک پهناور که به فرمان من است اعلام میکنم.ازاین پس نام شاهنشاهی ما هخامنشی خواهد بود و این را به یاد پدر بزرگ عزیزم که بخشی از اندیشه های نیک او به من به ارث رسید به عاریه بر می دارم.ما از این لحظه اندیشه و دین هر کس را محترم خواهیم دانست.هر کس به دین خودش خواهد پرداخت هر کس نتیجه ی انتخاب خود را خواهد دید.هیچکس حق تجاوز به حقوق دیگری را ندارد از این لحظه تمام بردگان آزادند.من تمامی گناهکاران را از این لحظه بخشیدم هیچکس مغضوب من نیست هیچ بابلی از آن چه بوده نترسد این یک بخشایش عمومی است.و زنان بالشاسر که در حرمسرای بابل بوده اند از این لحظه آزادند مال و اموالی در حد بازرگانی ثروتمند به هر یک از شما داده می شودو بعد شما می توانید به هر جای ایران پهناور از هند تا مصر و از توران تا یونان که خواستید بروید.

شوهر شما مرده و شما وارثان او هستید داشته های شخصی خودتان را بردارید و از کاخ خارج شوید تمامی خزانه ی بالشاسر در میان مردم همین شهر به مساوات تقسیم خواهد شد. میان مرد و زن پیر و جوان و کودک تمایزی نیست. هر کس درقلمروی من به لطف اهورا مزدا زندگی میکند از حقی مساوی با همه برخوردار است. تمامی تبعیدیان با هزینه حکومت هخامنشی به شهر و کشورشان باز خواهند گشت. و با هزینه ی هخامنشی ،شهرها و معابدشان دوباره راه خواهدافتاد. من تا زمانی که به تمام سخنانم جامه ی عمل بپوشانم در این شهر خواهم ماند.آری زمین مقدس است…ما نیز یک به یک مقدسیم…این اهورا مزداست که مارا مقدس آفریده..و ما جهان زیبا را زیبا تر خواهیم کردبرای چنین هدفی همگان کار خواهند کرد…همه به دین و زبان خویش خواهند پرداخت و همه آزادخواهند بود

منبع :

www.mashrotenews.com

یکشنبه شب 15 شهریور ، استاد محمدرضا شجریان که در آلمان به سر می برد از طریق ماهواره مهمان برنامه "دو روز اول" صدای آمریکا خواهد بود


http://uplud.co.cc/19/1333205273.jpg


یکشنبه شب 15 شهریور ، استاد محمدرضا شجریان که در آلمان به سر می برد از طریق ماهواره مهمان برنامه "دو روز اول" صدای آمریکا خواهد بود

نماز عید فطر امسال در مصلای تهران برگزار نمی شود

شهرداری تهران اعلام کرده است که نماز عید فطر امسال بر خلاف سال های گذشته در مصلای تهران برگزار نمی شود.

محمد عیدیان، رئیس ستاد برگزاری نماز عید فطر شهرداری تهران روز شنبه ۱۴ شهریور (۵ سپتامبر) به خبرگزاری رسمی دولت ایران گفته است که به دلیل در جریان بودن عملیات ساختمانی در مصلای تهران، این محل برای برگزاری نماز عید فطر آماده نیست.

به گفته آقای عیدیان نماز عید فطر امسال در دانشگاه تهران برگزار می شود که محل برگزاری نماز جمعه این شهر است.

نماز عید فطر در تهران معمولا به امامت آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران برگزار می شود.

خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا) نوشته است که هر سال بین یک تا یک و نیم میلیون نفر در این مراسم شرکت می کنند

ایران سه کانال جدید تلویزیونی راه اندازی می کند

تلویزیون دولتی ایران اعلام کرده است که به زودی سه کانال جدید تلویزیونی ویژه کودک و نوجوان، فیلم و سریال و ورزش راه اندازی می کند.

علی دارابی قائم مقام رادیو و تلویزیون دولتی ایران (صدا و سیما) گفته است که سه کانال تلویزیونی برای پاسخگوی به نیاز جامعه جوان کشور هم اکنون در حال پیش تولید برنامه برای راه اندازی هستند.

علاوه بر این، به گفته آقای دارابی، یک کانال فیلم و سریال به زبان عربی و یک کانال اسپانیولی نیز در دستور کار قرار دارد "که با راه اندازی این شبکه ها امکان رساندن پیام انقلاب اسلامی در منطقه آمریکای لاتین نیز فراهم خواهد شد."

تلویزیون دولتی هم اکنون پنج کانال غیر خبری و یک کانال خبری به نام شبکه خبر دارد. علاوه بر این شش کانال تلویزیونی داخلی، سه کانال جام جم نیز برای مخاطبان فارسی زبان در خارج از ایران برنامه پخش می کنند.

علاوه بر این کانالهای العام به زبان عربی و پرس تی وی به زبان انگلیسی نیز به صورت 24 ساعته خبر پخش می کنند.

کانال های رادیویی دولتی نیز به زبان فارسی در داخل بسیار متنوع است و به 30 زبان و گویش خارجی نیز نظیر انگلیسی، فرانسه، آلمانی، روسی، اسپانیایی، آلبانیایی، بوسنیایی، ترکی، چینی، هندی، ژاپنی و زبانهای دیگر برنامه پخش می کند.

بنابر اصل 44 قانون اساسی، رادیو و تلویزیون در اختیار دولت قرار دارد و با وجود تفسیری که از این اصل صورت گرفته است برنامه واگذاری شرکت ها و صنایع بزرگ به بخش خصوصی در دستور کار قرار گرفته است اما در این تفسیر اشاره ای به تلویزیون نشده است.

علاو ه بر این، بنابر اصل 175 قانون اساسی انحصار رادیو و تلویزیون در اختیار دولت است و بخش خصوصی اجازه ورود به این بخش را ندارد.

با آنکه اولین کانال تلویزیونی در ایران در سال 1337 به وسیله بخش خصوصی به نام "تلویزیون ایران" راه اندازی شد اما بعدها تلویزیون دولتی ایران جانشین آن شد.

تلاش برای راه اندازی تلویزیون خصوصی

مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، قصد داشت تلویزیون ماهواره ای را به زبان فارسی راه اندازی کند اما فعالیت های این تلویزیون پیش از شروع پخش برنامه های آن متوقف شد.

آقای کروبی ازعلی لاریجانی رئیس فعلی مجلس که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بود، به عنوان عامل اصلی جلوگیری از فعالیت شبکه تلویزیونی ماهواره ای صبا نام برده بود.

آقای کروبی در جریان یک سخنرانی اعلام کرد که مسئولان جمهوری اسلامی فعالیت تلویزیون صبا را مشروط به دریافت مجوز از وزارت ارشاد کرده اند و در عین حال این را مطرح می ‌کنند که طبق اصل ۱۷۵ قانون اساسی ایران، تأسیس شبکه رادیویی و تلویزیونی در انحصار دولت است. او افزوده بود: "اگر کسی در آن سوی دنیا هم بخواهد رادیو و تلویزیون افتتاح کند باید حتماً دولتی باشد."

وی جلوگیری از فعالیت تلویزیون صبا را با نامه ای مرتبط دانست که علی لاریجانی دبیرشورای عالی امنیت ملی به شورای نگهبان نوشت و خواهان تفسیر اصل ۱۷۵ قانون اساسی شد. آن هم در حالی که مطابق قانون فقط رئیس‌ جمهور، رئیس مجلس و اعضای شورای نگهبان می ‌توانند درخواست تفسیر قانون اساسی بدهند.

کارشناسان می گویند که نگاه ایدئولوژیک حاکم بر رادیو تلویزیون ایران باعث شده است بخشی از شهروندان ایرانی اعتماد به برنامه های خبری این رسانه را از دست بدهند و رسانه های دیگری را جایگزین رادیو تلویزیون رسمی ایران کنند.

از جمله این رسانه ها، تلویزیون های ماهواره است که عمدتا از آمریکا به زبان فارسی برنامه پخش می کنند.

ایران در مقاطعی با برخورد با دارندگان تجهیزات دریافت برنامه های ماهواره ای سعی در محدود کردن استفاده از این تلویزیون ها گرفته است اما برخی از مقام های ایرانی می گویند که این سیاست کارایی چندانی نداشته و به جای ایجاد محدودیت برای مردم، راه اندازی تلویزیون های خصوصی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ضروری است.

واکنش ها به لغو مراسم احیا در آرامگاه آیت الله خمینی

براساس گزارش ها لغو مراسم شبهای احیا در آرامگاه آیت الله خمینی واکنش هایی را به همراه داشته است.

ناصر قوامی، رئیس کمیسیون قضایی مجلس ششم در واکنش به این خبر گفته است: "برنامه های دقیقی در مرحله اول برای حذف هم فکران، همراهان و شخصیت هایی که دقیقا در خط فکری امام بودند، وجود دارد".

عماد افروغ، نماینده سابق مجلس هم گفته است: "باید کسانی را زیر سوال برد که احتمالا برای لغو برنامه حرم فشار آورده اند که این حکایت از وجود جریانی مغایر با اندیشه های امام دارد".

به گفته بسیاری از ناظران لغو این مراسم را نمی توان منطبق با اندیشه های آیت الله خمینی دانست زیرا به گفته آنها او به نظر و تمایل مردم اعتقادی عمیق داشت.

حسن شریعتمداری، صاحب نظر در مسائل مذهبی، معتقد است که در گذشته این عدم تحمل نسبت به گروه های غیر خودی بود، اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری قواعد بازی در صحنه سیاسی ایران به هم خورده و شرایط به گونه ای دیگر شده است.

آرامگاه آیت الله خمینی به مدت ۲۰ سال در ماه رمضان محلی برای برگزاری مراسم شب های احیا بود و هر سال جمع کثیری از مردم با حضور در این محل و انجام مراسم این شب، به سخنرانی های سخنرانان گوش می دادند.

در سال های گذشته محمد خاتمی و علی اکبر ناطق نوری از سخنرانان ثابت این مراسم بودند.

'فشار'

در روزهای اخیر در بعضی از وب سایت های حامیان میرحسین موسوی احتمال شرکت گسترده مخالفان به نتایج انتخابات در این مراسم مطرح شده بود.

به گفته برخی از ناظران، لغو مراسم مذهبی که به مدت ۲۰ سال بدون وقفه در آرامگاه آیت الله خمینی در ماه رمضان برگزار می شده، تنها به دلایل سیاسی صورت گرفته است.

با توجه به این که برخی از سایت های اصولگرا ابراز نگرانی کرده بودند که از تریبون این مراسم مذهبی برای بیان مخالفت ها استفاده شود، این سوال مطرح می شود که آیا مسئولین از حضورگسترده معترضان در این مراسم نگران بودند؟

صادق زیبا کلام، تحلیل گر مسائل سیاسی با اشاره به حضور آقای خاتمی به عنوان یکی از سخنرانان و با توجه به شمار زیاد شرکت کنندگان در این مراسم، احتمال این که در این مراسم شاهد شعارهایی در مخالفت با دولت فعلی باشیم را دور از انتظار نمی داند.

با توجه به این که مسئولیت آرامگاه آیت الله خمینی با نوه او حسن خمینی است و با توجه به موضع گیری های اخیر حسن خمینی از جمله عدم شرکت او در مراسم تنفید ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و یا حضور نیافتنش در آرامگاه آیت الله خمینی به همراه هیات دولت، این سوال مطرح می شود که چگونه حسن خمینی با لغو این مراسم موافقت کرده است.

حسن شریعتمداری، صاحبنظر در مسائل مذهبی، معتقد است که این اقدام نوه آیت الله خمینی خود نشانه ای است از اعتراض به سیاست فشار.

به گفته آقای شریعتمداری، حسن خمینی دو راه داشت؛ یا باید پافشاری می کرد که این مراسم با همان سخنرانان برگزار شود، که در این صورت با حضور آقای خاتمی احتمال بروز برخوردهایی وجود داشت و یا این که مراسم را لغو کند. ظاهرا آقای خمینی راه دوم را انتخاب کرد.

همزمان با انتشار خبر لغو برگزاری مراسم احیا در آرامگاه آیت الله خمینی، برخی از خبرگزاری ها به نقل ار رئیس ستاد برگزاری نماز عید فطر شهرداری تهران خبر داده اند که نماز عید فطر امسال در مصلی تهران برگزار نمی شود و دلیل این امر انجام فعالیت های عمرانی و ساخت و سازهای داخل محوطه مصلی اعلام شده است.

به اعتقاد ناظران، معترضان که تاکنون دولت از دادن مجوز رسمی برای تجمع آنها خودداری کرده و هر گونه تجمع غیر رسمی آنها نیز با برخورد شدید نیروهای امنیتی روبر و شده است، بر این باورند که باید برای ابراز مخالفت با دولت و اعترض به نتایج انتخابات از هر فرصتی استفاده کرد.

شاید صحبت های اخیر مهدی کروبی آن طور که بیشتر سایت های خبری نزدیک به اصلاح طلبان در ایران گزارش داده اند در همین راستا باشد که گفته است: "شما در روز قدس نیز بار دیگر قدرت مردم را خواهید دید و متوجه خواهید شد مردم از چه فکر و اندیشه ای حمایت می کنند، زیرا مردم به قول شما خودشان می فهمند و درباره آنچه روی داده داوری می کنند".

سرگردانی دولت ایران در نحوه عرضه بنزین

در حالی که ایران می گوید خود را برای تحریم احتمالی بنزین آماده کرده، نحوه عرضه بنزین در بازار داخلی ایران نامشخص است و هنوز تصمیمی در باره میزان سهمیه خودروهای شخصی و نحوه عرضه بنزین آزاد گرفته نشده است.

سرتیپ محمد رویانیان رئیس ستاد حمل و نقل سوخت که مسئولیت تعیین میزان سهمیه بندی بنزین را بر عهده دارد، گفته است:"اقداماتی در خصوص مقابله با تحریم بنزین در کشور انجام شده است که به سرعت در زمینه تولید بنزین خودکفا خواهیم شد."

مصرف روزانه بنزین در ماههای اخیر حدود 67 میلیون لیتر بوده است این در حالی است که تولید بنزین داخلی حدود 45 میلیون لیتر است و ایران بقیه نیاز مصرفی خود را از خارج تامین می کند.

در ماههای اخیر ایران به طور متوسط میانگین روزانه 22 میلیون لیتر وارد کرده است و تلاش این کشور برای خودکفایی در تولید این ماده سوختی، چندان موفقیت آمیز نبوده است.

در ماه گذشته سنای امریکا طرحی تصویب کرد که در صورت عدم همکاری ایران در باره پرونده هسته ای، شرکت های بین المللی تامین کننده بنزین و فراورده های نفتی ایران تحت تحریم قرار خواهند گرفت.

اما آقای رویانیان می گوید که ایران برای مقابله با تحریم بنزین آمادگی کامل دارد و "هیچ مشکلی در صورت تحریم بنزین در کشور ایجاد نمی شود."

پیش بینی وزارت نفت ایران این است که در سال آینده ده میلیون لیتر به تولید بنزین اضافه شود ولی حتی در صورت اجرای موفقیت آمیز طرح تولید بنزین، این میزان هم جوابگوی نیاز داخلی نخواهد بود.

سردرگمی در نحوه عرضه بنزین

در کنار نگرانی هایی که در باره تحریم احتمالی بنزین وجود دارد، وضعیت عرضه بنزین و نحوه سهمیه بندی این ماده سوختی هنوز روشن نیست.

بر اساس قانون، دولت ایران موظف بود بنزین تولید داخل را به قیمت هر لیتر 100 تومان و به صورت سهمیه بندی عرضه کند و بنزین وارداتی را به قیمت آزاد 400 تومان در هر لیتر بفروشد، اما گزارشها نشان می دهد که دولت این قانون را نادیده گرفته است.

در حالی که میزان مصرف بنزین آزاد حدو سه میلیون لیتر در روز است اما دولت روزانه حدود 22 میلیون لیتر بنزین وارداتی را نیز به قیمت یکصدتومانی عرضه کرده است.

بنابر قانون بودجه، دولت تنها می توانست بنزین وارداتی را به قیمت آزاد بفروشد ولی گزارشهای رسمی نشان می دهد که مقدار کمی از بنزین وارداتی به قیمت آزاد عرضه شده و بخش عمده آن با قیمت سهمیه ای فروخته شده است.

به طور دقیق مشخص نیست وزارت نفت در پنج ماه اول سال چه مقدار برای واردات بنزین هزینه کرده است اما برخی آوردها نشان می دهد که هزینه واردات حدود دو میلیارد دلار بوده است.

پیش بینی می شود اگر دولت بخواهد به این روند ادامه بدهد برای ماههای باقی مانده سال دستکم به سه میلیارد دلار دیگر برای واردات بنزین نیاز دارد.

دولت ایران امیدوار بود طرح هدفمند کردن یارانه ها به تصویب مجلس برسد اما تصویب این طرح برای مدتی به تعویق افتاده و مشخص نیست مجلس چه تصمیمی در باره آن خواهد گرفت.

هدف این طرح آن است که پرداخت یارانه برای کالاهایی نظیر بنزین، گازوئیل، گاز و برق حذف و این کالاها به قیمت تمام شده در اختیار مصرف کنندگان قرار بگیرد.

با توجه به نامشخص بودن سرنوشت این طرح، اکنون ستاد حمل و نقل سوخت بر سر دوراهی قرار گرفته و نمی تواند تصمیمی برای نحوه عرضه بنزین بگیرد.

به گفته آقای رویانیان، سه پیشنهاد برای عرضه بنزین وجود دارد اول این که عرضه بنزین با سهمیه فعلی ادامه پیدا کند که در این صورت تا پایان سال سه میلیارد دلار کسری بودجه برای واردات بنزین به وجود می آید. پیشنهاد دوم این است که ده درصد از سهمیه کم شود که در این صورت نیز دو میلیارد دلار کسری بودجه واردات بنزین خواهیم داشت و در نهایت نیز اگر قانون بودجه سال 1388 عملی شود باید سهمیه خودروها به میزان 40 درصد کاهش یابد.

مجلس ایران اسفند ماه گذشته در هنگام بررسی لایحه بودجه سال 1388 دولت را موظف کرد بنزین داخلی را به صورت سهمیه بندی و به قیمت هر لیتر 100 تومان و بنزین وارداتی را قیمت هر لیتر 400 تومان در اختیار مصرف کنندگان بگذارد.

بعد از این تصمیم، سهمیه بنزین خودروهای شخصی از ماهانه 120 لیتر به 100 لیتر کاهش پیدا کرد در حالی که اگر قانون مجلس عملی می شد باید سهمیه بنزین به حدود 70 تا 80 لیتر می رسید.

بنابر بر مصوبه مجلس، دولت باید به گونه ای عمل می کرد که نیازی به پرداخت یارانه برای واردات بنزین نباشد و اختصاص هر نوع بودجه دیگری برای واردات ممنوع است.

با وجود تخطی دولت از قانون بودجه در عرضه بنزین طی ماههای گذشته، اکنون دولت به دردسر تازه ای افتاده و نمی تواند میزان سهمیه بنزین خودروهای شخصی را در ماههای آینده اعلام کند.

موسوی: حال چه باید کرد؟

میرحسین موسوی، یکی از رهبران مخالفان دولت در ایران، در تازه ترین بیانیه خود کوشیده است استراتژی و تاکتیک های جنبش اعتراضی موسوم به "راه سبز امید" را روشن کند.

در این بیانیه که روز شنبه ۱۴ شهریور (۵ سپتامبر) منتشر شده، آمده است: "تاریخ به روشنی نشان می دهد که هرگاه حکومت ها خواسته اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره ای جز متوسل شدن به چهره های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان 'استبداد' نداشته اند".

آقای موسوی در بیانیه خود با اشاره به حوادث پس از انتخابات در ایران، وضعیت امروز ایران را حاصل استیلای همین طرز تفکر دانسته و گفته است که بیدار شدن وجدان عمومی، "دستاورد بزرگ" جنبش اعتراضی در این دوران است.

او سپس به طرح این پرسش پرداخته که از این پس "چه باید کرد؟" و کوشیده است توضیح دهد که خواست جنبش اعتراضی موسوم به "راه سبز امید" چیست و از نظر او این جنبش چگونه باید به سمت این خواست حرکت کند.

'چه می خواهیم؟'

آقای موسوی در توضیح اهمیت انتخاب هدف برای جنبش اعتراضی می نویسد: "نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده، توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفت های مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشی دراز مدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود، تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد".

او سپس نوشته است: "برخلاف آنچه دستگاه های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می کنیم".

آقای موسوی هدف خود را "حفظ جمهوری اسلامی"، "تقویت وحدت ملی" و "استیفای حقوق از دست رفته ملت" دانسته و نوشته است که حقوقی که در قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته شده است باید بی کم و کاست مطالبه شود.

بر اساس بیانیه آقای موسوی، مواردی چون آزادی برگزاری اجتماعات، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات و آزادی تدریس زبان های قومی و محلی از جمله این حقوق است که "به راحتی و صراحت" نقض می شود.

'چگونه حرکت کنیم؟'

آقای موسوی در بخش دیگری از بیانیه خود به تاکتیک های مورد نظرش برای ادامه جنبش اعتراضی مخالفان دولت پرداخته و می نویسد که در پاسخ به سئوال 'چه باید کرد؟' تقویت و تحکیم "شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی" را پیشنهاد می کند که "در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است".

او می نویسد: "از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحد ها عبارت از گروه های کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده اند، به صورتی که انحلال آنها امکان پذیر نیست زیرا به معنای انحلال جامعه است".

آقای موسوی اولین گام در راه حل پیشنهادی خود را چنین معرفی کرده است: "ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته های اجتماعی را میان خود تقویت کنیم... و اگر پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می کردیم، اینک هفته ای دو بار گرد هم جمع شویم".

او می گوید که این هسته ها می تواند از "همسایگان"، "خویشاوندان"، "شرکت کنندگان در هیأت های مذهبی"، "گروه هایی که با هم ورزش می کنند"، "حلقه همکلاسی ها"، "گروه فارغ التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند" یا "همکارانی که با هم صمیمیت یافته اند" تشکیل شود.

به نوشته آقای موسوی، این واحدهای اجتماعی اگر فعالیتی ثمربخش نداشته باشند به تدریج بازدهی خود را از دست می دهند، بنابراین توصیه کرده است که آنها به فعالیت های اعتقادی، اجتماعی، ورزشی، هنری، خیریه و امثال آن مشغول شوند تا "پس از عبور از امواج حادثه و عاطفه" بتوانند به "ایفای نقش تاریخ سازی که از آنها انتظار داریم" بپردازند.

'تعادل طلایی'

آقای موسوی در مورد انتخاب اهداف و روش های جنبش اعتراضی مخالفان دولت، هشدار دیگری هم داده است: "بخش مهمی از توانمندی هایی که اینک در شبکه های اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. 'تعادل طلایی' ویژگی مهم این شعار و آرمان است، به صورتی که اگر بر آن بیفزاییم چه بسا کسانی نتوانند یا نخواهند با آن همصدا شوند و اگر از آن بکاهیم، چه بسا قشرهایی که امیدهای خود را در آن نیابند".

آقای موسوی در پایان بیانیه خود، خطاب به جناح حاکم در ایران پیشنهادهایی را برای خروج کشور از بحران مطرح کرده است.

تشکیل گروه حقیقت یاب در مورد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، رسیدگی به "تقلب های انجام گرفته" در آن و مجازات "خاطیان"، شناسایی و مجازات عاملان و آمران "فجایعی" که در جریان برخورد نیروهای حکومتی با معترضان اتفاق افتاده، تعریف جرم سیاسی و تشکیل هیأت منصفه برای رسیدگی به آن، تضمین آزادی رسانه ها، تضمین حق مردم در تشکیل اجتماعات و منع نظامیان از مداخله در امور سیاسی و فعالیت های اقتصادی از جمله این پیشنهادهاست.

آخرين آخبار