سهرابستان :سرانجام خامنه ای تحت فشار اعتدالیون حکومت ناچار به انتخاب گزینه سیاه و چشم پوشی از گزینه قرمز شد. رفتار متناقض رهبری را تنها در شرایطی می توان درک نمود که بتوانیم خودمان را بجای وی گذاشته و حوادث و جریانات را از نگاه وی مشاهده نمائیم. واقعیت مشترکی وجود دارد که هم افراطیون و هم اعتدالیون حکومت، نزد رهبر به آن اعتراف نموده اند. این واقعیت که حکومت بازوی سرکوب متعارف خود را از دست داده است. نحوه پاسخ مردم به خشونت در روز عاشورا، نه تنها همه جهانیان را در بهت و حیرت فرو برد، بلکه خود حکومت را نیز با شرایطی کاملاً جدید مواجه ساخت، ابزار کلاسیک سرکوب که تا قبل از عاشورا موفق عمل کرده و جواب داده بود، در روز عاشورا بطرز عجیبی از کار افتاد و بی خاصیت شد. گارد ضد شورش، مرکب از نیروی انتظامی، لباس شخصی، بسیجی و سپاهی، با بهره گیری از باطوم و گاز اشک آور، در مقابل مردم تارومار شده و شکست خوردند. در شرایطی که مردم دارای هیچگونه فرماندهی مشترکی نبوده اند، نحوه درگیر شدن با گارد حکومتی در تمام صحنه ها یکسان و دارای نتیجه ای واحد بوده است.
از دیدگاه «پلیسی – ضدشورشی»، از این مرحله به بعد، فرستادن گارد ضد شورش برای مقابله با مردم، فرجام مشخصی دارد و این نیروها در همان گام اول، در برابر مردم دچار انهدام شده و فاقد هر گونه تأثیری خواهند بود. از لحاظ علم سرکوب اغتشاشات نیز این مشکل با افزایش نیرو یا چند برابر کردن آن حل نمی شود، زیرا «خط تماس و درگیری» نیروی ضد شورش با مردم، باندازه عرض خیابان است و چه یکصد نفر گارد ضد شورش در صحنه باشد چه یکهزار نفر، خط تماس و درگیری با مردم، منحصر به صفوف اول گارد بوده و نیروهای تقویتی پشت سر، عملاً کارایی و خاصیت نخواهند داشت. در عین حال که حکومت نیز توان بسیج نیروی سرکوبگر بیشتری را ندارد.