شيوع افسردگي در دنيا 5 /12 درصد و در ايران 8 درصد پيشبيني شده است
افسانه قانع
تهران امروز
مردم ايران افسرده شده اند. هشداري كه در چند سال اخير توسط كارشناسان اجتماعي و روان پزشكان به مسئولان داده شده اما كمتر به آن توجه شده است. در حالي كه شعار فدراسيون جهاني سلامت روان در سال 2009 «سلامت روان در مراقبتهاي اوليه است» اما امروزه حدود ۴۵۰ ميلیون نفر از مردم دنیا از یک بیماری روانی یا رفتاری رنج میبرند. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت در سال 2007، 25 درصد جوامع با بيماريهاي روحي ـ رواني دست به گريبانند كه البته نميتوان گفت از هر چهار نفر يك نفر بيمار رواني است بلكه طيفهاي گوناگون مشكلات رواني در آنها وجود دارد.
در پژوهشی که برای اولین بار جهت تعیین بار بیماریها در ایران در دبیرخانه تحقیقات کاربردی معاونت سلامت با کمک سایر بخشهای این معاونت از جمله اداره سلامت روان و گروه پژوهشگران بدون مرز از سال ۱۳۸۱ تا۱۳۸۳ انجام شد، بار بیماریها در سه استان بوشهر، چهارمحال و بختیاری و آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار گرفت و براساس نتایج این پژوهش بار بیماریهای روانی پس از حوادث غیرعمومی بهطور مشترک با بیماریهای قلبی عروقی، رتبه دوم را به خود اختصاص داد. به این ترتیب که ۲۸ درصد بار بیماریها متعلق به حوادث غیرعمومی، ۱۴ درصد متعلق به بیماریهای قلبی عروقی و ۱۴ درصد متعلق به بیماریهای روانی بود.
اما براساس پژوهشی که در سال ۱۳۷۸ جهت بررسی وضعیـت سلامت روان افراد ۱۵ سال و بالاتر در کشور با حجــم نمونه بالا (۳۵۰۱۴ نفر) انجام گرفت، شیوع اختلالهای روانی در جمعیت بالای 15 سال کشور ۲۱/3درصد در مناطق روستایی و۲۰/۹ در مناطق شهری برآورد شد که در این میان اختلالهای افسردگی و اضطرابی بیشترین شیوع را داشته و میزان شیوع اختلالهای روانپریشی(سایکوز) که فرم بسیار شدیدتر اختلالهای روانی میباشد، ۶/۰ درصد بوده است.
حتی پس از کنترل عوامل مخدوش کننده، در افراد متاهل، جداشده یا طلاق گرفته بیماری شایعتر از افراد مجرد بوده است. همچنین در افراد بیکار یا بازنشسته شیوع اختلالهای روانپزشکی بیشتر بوده است.
در اين ميان مراجعه به سرویسهای خدماتی بهداشت و درمان به دلیل اختلالهای روانی به دلایلی، بسیار کمتر از بیماریهای جسمانی انجام ميشود که یکی از این دلایل انگ بیماری روانی و دیگری ماهیت این اختلالها، باورهای سنتی و عدم دسترسی به این خدمات میباشد. پژوهشها در مورد مسیر مراجعه بیماران روانی به بیمارستان تخصصی نشان ميدهد 84/3 درصد افراد مورد بررسی در نخستین اقدام برای درمان بیماری خود به پزشکان و مراکز درمانی و 14/5 درصد به درمانگران سنتی و درمانهای جایگزین مراجعه كرده بودند و42/5 درصد کل افراد در طول مدت بیماری خود مراجعه به دعا نویس داشتند. دكتر حسين نحوي نژاد رئيس ستاد ساماندهي بيماران رواني و مزمن سازمان بهزيستي در اين باره ميگويد: «بيماريهاي رواني قربانيان خود را انتخاب نميکنند ودر هر گروه سني بيمار رواني وجود دارد بهطوري که رشتهاي تحت عنوان فوق تخصص بيماريهاي اطفال وجود دارد که بر اين اساس بيماريهاي رواني در بين سالمندان، زنان در سن باروري و معلولان وجود دارد که اگر به بحرانهاي آنها در هر گروه سني پاسخ مثبت داده نشود اين مشکل رخ ميدهد. در واقع مشکلات روحي و رواني تبعات جدي براي مسائل اقتصادي و اجتماعي جامعه ميگذارد و فرد بيمار و خانواده وي از چرخه توليد و اقتصاد خارج ميشوند.»
روان پزشكان عقيده دارند كه يک جاده دوطرفه بين سلامت جسمي و روحي وجود دارد.به عنوان مثال بيماران اسكيزوفرني مستعد بيماريهاي جسمي زيادي بوده و بيماران مزمن جسمي نيز در معرض انواع بيماريهاي روحي قرار دارند، اما متاسفانه در سياستگذاريهاي اعمال شده به مقوله سلامت روان اهميت زيادي داده نميشود. نحوي نژاد در ادامه صحبتهاي خود ميگويد: «با توجه به آماري كه سازمان بهداشت جهاني در سال 2007 نميتوان گفت از هر چهار نفر يک نفر بيمار رواني است بلکه طيفهاي گوناگون مشکلات رواني در آنها وجود دارد. در حال حاضر روانپزشكان به اتفاق عقيده دارند كه پنج بيماري قلبي، عروقي، ريوي مزمن، ديابت، افسردگي و بيماري سرطان باعث مرگ و ميرهاي رخ داده در دنياست كه در اين ميان بيماري افسردگي 60 درصد مرگ و ميرهاي دنيا را به خود اختصاص داده است که مطابق با اين آمار، افسردگي چهارمين عامل سالهاي از دست رفته به دليل ناتواني بوده که به زودي در دنيا دومين علت محسوب ميشود.در کشور ما نيز اولين علت ساليان از دست رفته عمر به علت ناتواني است.»
در حال حاضردر بانک اطلاعات مرتبط با بيماران رواني سازمان بهزيستي كشور 101 هزار بيمار رواني مزمن شناسايي شده که از اين تعداد 67 درصد مرد و 33 درصد زن هستند و اطلاعات آنها از بيمارستانهايي که خدمات ويژه به بيماران مزمن رواني ارائه ميدادند کسب شده است. به گفته دكتر نحوي نژاد بهزيستي طي هشت سال حداقل به 45 هزار نفر بيمار رواني ارائه خدمت کرده در حالي که جمعيت هدف 21 هزار نفر بوده است.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا ۳۵ تا ۴۵ درصد غیبت از محل کار به دلیل مشکلات بهداشت روانی است. بهطور متوسط تعداد روزهای از دست رفته کاری که به بیماریهای روانی نسبت داده میشود شش روز در ماه در هر ۱۰۰ کارگر و تعداد روزهای کم کاری ۳۱ روز در ماه در ۱۰۰ کارگر است. در ایالات متحده 3/6 تا 1/8 درصد از کارگران از افسردگی اساسی رنج میبرند و شاغلان با افسردگی در مقایسه با افراد بدون افسردگی دو برابر بیشتر احتمال ناتوانی در کار دارند.
در ايران نيز بر اساس گزارش سازمان تامین اجتماعی در مورد از کارافتادگیها، بیشترین میزان از کار افتادگی مربوط به کمیسیون اعصاب و روان است که به تنهایی 32 درصد کل افراد از کار افتاده را به خود اختصاص داده است. بررسی مراجعه کنندگان به کمیسیون اعصاب و روان سازمان تامین اجتماعی شهر تهران نشان داد که اختلالهای روانپزشکی بهطور معناداری بیش از اختلالهای عصب شناختی منجر به از کارافتادگی و استراحت پزشکی میشوند بهطوریکه اختلالهای روانی مسئول 56/9 درصد موارد از کارافتادگی و 83/5 درصد کل مراجعان استراحت پزشکی است.
پژوهش دیگری نیز در ایران به منظور شناسایی مسیر مراجعه بیماران روانی برای دسترسی به خدمات روانپزشکی، میزان مراجعه آنها به پزشکان عمومی، مراکز درمانی و درمانگران سنتی، استفاده ازداروهای گیاهی و چگونگی ارجاع آنها به مراکز روانپزشکی انجام شد نتايج اين تحقيق نشان داد نزدیک به نیمی ازمراجعه کنندگان به مراکز مورد بررسی توسط بستگان، دوستان و آشنایان به این مراکز معرفی شدهاند و 85/9 درصد از جمعیت نمونه درنخستین اقدام برای درمان بیماری فعلی خود به پزشکان و مراکز درمانی و 14/۱ درصد به درمانگران سنتی مراجعه کردهاند؛ اما 36/1 درصد از کل افراد درطول مدتی که این ناراحتی را داشتند، افزون بر پزشکان مراکز روانپزشکی به درمانگران سنتی نیز مراجعه کردهاند.
احمد محيط كارشناس سازمان بهداشت جهاني منطقه مديترانه شرقي نيز درباره ميزان شيوع بيماري رواني و افسردگي در كشور ميگويد:« آمار بيماريهاي رواني در ايران با كشورهاي ديگر چندان تفاوتي ندارد، شايعترين اين بيماريها افسردگي است كه بالاي20 درصد جمعيت كشور را درگير كرده است.تحقيقات مختلفي در مورد بار بيماريهاي رواني در كشور انجام شده كه در مجموع تفاوتي را با آمارهاي ميانگين جهاني نشان نميدهد و ميزان روان پريشي و ساير اختلالات رواني در ايران با آمارهاي جهاني مطابقت دارد و رقمهاي بالايي را شامل ميشود كه افسردگي شايعترين آنهاست.»
بررسيهاي وزارت بهداشت در مطالعه ملي بار بيماريها و آسيبها در ايران كه در سال 86 منتشر شد، نيز نشان داد كه بيماريهاي رواني و اختلالات رفتاري با حدود 570 سال عمر از دست رفته و سالهاي سپري شده همراه با ناتواني (شاخص دالي) در گروه سني 30 تا 44 ساله دومين بار بيماريها در كشور پس از حوادث عمدي و غير عمدي است كه نزديك به 800 هزار سال عمر از دست رفته و سالهاي همراه با ناتواني را در سال در پي دارد.بر اساس اين مطالعه حوادث عمدي و غير عمدي با از دست دادن سالانه حدود 600 هزار سال عمر مفيد در مردان گروه سني 30 تا 44 سال بيشترين بار بيماريها را دارد و بيماريهاي رواني و اختلالات رفتاري با حدود 300 هزار سال هدر رفتن عمر مفيد در رده دوم است. اما در بين زنان اين گروه سني بيماريهاي رواني و اختلالات رفتاري با حدود 270 سال عمر مفيد هدر رفته بار اول بيماريهاست و بيماريهاي دستگاه استخواني و عضلاني با 227 هزار سال عمر از دست رفته و زندگي توام با ناتواني( شاخص دالي) دومين بار بيماري است.