آخرین اخبار سانی نیوز

۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی:"برای حفظ قدرت چند نفر، کشور در حال فدا شدن است"

چهارشنبه، 27 آبان 1388

سید حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران گفت: "همه شریک جرم زندانیان هستیم. دلیلی ندارد آقای نبوی زندان باشد و بقیه نباشند، من شخصا معتقدم که باید یک اعلان عمومی کنیم و هر چند هزار نفری که خودشان را شریک جرم می‌دانند همه با هم به زندان مراجعه کنیم و خودمان را تسلیم کنیم."

باتشکرازاینکه درمصاحبه سایت عبور شرکت کردید سوالم را از"رسانه" آغاز می‌کنیم، چندی پیش خبرنگاری از شما پرسید که آقای مرعشی شما چرا در سکوت هستید و صحبت نمی‌کنید، شما پاسخ دادید که صحبت می‌کنید ولی کسی آن را منتشر نمی‌کند.
وضع کنونی اطلاع رسانی واقعا خسران بزرگی ست و در واقع در شرایطی که یک التهاب سیاسی به معنی واقعی وجود دارد و در جامعه سوالات فراوانی برای مردم بوجود آمده و مردم ابهامات زیادی دارند وعلاقمندند که بدانند که افراد ، گروه ها ، شخصیتها ، در مورد مسائل و اتفاقات به وجود آمده چه موضعی دارند. ولی رسانه ای برای انتقال این حرف ها موجود نیست، به طور مثال در حال حاضر مردم بسیار مشتاق هستند که بفهمند آقای موسوی چگونه فکر می کنند‌؟ آقای احمدی نژاد چگونه فکر می‌کنند؟ باید این ها مطرح شود و نظراتشان مورد سوال قرارگرفته و به چالش کشیده شود.
مردم باید بدانند که شخصیت ها و گروه های مختلف سیاسی چه مواضعی دارند ، مردم باید بدانند که مستندات ما برای ناسالم بودن انتخابات چیست ، دلایل ما برای نامشروع دانستن دولت چیست؟ مواضع مراجع عظام قم چگونه است؟ مواضع اساتید دانشگاه چگونه است؟ چه باید کرد؟ آیا اصلا بحران در کشور وجود دارد یا نه ؟ و صدها سوال از این دست برای مردم مطرح است و این زمان دقیقا زمان نقش آفرینی و تاثیرگذاری رسانه هاست،که میزگردهای مختلف بگذارند ، محملی برای تبادل نظر به وجود بیاورند تا امکان تضارب آرا فراهم شود و آگاهی مردم بالا برود ، ولی متاسفانه در این شرایطی که با وضع موجود روبه رو هستیم رسانه ی فراگیر کشور که صداوسیمای جمهوری اسلامی است ،سیاست هایش کاملا تحت کنترل چند نفر در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی قرار گرفته و نقش اصلی خود را فراموش کرده و اطلاع رسانی صحیح نمی کند ، اطلاعات غلط می دهد، با این کارها مردم عصبانی شده اند و به رسانه های مسمومی که حتما آنها هم با منافع ملی کشور خودشان اطلاعات منتشر می کنند،سوق پیدا کرده اند.
چرا باید مردم ما در این وضعیت قرار بگیرند که یا باید دروغ پردازی های رسانه ی آقای ضرغامی را ببیند یا دروغ پردازی های رسانه ی آقای براون و اوباما را، این چه بساطی است که برای کشور به وجود آمده است . در بخش رسانه های مکتوب هم که روزنامه ها تعطیل می شوند و دولت هم برای اولین بار به صف مخالفین روزنامه ها پیوسته و علاوه بر قوه قضائیه، هیئت نظارت بر مطبوعات دولت هم روزنامه ها را تهدید می کند و تعداد زیادی را هم متوقف کرده است و روزنامه های موجود قدرت انتشار مطالب را ندارند و تیراژها پایین آمده است چون مردم از خرید روزنامه ها ناامیدند و در این وضعیت فقط اینترنت مانده که آن هم به خاطر فیلترشدنها تعداد زیادی از کاربرها مخصوصا در شهرستانها که سرعت پایین است امکان دسترسی به سایتها را ندارند.
این وضع چه مسائلی بوجود می آورد ؟ شکاف بین مردم و دولت را تقویت می کند، کشور را آسیب پذیر می کند، وحدت ملی را زیر سوال می برد،دوستی و صمیمیت ها را از بین می برد ،پشتوانه مردمی نظام را از بین می برد تا شرایط برای تاثیرگذاری بطعی یا غافل گیر کننده ی کسانی که نمی خواهند ایران سربلند باشد فراهم شود،بنده فکر می کنم که ما باید از این وضعیت بیرون بیاییم و به سمتی برویم که امکان اطلاع رسانی صحیح و امکان تضارب افکار و اندیشه و دادن پاسخ به سوالات فراوان مردم فراهم شود.
آقای ضرغامی یک سال پیش بحث آزاد اندیشی را مطرح کردند‌، رادیو گفتگو را راه اندازی کردند‌، در دانشگاه امام صادق(ع) گفتند که فضای آزاد اندیشی فراهم است وارد رسانه ملی شوید و شروعی داشتند که حتی طیف هایی از اصلاح طلبان از آن اظهار رضایت می کردند چون در سالهای گذشته صدا و سیما این گفتارواین وضعیت بی سابقه بود، اما در اتفاقاتی که بعد از انتخابات خرداد امسال به وقوع پیوست دید همه تغییر کرد و به گونه ای دیگر شد ولی آقای ضرغامی چند روز پیش برای 5 سال دیگر ابقا شدند و در سمت ریاست صداوسیما ماندند،نظر شما درباره این اتفاق چیست‌؟
به طور کلی آقای ضرغامی یا هرکس دیگری که در ریاست صداوسیما باشند کاره ای نیستتند و تنها ماشین امضاء می باشند و باید حقوق کارکنان را تقسیم کنند،سیاست ها در جای دیگری تعیین می شود که آن ها اگر هویتی داشته باشند و اگر به هویتی که انقلاب اسلامی به آدم هایی مانند آقای ضرغامی داده بود پایبند باشند ، می توانیم بگوئیم که هویتشان را به مقامشان فروختند،اینها تصمیم گیر نیستند و نمی توانند کاری بکنند و فقط آن چند نفر که آقای احمدی نژاد در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به عنوان کمیته بحران گذاشته اند ، تصمیم گیر هستند و این ها باید به آن عمل کنند ، نه حیثیت حرفه ای برای خود باقی گذاشته اند نه حیثیت انقلابی نه آزاده گی ،حقوق بگیر هستند و فرامین را اجرا می کنند.
آیا این دید افکار عمومی به رسانه ملی که چند ماه بعد از انتخابات بوجود آمده قابل حل است و تغییر می کند؟
موضوع از حد رئیس صداوسیما خارج است، من خواهش می کنم حداقل تعبیر رسانه ملی را در مصاحبه با بنده به کار نبرید،من سال هاست که این تعبیر را قبول ندارم ،همانی که نامش هست را به کار می بریم "صدا و سیمای جمهوری اسلامی" ، ملی یعنی چه؟ یک رسانه فراگیری است به اسم صداوسیما ولی اصلا ملی نیست . آقای ضرغامی یا هر کسی که در جایگاه ایشان قرار بگیرد تعیین کننده نیست، عرض کردم که ایشان فقط سازمان را به صورت اداری مدیریت می کنند و سیاست ها را در جای دیگری تعیین می کنند و به آنها ابلاغ می کنند لذا این بی اعتمادی هم چنان باقی خواهد ماند تا سیاست ها اصلاح شود.
ما بالاخره باید به این جمع بندی برسیم که اگر تنها پشتوانه نظام مردم است که هست،مردمی به درد نظام می خورند که آگاه باشند.حالا ما برای اینکه قدرت چند نفر در شورای نگهبان یا دولت و یا دیگر نهادها باقی بماند نباید کل جمهوری اسلامی را از بین بیریم ، کل مردم و ایران دارند فدای این می شوند که چند نفر می خواهند مقام خود را حفظ کنند،این خیلی امر غلطی است، باید مردم آگاه بشوند ولو اینکه این آگاهی منجر به عوض شدن چند نفر شود.
اگر صداوسیما شما را برای نقد این رسانه به استودیو خود دعوت کند شما دعوتشان را قبول خواهید کرد؟
فقط اگر برنامه زنده باشد بله.
فقط به شرط زنده بودن؟
بله
به سراغ بحث وحدت ملی می رویم ، چند وقتی است که از سوی ریش سفیدان جناح اصولگرا بحث وحدت ملی را می شنویم ،آیا با گذشت این زمان پنج ماهه از انتخابات این طرح به سرانجام خواهد رسید؟
البته ما هنوز این طرح را ندیده ایم ولی این اقدام را دلسوزانه می دانیم چون آنها پذیرفته اند که استمرار وضع موجود و منکر همه چیز شدن و گفتن این حرف که هیچ مشکلی وجود ندارد و 40 میلیون ایرانی در انتخابات شرکت کردند و نظام از پشتوانه کافی برخوردار است و مسئله ای نیست ، درست نیست و این حذف کامل صورت مسئله می باشد،این ها وجود مشکل را قبول کرده اند و برای آن راه حل ارائه کرده اند البته همانطور که گفتم ما این طرح را ندیده ایم ولی در جریان اصولگرا هم دیگر انسان های عاقل تاثیرگذار نیستند و دوره ی تاثیرگذاری آنها مانند دوره ی تاثیرگذاری اصلاح طلبها تمام شده است
در حال حاضر دو طیف در کشور ما وجود دارند یکی عده ای که می خواهند وضع کنونی حفظ شود و دیگر عده ای که می گویند باید تغییر صورت پذیرد ،نقطه تلاقی اینها برای وحدت ملی کجاست؟
وضع موجود حتما تغییر می کند ،ما می گوئیم که این تغییر نباید با سرعت اتفاق بیافتد، تا خسارت کمتر شود ولی آقایان می گویند نه همین طور باشد تا زمان تغییر فرا برسد،اگر منتظر این زمان تغییر باشیم (که حتما هم فرا می رسد ) هزینه اش زیاد است. ما باید از درون خانواده انقلاب این تغییر را کنترل کنیم و سامان دهیم تا هزینه های ملی آن را کاهش دهیم، ولی دوستان ما در حاکمیت تن به تغییر بطعی و مدیریت نشده می دهند واین عمل بسیار خطرناک است و ممکن است هزینه های جبران ناپذیری را برای نظام و انقلاب و کشور داشته باشد، بهتر است که تغییرات را عاقلانه مدیریت کنیم،وضع موجود نه در سیاست خارجی نه در سیاست داخلی نه در اقتصاد قابل دوام نیست اگر هم بگوییم قابل دوام است دوره اش خود به خود تمام می شود، چون همه چیز گذراست.
ایام فنا چو باد صحرا بگذشت       خوبی و بدی و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد     بر گردن او بماند و بر ما بگذشت
این می گذرد و دوران آقایان تمام می شود،منتها ما که دلسوز انقلاب ونظام هستیم می گوییم به جای اینکه تغییر به صورت طبیعی و در میان مدت به انجام برسد بهتر است که عقلای نظام تغییرات را مدیریت کنند تا هزینه هایش کمتر شود‌.
ممکن است برای بعضی از مخاطبان این سوال پیش بیاید که چرا در بین اصلاح طلبانی که بازداشت شده اند نام آقای مرعشی نیست؟
از آنهایی که بازداشت کردند بپرسید که چرا آنها را بازداشت کردند، همه‌ی ملت ایران بازداشت نیستند و ما یک جزئی از ملت هستیم و مثل بقیه، البته من از آن دست کسانی هستم که معتقدم اگر قرار است رفقای ما در زندان بمانند خوب است که جمع وسیع چند ده هزار نفری ما داوطلبانه به زندان برویم ، چون همه شریک جرم هستیم و همه در انتخابات بودیم و گول خوردیم و مردم را دعوت کردیم برای شرکت در انتخابات ، دلیلی ندارد آقای نبوی زندان باشد و بقیه نباشند ،من شخصا معتقدم که باید یک اعلان عمومی کنیم و هر چند هزار نفری که خودشان را شریک جرم می دانند همه با هم به زندان مراجعه کنیم و خودمان را تسلیم کنیم ،من از جمله طرفداران این تز هستم ، به هر حال اکثر قریب به اتفاق ایران بازداشت نشده اند و جمعی بازداشت هستند و دلیلی ندارد که کسی توضیح دهد چرا بازداشت نشده است.
از خیلی از ملی‌مذهبی‌ها می‌پرسیم که چرا سراغ شما نیامده‌اند، مطرح می‌کنند که ما در اولویت حاکمیت نبودیم و احزابی که در مجموعه بازی می‌کردند در اولویت بوده‌اند مثل حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ...
به نظر من این سوال سوال اشتباهی است، به جای این سوال باید پرسید که چرا آنها را بازداشت کردند و هیچ کس نمی تواند توضیح دهد که چرا افراد دستگیر نشده اند، حالا اینها یکی را فعال تشخیص ندادند یکی تاثیرگذاریش را توانسته پنهان کند و یا یکی تاثیرگذار نبوده است به هر حال هر کسی دلیلی دارد، ولی آنهایی که بازداشت شده اند بدون دلیل بازداشت شده اند‌، به هر حال در جرم کسانی که بازداشت شده اند (البته اگر جرمی برای آن ها متصور شویم) دو بخش وجود دارد یکی مربوط به قبل از انتخابات است که همه ما در آن شریکیم‌، یکی بعد از انتخابات که می تواند حداکثر شرکت در یک راهپیمایی و بیان اعتراض است‌.
من معتقدم که بیان اعتراض مردم بعد از انتخابات نشانگرحیات سیاسی جامعه بود‌، به جای این که بگوییم اغتشاش باید بگوییم زندگی‌. حیات سیاسی این است که مردم نتیجه ای را که حکومت اعلام می کند نمی پذیرند و آن را به چالش می کشند‌. اگر کسی نفس می‌کشد نباید به او بگوییم که چرا نفس می کشی‌، من حیات دارم پس نفس می کشم‌. حیات سیاسی به همین تسلیم نشدن ها‌، اعتراض ها و فریاد زدن ها و پیگیری مطالبات به حق است‌، به همین خاطر در حالت عادی و در یک فعالیت اجتماعی این عمل شاید جرم باشد ولی در سیاست این جرم نیست‌. مثلا اگر تو بروی و در دفتر مسئولی فریاد بزنی و در محیط اداری توهین کنی ممکن است که جرم تلقی شود ولی اگر سیاسیون در عرصه سیاسی و مردم در جامعه علیه حکومت فریاد زدند این جرم نیست‌، قانون اساسی گفته که جرم سیاسی باید تعریف شود و دادگاه آن با حضور هیئت منصفه رسیدگی گردد.
من شخصا فکر می کنم که اشتباه بزرگی صورت گرفت و حیات سیاسی جامعه ایران که در انتخابات نشان داده شد و بعد از آن ادامه پیدا کرد که این حیات سیاسی جامعه ما نتیجه تعالی انقلاب و تعالیم امام (ره‌) و نشانه بالندگی ایران بود یک عده کوته فکر آمدند و به آن گفتند اغتشاش و موضوع را به سمت مجرمانه نشان دادن، بردند و عده ای بی گناه را به زندان انداختند‌. بنده شخصا معتقدم که مسئله زندانیان هرچه سریعتر باید حل شود و این حرفی که بنده زدم باید به یک خواست عمومی تبدیل شود و همه کسانی که خودشان را در جرم این زندانیان سیاسی شریک می دانند همه با هم متحد ، برویم و خود را به زندان اوین معرفی کنیم‌.

نگاه شما به 13 آبان چگونه بود‌؟ آیا دیدگاه شما نسبت به قبل از 13 آبان تغییری پیدا کرد‌؟
13آبان روزی بود که همه ملت در مورد اتفاقات تاریخی که در این روز افتاده بود اتفاق نظر داشتند ولی این اولین 13 آبانی بود که نیروهای امنیتی از حضور همگانی مردم جلوگیری کردند و یک 13 آبانی در ظاهر اتفاق افتاد که یک عده مامور را حکومت جمع کرد و یک سری شعارهایی دادند و آقای حداد عادل سخنرانی کرد که آن 13 آبان شکلی و ظاهری بود و نیز یک 13 آبان در واقعیت جامعه اتفاق افتاد و آن اعتراض عمومی علیه سیاست های حاکم بود‌.
استاندار تهران قبل از 13 آبان اعلام کرد که در 13 آبان فضا امنیتی نخواهد بود ولی مثل اینکه اوضاع به گونه ای دیگر بود.
خوب آقای استاندار به خاطر مصالح عمومی دروغ گفتن برایشان واجب است.
با تشکر از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP

آخرين آخبار