آخرین اخبار سانی نیوز

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

جایگاه و نقش شیخ در روند تحول اصلاحات

مزدک بیدخش

بررسی و تحلیل کنش سیاسی شیخ مهدی کروبی در سال های اخیر و به خصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم نکات بسیار آموزنده ای در بر دارد. از آن جهت که شیخ امروز نسبت به سال های گذشته تغییرات مثبت و قابل توجهی داشته و از آن جهت که او امروز دست بر روی مؤلفه هایی از گفتمان اصلاحات گذاشته و محور عمل و برنامه های خود را آن دسته از مطالبات مردم قرار داده که پیش از این توسط اصلاح طلبان عمدتا مغفول ماند و یا اینکه در مسیر اجرا، اصلاح طلبان به راحتی از آن ها گذشتند و عقب نشستند. در دوران اصلاحات و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بر روی توسعه سیاسی بیش از هر چیز دیگری تمرکز می شد. صحبت از ایجاد زمینه های لازم برای گسترش مشارکت سیاسی مردم و در نتیجه توزیع قدرت و جلوگیری از تمرکز قدرت در دست دولت مرکزی و  در نتیجه ایجاد زمینه برای کنترل و نقد و پاسخگو شدن قدرت می گردید. به عبارتی سعی بر این بود که تئوری "فشار از پایین و چانه زنی در بالا"  به تئوری مطرح در جامعه بدل شود که البته چنین نشد. لازمه این موضوع فعالیت در جامعه مدنی از طریق سازمان های غیر دولتی و فعالیت حزبی کلاسیک از طریق احزاب قدرتمند بود که بتوانند فشار اجتماعی را جهت دار کرده و مطالبات لایه های پایین را به لایه های بالای قدرت منتقل کند. اما حلقه فکری ای که عملا گفتمان اصلاحات را شکل داده بودند پس از به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی وارد ساختار حاکمیت شده و  با درگیر شدن در منازعات سیاسی فرسایشی با جناح رقیب، عملا کار چندانی در بستر جامعه مدنی انجام ندادند. به عبارتی عملکرد خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری به گونه ای بود که گویی اصلاحات به بن بست خورده و وظیفه او تنها در اتمام دوره ریاست جمهوری خلاصه می شد. شاهد آن هم عقب نشینی و سکوت خاتمی در اکثر منازعه ها و بحران ها و دادن امتیاز به طرف مقابل است، همچون لوایح اختیارات ریاست جمهوری و یا جریان فرودگاه امام که در نهایت با عقب نشینی کامل دولت خاتمی به پایان رسید. این گونه اتفاقات از یک سو باعث کاهش انگیزه اصلاح طلبان از سویی و جدا شدن بدنه حامی آن به خصوص دانشجویان ( که حتی به مقابله با خاتمی در پایان دوران کاری او هم رسید) و نا امیدی مردم از آن ها شد. بعد از کنار رفتن سید محمد خاتمی و با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد نیز نیروهای فکری اصلاحات یا به طور کامل از صحنه طرد و حذف شدند و یا خانه نشینی و سکوت را برگزیدند چرا که دیگر اندک روزنه ای هم که برای فعالیت در حوزه مدنی وجود داشت با روی کار آمدن احمدی نژاد بسته شد.

اما حدیث مهدی کروبی در این بین متفاوت بود. او پس از انتخابات نهم به کار حزبی منظم روی آورد و با ایجاد روزنامه راه ارتباط با بدنه را در پیش گرفت و در این راه استقامت و صبر پیشه کرد. در زمان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری نهم و دهم چه بسیار انتقاداتی که به برنامه ها و شعارهای تبلیغاتی شیخ گرفته نمی شد. از مهم ترین آن ها وعده شیخ مبنی بر پرداخت وجهه نقد به ایرانیان بود. شاید اکثر انتقاداتی که به شیخ در این زمینه طرح این موضوع بود که این شعارها در کنه خود تفاوتی با وعده های آنچنانی  احمدی نژاد به مردم ندارد. نکته ای که شاید از آن غافل بودیم حقیقت جامعه امروز ایران بود. جامعه ما جامعه ای چند لایه است که ارتباط لایه های آن با هم ناچیز و در هم آمیختگی و زمینه های فکری-فرهنگی آن قرابت چندانی با هم ندارند. ما تنها تحلیل طبقه متوسط شهری ایران را نمی بایست مبنای قضاوت و عملکرد خود قرار می دادیم. شاید از لحاظ طبقه متوسط وعده وجه نقد ماهیانه وعده ای روشنفکرانه نباشد اما برای بسیاری از لایه های دیگر جامعه وعده ای بسیار جذاب است و آیا مگر در فعالیت تبلیغاتی انتظاری جز رای آوری هم می توان از نامزدها داشت؟ شاید این پرسش در ذهن خواننده شکل بگیرد که مگر پوپولیسم امری مذموم نیست؟ پس نباید برای دستیابی به هدف وسیله را توجیه نمود. در پاسخ به این موضوع باید گفت پوپولیسم را در رها کردن مصالح حقیقی مردم و فدا کردن آنها بپای امیال روزمره و زودگذرشان معنا کرده اند. اما آیا این کاری بود که کروبی و تیم او در نظر داشت؟ پوپولیسم امری زشت و غیر اخلاقی به حساب می آید زیرا که از آن برای انحراف افکار مردم در جهت نیل به خواسته هایی جز آنچه وعده داده شده، استفاده می گردد. احمدی نژاد در وعده های انتخاباتی خود سخن از تورم  و تحریم به میان نیاورد. صحبت از ماجراجویی در زمینه سیاست خارجی نبود. صحبت از محدودیت آزادی های سیاسی و اجتماعی در کار نبود. آن چه او از بیش از هر چیز از آن سخن گفت عدالت اجتماعی و آوردن نفت بر سر سفره ها بود. او با روانشناسی طبقه فرودست جامعه ایران آشنا است و درست روی همان قشر سرمایه گذاری می کند. در جامعه ایران هم همانطور که گفته شد دسترسی و امکان تبدل اطلاعات و گفتگو بین لایه های مختلف جامعه به علت فقدان رسانه های مستقل و همچنین به علت جناحی عمل کردن مهم ترین رسانه گروهی یعنی صدا و سیما امکان شفاف سازی در مورد عملکرد دولت وجود ندارد. در چنین شرایطی آیا عمل شیخ در جذب رای با دادن شعار تقسیم پول بین مردم اشتباه بود؟ نقدی که به شعارها و وعده های شیخ در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری وارد است نه در شعارها و وعده های او که در عدم ارائه برنامه شفاف و راهکار مشخص جهت عملی ساختن آن بود. انتقادی که به احمدی نژاد هم وارد است زیرا که او تنها به طرح مفاهیم جذابی همچون عدالت اجتماعی پرداخت بی اینکه برنامه ای شفاف و عملی ارائه کند چرا که ارائه برنامه بعدها نقد و پاسخگویی را طلب می کند. در دوره اخیر هم احمدی نژاد تنها به دفاع از عملکرد خود پرداخت و باز برنامه ای برای تحقق وعده های خود اعلام نکرد. اما کروبی با درک و قبول ایرادات وارد شده به وی و با نگاه انتقادی به عملکرد خود، نقائص را در دوره دهم پوشش داد. و این دقیقا از ویژگی های برجسته شیخ است که نه تنها گوش شنوایی برای نقدها دارد که خود به نقد خود می پردازد و در پی آن به اصلاح کار می پردازد. شاید مهم ترین نقد وارده به اصلاحات تنها مطرح کردن و بیرون کشیدن مطالبات از عمق اجتماع بود بی اینکه راهکار و برنامه ای برای اجرایی شدن آن ها داشته باشد ولی کروبی و تیم همراه او با بررسی این نقطه ضعف طرحی نو درانداخته و ارائه برنامه عملی را در دستور کار خود قرار دادند به عبارت دیگر عملگرایی را در نتیجه نقد گذشته به عنوان استراتژی برگزیدند. گفتمان مطالبه محوری شیخ در دوره اخیر انتخابات سرفصل جدیدی بود که در فضای سیاسی ایران گشوده شد. در دوره پیش از دوران اصلاحات واژه ها و مفاهیمی همچون مردم سالاری، جامعه مدنی و توسعه سیاسی، مطبوعات آزاد به عنوان گوش و چشم مردم و ابزار نظارت آن ها بر دولت و اصلاح ساختارهای ناکارآمد از طرق مدنی واژه های رایج در گفتمان سیاسی نبودند. اما مگر در دوره بعد از اصلاحات جز با استفاده از همین مفاهیم که خود اصولگرایان هم صرفنظر از اعتقاد یا عدم اعتقاد از آن ها بهره می جویند، می توان حداقل اگر نگوییم با اکثریت با قشر قابل توجهی با مردم سخن گفت؟  علت این موضوع افزایش خواست عمومی است که خط های قرمز را پس زده و این مفاهیم را به صورت وجدان عمومی خود در آورده. مفاهیمی که روزی برای گوینده آن ها هزینه ها در بر داشت. اما بخشی از این سد های ذهنی که به تدریج و آهسته ایجاد شده بودند، در هم شکستند. شیخ نیز در جریان تبلیغات انتخاباتی دوره دهم سدهایی دیگر را شکست. صحبت از مفاهیم مترقی ای همچون حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق زنان و کودکان، استقلال آکادمیک دانشگاه ها و مراکز علمی، حقوق زندانیان و غیره، همه و همه سدها و تابوهایی بودند که وی آن ها را در همین چارچوب های موجود شکست. عملکرد او در دوره بعد از انتخابات و ایستادگی او در جهت دفاع از حقوق مردم نه در جهت منافع او که در جهت به کرسی نشاندن مطالباتی از مردم است که او آن را نمایندگی می کند. او امروز در حالی به دفاع از حقوق ملت ایستاده که خود می داند منتخب اول آن ها نیست. او درحالی آماج حملات اقتدار گرایان قرار گرفته و در حالی تهدیدها و بی حرمتی ها را به جان خریده که اگر بر فرض ادعای او در مورد تخلف در انتخابات به اثبات هم برسد، او ذی نفع نیست. اما او همچنان ایستاده و بر خواسته های مردم پافشاری می کند و این همه نه به این خاطر است که او شخصیتی عجیب، رمز آلود و سیاس دارد که همه از ایستادگی او در عهدی که با مردم نهاده ناشی می شود. بنابراین حمایت از او نه حمایت از یک شخص حقیق که در حقیقت حمایت وایستادگی بر سر خواسته ها و مطالبات انباشته شده خودمان است. شیخ شاید از واژه های پر طمطراق و آن چنانی بهره نگیرد اما حرف خود را صریح و واضح می زند و روی آن می ایستد حتی اگر صحبت از دفاع از حقوق زندانیان سیاسی آن هم در دشوارترین زمان ها در میان باشد. شاید شیخ مهدی کروبی را به درستی نشناختیم و در مورد او به درستی قضاوت نکردیم اما با این همه او ایستاده حتی برای آن هایی که او را نشناختند و ناسزایش گفتند. حتی برای آن ها که هنوز خود نمی دانند. آیا ما نیز در پاسداری از مطالبات خود به جدیت او ایستاده ایم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP

آخرين آخبار