تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۸۸
هادی کحال زاده
سخنان آقاي کروبي مبني بر به رسميت شناختن رياست محمود احمدي نژاد به عنوان "ريس دولت اين نظام" ، برخي از فعالان جنبش سبز ايران را متعجب ساخت. بعضي با نگاهي بدبينانه اين سوال را مطرح ساختند که آيا سازشي رخ داده يا رهبران نفس کم آورده زانوي تسليم فرود آورده اند؟ بسياري نيز در پي چرايي بيان اين موضع آقاي کروبي پس از ماهها سختي و پرداخت هزينه و کشته شدن بسياري آنهم در آستانه ي 22 بهمن شدند. براستي تغيير لحن خاتمي و سخنان کروبي که واگويه ي از بند الف بيانيه هفدهم مير حسين موسوي بود، نشان دهنده چه اتفاقي مي تواند باشد؟
به نظر مي رسد تغيير اين لحن پس از حادثه ي عاشورا از سوي رهبران جنبش سبز موضوعي است که چنانچه بدرستي از سوي رهبران و فعالان سياسي معترض تبين نشود، مي تواند بحران بزرگي در جنبش اجتماعي کنوني ، در اين مقطع حساس بوجود آورد. و نتايجي همچون سر خوردگي ، واگرايي شديد و بي اعتمادي گسترده ي را در بدنه ي جنبش سبز به همراه داشته باشد و از سوي ديگر هزينه مبارزه سياسي را بشدت افزايش دهد و جنبش سبز را بي دستاورد سازد. بدين منظور فارغ از قضاوت در مورد درستي يا نادرستي اين موضع و بيان "آنچه بايد باشد" و به تبع آن پيامدهاي آن ، صرفا از منظر چرايي بروز و آنچه هست موضوع مي نوان به نکاتي اشاره کرد.
1. پذيرش محمود احمدي نژاد به عنوان "ريیس دولت اين نظام " از سوي مهندس موسوي و آقاي کروبي، به عنوان واقعيت موجود به معناي عقب نشيني از شعارها و تعهدات رهبران جنبش سبز به مردم ايران نيست. چرا که هيچکدام انتخابات رياست جمهوري و سلامت و درستي آن را به رسميت نشناخته اند. مشروعيت ستاني از انتخابات به معني نفي مسوليت احمدي نژاد در دولت دهم نخواهد بود. او به هر روي و به هر روشي ، در راس نهاد دولت قرار گرفته است و مسؤول و پاسخگوي رفتارها و عملکردهاي اين دولت بايد باشد. او اگر چه از شيوهاي نامشروع و کاملا غصبي بر نهاد دولت دست يافته اما بايد پاسخگوي سياست هاي نادرست خود در تمامي حوزه هاي مسوليتش باشد. بي شک نفي انتخابات به معني نفي پاسخگويي و ناديدن دولت نخواهد بود. احمدي نژاد در هر صورت ريیس دولت کنوني است، هر چند ريیس جمهور واقعي مردم ايران نباشد لذا تعارضي ميان مواخذه ریيس دولت و نفي انتخابات وجود ندارد و نفي انتخابات ، معادل عدم نقد دولت و ناديدن آن نيست. کما اينکه همچنان اعتراض ها به انتخابات و رفتار بعد از آن باقي است و عقب نشيني در اين زمينه وجود ندارد.
2. پذيرش مسئوليت احمدي نژاد در دولت کنوني از سوي معترضان در عين تاکيد بر ضرورت نظارت قواي نظّار مدني و حاکميتي، گزينه ي براي سلب بهانه از نهادهايی است که نقد و نظارت بر دولت در شرايط کنوني را به معني تشديد بحران براي دولت مي دانند. مجلس و قوه قضاييه و جريان راست حاکم مدتهاست به دليل شرايط خاص سياسي ايران به بهانه يوجود اعتراضات گسترده، به اغماض کامل از خودسري ها و سياست هاي نادرست دولت کنوني پرداخته اند تا مبادا به دليل اعتراضات، دولت دهم بيش از پيش تضعيف شود. اعتراض به انتخابات نافي عملکرد هاي ساير قواي نظّار مدني و حاکميتي نيست. به نظر مي رسد تفکيکِ نپذيرفتن نتيجه يانتخابات از مسوليت دولت مستقر، جهت سلب بهانه از نظارت و نقد بر دولت، از سوي نهادهاي حاکميتي صورت مي پذيرد. مطالبه نظارت و ضرورت مسوليت پذيري دولت و پاسخگويي آن در مرحله کنوني از سوي جنبش سبز به عنوان يک گزاره ايجابي مورد توجه است. که بيان کروبي و بيانيه هفدهم موسوي ، به طرح اين مطالبه پرداخته است.
3. همگان بر اين واقعيت اذعان دارند که نوع مطالبات جنبش سبز از خرداد ماه تا کنون دچار تحول کيفي و کمي شده است و ديگر موضوع انتخابات و راي مردم، مطالبه محوري جنبش سبز نيست. به نظر مي رسد اعتراض بخش قابل ملاحظه از مردم ايران معطوف به سياست هاي کلاني است که بحران هاي فراواني را براي کشور ايجاد کرده است. رفتارهاي که بحران اعتماد، مقبوليت ، مشروعيت، ناکارآمدي، اعتبار بين المللي و روابط جهاني را در پي داشته است. و به انهدام اشکال گوناگون سرمايه در کشور پرداخته است. تغيير موضع رهبران از موضوع انتخابات به مطالبه ي تغيير رفتار حاکميت و ضرورت حل اين بحران ها تعلق گرفته است و موضوع انتخابات را موضوعي حاشيه ي و نمونه اي از سياست هاي نادرست حاکميت تبديل نموده است.
4. مصاحبه آقاي کروبي ، بيانيه هفدهم مهندس موسوي و بيانات مسالمت جويانه خاتمي، را مي توان تلاش براي هماهنگي ميان ساير چهرهاي شاخص جريان اعتراضي و ارائه تصويري مسالمت جو از جنبش سبز تلقي نمود. تغيير لحن در طرح مطالبات از سوي رهبران جنبش سبز، تلاشي است براي آرام کردن فضا، قابل کنترل نمودن آن و به ميدان کشاندن سياست ها و چهرهاي ميانه روتر حاکميت براي سامان امور کشور و نشانه اي از نگراني هاي آنان از سرانجام امور و غايت جنبش سبز است. به نظر مي رسد رهبران جنبش سبز تلاش دارند تا تمايل خود را براي واگذاري ابتکار عمل به جريانات ميانه رو در جمهوري اسلامي و کند نمودن شيب تند تحولات در عين حفظ پرنسيب مبارزاتي را بيان دارند. تا امکان مصالحه و کم کردن هزينه فعاليت سياسي و مدني را مهيا شود.
5. به نظر مي رسد طرح برخي از شعارهاي غير مسولانه و بيان موضوعات فرعي از سوي برخي از افراد که به افزايش فشار حاکميت، واگرايي در بدنه مذهبي جنبش سبز و نگراني نسبت به عدم امکان کنترل شرايط منجر شده، در کنار تعلق عميق رهبران جنبش سبز به نظام جمهوري اسلامي، آنان را مجبور به مرزبندي و واکنش نموده است. شايد بتوان تغيير بيان کنوني را نوعي تلاش براي کنترل و مرزبندي با اين نوع رفتارها نيز تلقي نمود.
بي شک مديريت و هدايت يک جريان متکثر اجتماعي در بستري از تحولات غير قابل پيش بيني، فشار سنگين امنيتي ، فقدان رسانه و عامل ارتباطي موثر با بدنه جنبش سبز، همراه با طرح مطالبات و انتظارت متنوع از بخش هاي گوناگون جنبش ، دشواري هاي فراواني را براي رهبران منتقد به وجود آورده است. راهبري صحيح و همراهي با خواسته هاي واقعي مردم ايران، معياري براي صلاحيت، توان و هنر آنان در سامان جنبش خواهد بود. توفيق رهبران سياسي در با دستاورد کردن جنش کنوني علاوه بر تفوق بر اين مشکلات و برخورداري از درايت کافي ، از يکسو نيازمند همراهي نيروهاي سياسي و تبيین رفتارها و مواضع درست و حمايت انتقادي از آنان و از سوي ديگر صبر، مقاومت و اعتماد بدنه جنبش به آنان خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP