مصطفى ايزدى
سيزده آبان امسال، با دو گروه ناهمخوان شهروند ايرانى برگزار شد. مثل اينکه روزهاى ثبت شده در تاريخ انقلاب اسلامي، پيش از اين که خودشان مهم باشند، فضايى که براى رخ نمايى جريانهاى سياسى کشور ايجاد مىکنند، مهم شده است.
دو سه دهه است که 13 آبان مىآيد و مىرود و جمعيتى عمدتا دانشجو و دانشآموز، خيابان طالقانى تهران و نيز خيابانهاى شناخته شده بعضى از شهرهاى مهم کشور را طى مىکنند و بعد هم قطعنامهاى و والسلام! اما امسال مثل اينکه سياسيون اعم از چپ و راست، دل به يک راهپيمايى و تجمع متفاوت سپرده بودند. اگرچه از قبل پيشبينى مىشد که روز آرامى نخواهد بود، ولى «حضور» را نمىتوان کنار گذاشت و نيز از قبل قابل پيشبينى بود که جناح راست تدارک وسيعى ديده که اولا با هر ترفندى شده هواداران خود را به صحنه بياورد و ثانيا با هر وسيله که در اختيار دارد، هواداران جناح رقيب را از صحنه کنار زند و ثالثا با هر امکان تبليغاتى با اعداد و ارقام کاملا نابرابر، خويش را پيشرو و ميداندار صحنه معرفى کند.
به نظر مىرسد جناح محافظهکار و به ويژه تندروهاى آنان، مردم را براى ضديت با آمريکا به خيابان نکشاندهاند، چرا که دوستان محترم آنها در تدارک فالوده خوردن با کسانى هستند که 30 سال قبل مخالف اشغال سفارتخانههاى آن کسان در تهران بودهاند. لذا اين حضور تبليغاتى بيشتر عرضاندام در مقابل منتقدان وضع موجود بوده است.
بالاخره اين دانشآموزان و دانشجويان در صحنه و آگاه و فهميده و هوشيار که دمادم توسط رسانههاى دولتى و تريبونهاى رسمى به حضور در برابر «لانه جاسوسي» دعوت مىشدند، مىفهمند که بايد دم خروس را ديد يا قسم حضرت عباس را شنيد! همه اينها به دنبال درک صداقتند. هر وقت صداقت ببينند، ميليونميليون به خيابانها مىآيند، اما اگر در دنياى ارتباطات، خبرهاى مهمى را از گفتوگوها و ملاقاتها و رفت و آمدهاى ديپلماتيک پيدا و پنهان ببينند و بشنوند، بهرغم آن همه شعارهاى ضدآمريکايى و دعوتهاى پر حجم رسانهاى و سازماندهى دانشگاهى و مدرسهاي، عددشان همان مىشود که حتى نيمى از مساحت در نظر گرفته شده در خيابان طالقانى را نيز پر نکرده بودند.
در مقابل دهها تجمع و راهپيمايى شکوهمند در جاهاى مختلف پايتخت، شکل گرفت که مجموع آنان بسيار بيشتر از افراد جلوى لانهجاسوسى بود.
در ارتباط با اين رخداد چند نکته مورد توجه است:
1- ظاهرا کسانى که مطالبات خود را با تظاهرات اعتراضآميز گره زدند، تصميم ندارند، اعتراضات خود را وانهند و لذا هر روزى را که قرار است، تظاهراتى به نفع جناح راست راه بيفتد، تبديل به فرصت نموده، راهى خيابانها مىشوند و مطالبات خود را فرياد مىزنند. همانگونه که روز 13 آبان در مقياس صدها هزار نفرى به تظاهرات پرداختند.
چندين ماه است که متوليان امنيت با اين پديده روبهرو شده و لذا در تلاشند که براى هر يک از اين فرصتها که هيچ راهى براى جلوگيرى از بروز آن ندارند، فکر و طرح جديدى ارائه کنند. اين مقامات پذيرفتهاند که در کشور و خصوصا در شهرهاى بزرگ، افراد بسيار زيادى هستند که بالقوه تصميم و توان راهاندازى تظاهرات اعتراضى را دارند.
2- براى تظاهرات 13 آبان امسال، هواداران دولت فکر کردند که اگر يک رنگ سبز بدلى را به صحنه آورند و از مردم درخواست کنند که براى حمايت از وضع موجود اين رنگ را با خود داشته باشند، مشکل رنگ سبز اصلاحطلبان را حل مىکنند، اما در عمل، رنگ سبز بدلى در مقابل رنگ سبز سيادت نبوي، کارى از پيش نبرد و هواداران جناح حاکم حاضر نشدند، آرايهاى بدلى به خود ببندند و نمادى را که در اختيار اصلاحطلبان است، رياکارانه مورد بهرهبردارى قرار دهند. به نظر مىرسد که مبتکران سبز بدلى مىدانستند که رنگشان بىرنگ است، اما مىتوان اين رنگ را به مچ و پيشانى بعضىها بست و آنها را به خرابکارى واداشت و از آن عکس و فيلم گرفت و اين خرابکارى را به گردن اصلاحطلبان انداخت. شايد حمله به خودرو آقاى دکتر مرندى و فيلمبردارى کامل حرفهاى از آن و ايضا مانور رفتن روى آن در تلويزيون يکى از اين خرابکارىهاى حاملان رنگ سبز بدلى باشد که از قبل طراحى شده است.
3- مىدانيم که تظاهرات اعتراضآميز طرفداران ميرحسين موسوى و مهدى کروبى و کل جريان اصلاحات، هميشه آرام و متين بوده است و تا وقتى که توسط نيروهاى انتظامى و شبهنظامى براى متفرق کردن آنها اقدامى نشود، با متانت و آرامش تمام پيش مىرود. با اين وصف، هيچ نوع زد و خوردى توسط معترضين، با مخالفان خود صورت نمىگيرد و اصولا از نظر فرهيختگان و روشنفکران و دانشجويان و دانشآموزان معترض، هر نوع درگيرى و زد و خورد و آسيب رساندن به ديگران محکوم است، اما معلوم نيست، چرا خودرو شخص محترمى مانند دکتر مرندى که در نظام جمهورى اسلامي، دو دوره وزير بوده است، در سيستم تبليغاتى هواداران دولت اين قدر بازتاب پيدا مىکند و براى آن اشک ريخته مىشود، ولى اين آقايان، براى شخص محترم ديگرى که در نظام جمهورى اسلامي، دو دوره رياست مجلس شوراى اسلامى را عهدهدار بوده و نماينده و مورد توجه امام خميني(ره) بوده است، و چندين بار از طرف تندروهاى محافظهکار مضروب شده است، نه تنها هيچ انتقادى نمىکنند، بلکه به گونهاى اين پديده زشت، يعنى حمله به يکى از چهرههاى انقلاب اسلامى را مورد تاييد قرار مىدهند!؟
4- شرايط تظاهرات روز 13 آبان، معلول همين رفتار دوگانه و چندگانه افرادى است که خود را اصولگرا مىدانند، اما نمىتوانند، بدون درگيرى و رفتارهاى خشن، مخالفان خود را در ميدانهاى انتقادي، اداره نمايند.
سيزده آبان امسال، با دو گروه ناهمخوان شهروند ايرانى برگزار شد. مثل اينکه روزهاى ثبت شده در تاريخ انقلاب اسلامي، پيش از اين که خودشان مهم باشند، فضايى که براى رخ نمايى جريانهاى سياسى کشور ايجاد مىکنند، مهم شده است.
دو سه دهه است که 13 آبان مىآيد و مىرود و جمعيتى عمدتا دانشجو و دانشآموز، خيابان طالقانى تهران و نيز خيابانهاى شناخته شده بعضى از شهرهاى مهم کشور را طى مىکنند و بعد هم قطعنامهاى و والسلام! اما امسال مثل اينکه سياسيون اعم از چپ و راست، دل به يک راهپيمايى و تجمع متفاوت سپرده بودند. اگرچه از قبل پيشبينى مىشد که روز آرامى نخواهد بود، ولى «حضور» را نمىتوان کنار گذاشت و نيز از قبل قابل پيشبينى بود که جناح راست تدارک وسيعى ديده که اولا با هر ترفندى شده هواداران خود را به صحنه بياورد و ثانيا با هر وسيله که در اختيار دارد، هواداران جناح رقيب را از صحنه کنار زند و ثالثا با هر امکان تبليغاتى با اعداد و ارقام کاملا نابرابر، خويش را پيشرو و ميداندار صحنه معرفى کند.
به نظر مىرسد جناح محافظهکار و به ويژه تندروهاى آنان، مردم را براى ضديت با آمريکا به خيابان نکشاندهاند، چرا که دوستان محترم آنها در تدارک فالوده خوردن با کسانى هستند که 30 سال قبل مخالف اشغال سفارتخانههاى آن کسان در تهران بودهاند. لذا اين حضور تبليغاتى بيشتر عرضاندام در مقابل منتقدان وضع موجود بوده است.
بالاخره اين دانشآموزان و دانشجويان در صحنه و آگاه و فهميده و هوشيار که دمادم توسط رسانههاى دولتى و تريبونهاى رسمى به حضور در برابر «لانه جاسوسي» دعوت مىشدند، مىفهمند که بايد دم خروس را ديد يا قسم حضرت عباس را شنيد! همه اينها به دنبال درک صداقتند. هر وقت صداقت ببينند، ميليونميليون به خيابانها مىآيند، اما اگر در دنياى ارتباطات، خبرهاى مهمى را از گفتوگوها و ملاقاتها و رفت و آمدهاى ديپلماتيک پيدا و پنهان ببينند و بشنوند، بهرغم آن همه شعارهاى ضدآمريکايى و دعوتهاى پر حجم رسانهاى و سازماندهى دانشگاهى و مدرسهاي، عددشان همان مىشود که حتى نيمى از مساحت در نظر گرفته شده در خيابان طالقانى را نيز پر نکرده بودند.
در مقابل دهها تجمع و راهپيمايى شکوهمند در جاهاى مختلف پايتخت، شکل گرفت که مجموع آنان بسيار بيشتر از افراد جلوى لانهجاسوسى بود.
در ارتباط با اين رخداد چند نکته مورد توجه است:
1- ظاهرا کسانى که مطالبات خود را با تظاهرات اعتراضآميز گره زدند، تصميم ندارند، اعتراضات خود را وانهند و لذا هر روزى را که قرار است، تظاهراتى به نفع جناح راست راه بيفتد، تبديل به فرصت نموده، راهى خيابانها مىشوند و مطالبات خود را فرياد مىزنند. همانگونه که روز 13 آبان در مقياس صدها هزار نفرى به تظاهرات پرداختند.
چندين ماه است که متوليان امنيت با اين پديده روبهرو شده و لذا در تلاشند که براى هر يک از اين فرصتها که هيچ راهى براى جلوگيرى از بروز آن ندارند، فکر و طرح جديدى ارائه کنند. اين مقامات پذيرفتهاند که در کشور و خصوصا در شهرهاى بزرگ، افراد بسيار زيادى هستند که بالقوه تصميم و توان راهاندازى تظاهرات اعتراضى را دارند.
2- براى تظاهرات 13 آبان امسال، هواداران دولت فکر کردند که اگر يک رنگ سبز بدلى را به صحنه آورند و از مردم درخواست کنند که براى حمايت از وضع موجود اين رنگ را با خود داشته باشند، مشکل رنگ سبز اصلاحطلبان را حل مىکنند، اما در عمل، رنگ سبز بدلى در مقابل رنگ سبز سيادت نبوي، کارى از پيش نبرد و هواداران جناح حاکم حاضر نشدند، آرايهاى بدلى به خود ببندند و نمادى را که در اختيار اصلاحطلبان است، رياکارانه مورد بهرهبردارى قرار دهند. به نظر مىرسد که مبتکران سبز بدلى مىدانستند که رنگشان بىرنگ است، اما مىتوان اين رنگ را به مچ و پيشانى بعضىها بست و آنها را به خرابکارى واداشت و از آن عکس و فيلم گرفت و اين خرابکارى را به گردن اصلاحطلبان انداخت. شايد حمله به خودرو آقاى دکتر مرندى و فيلمبردارى کامل حرفهاى از آن و ايضا مانور رفتن روى آن در تلويزيون يکى از اين خرابکارىهاى حاملان رنگ سبز بدلى باشد که از قبل طراحى شده است.
3- مىدانيم که تظاهرات اعتراضآميز طرفداران ميرحسين موسوى و مهدى کروبى و کل جريان اصلاحات، هميشه آرام و متين بوده است و تا وقتى که توسط نيروهاى انتظامى و شبهنظامى براى متفرق کردن آنها اقدامى نشود، با متانت و آرامش تمام پيش مىرود. با اين وصف، هيچ نوع زد و خوردى توسط معترضين، با مخالفان خود صورت نمىگيرد و اصولا از نظر فرهيختگان و روشنفکران و دانشجويان و دانشآموزان معترض، هر نوع درگيرى و زد و خورد و آسيب رساندن به ديگران محکوم است، اما معلوم نيست، چرا خودرو شخص محترمى مانند دکتر مرندى که در نظام جمهورى اسلامي، دو دوره وزير بوده است، در سيستم تبليغاتى هواداران دولت اين قدر بازتاب پيدا مىکند و براى آن اشک ريخته مىشود، ولى اين آقايان، براى شخص محترم ديگرى که در نظام جمهورى اسلامي، دو دوره رياست مجلس شوراى اسلامى را عهدهدار بوده و نماينده و مورد توجه امام خميني(ره) بوده است، و چندين بار از طرف تندروهاى محافظهکار مضروب شده است، نه تنها هيچ انتقادى نمىکنند، بلکه به گونهاى اين پديده زشت، يعنى حمله به يکى از چهرههاى انقلاب اسلامى را مورد تاييد قرار مىدهند!؟
4- شرايط تظاهرات روز 13 آبان، معلول همين رفتار دوگانه و چندگانه افرادى است که خود را اصولگرا مىدانند، اما نمىتوانند، بدون درگيرى و رفتارهاى خشن، مخالفان خود را در ميدانهاى انتقادي، اداره نمايند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP