آخرین اخبار سانی نیوز

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

سروش محلاتي : حكومت اسلامی قیام مسلحانه را سركوب می‌كند، ولی اگرمردم رویگردان شوند،حق استفاده از زور ندارد


در منابع اهل سنت حكومت براساس قهر و غلبه و به اتكای زور و فشار مشروع است، ولی از نظر مبانی شیعه امامت در عصر حضور مبتنی بر نصب خاص و نص الهی است و در عصر غیبت نیز فقیه با تقوا و توانمند برای رهبری جامعه تعیین شده است و در هیچ شرایطی كسی كه از این شرایط برخوردار نیست نمی تواند به اتكای زور كسب مشروعیت كند

آينده نيوز : از نظر تاریخی مسلم و قطعی است كه حضرت علی بعد از قتل عثمان با « بیعت آزاد » مردم قدرت را بدست گرفت و در این راه هیچ گونه فشار و تحمیلی بر مردم وارد نكرد و مردم برای ابراز موافقت یا اظهار مخالفت با دولت آن حضرت كاملا آزاد بودند و حضرت فرمود بیعت باید به صورت علنی و كاملا آزادانه صورت گیرد و در پاسخ به كسانی كه می گفتند اجازه دهید برخی عناصر ناراحت را به زور وادار به بیعت كنیم فرمود : هرگز! آنها را آزاد بگذارید.
حجت الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی در گفتگویی به تشریح مبانی نقش مردم در حاكمیت از منظر اسلام پرداخته و ضمن روشن كردن نقش مردم در حاكمیت گفت: آنچه امروز به عنوان منكر شناخته می شود و برخی می خواهند كاری كنند كه كسی جرات تفوه به آن رانداشته باشد یك مطلب كاملا عادی و بلكه واضح در دوره تاسیس جمهوری اسلامی و دهه اول از عمر آن بوده است ! واقعا موجب شرمندگی است كه برخی از شخصیت های برجسته نظام این مطب را واضح مطرح كنند و با خشم و پرخاشگری عده ای از مقامات رسمی كشور مواجه شوند! عقلای قوم نباید این آفت را كوچك تلقی كنند.
به گزارش خبرنگار آینده، این استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در ابتدای سخن خود به تفاوت نظر شیعه و سنی در این موضوع  پرداخته و گفت: وضع این مساله در فقه و كلام اهل سنت با فقه و كلام شیعه كاملا متفاوت است در منابع كلامی اهل سنت نصوص فراوانی وجود دارد كه حكومت براساس قهر و غلبه و به اتكای زور و فشار مشروع است لذا بسیاری از علمای آنان « زور » را به عنوان مبدا مشروعیت نظام سیاسی و حاكمیت پذیرفته اند... ولی از نظر مبانی شیعه امامت در عصر حضور مبتنی بر نصب خاص و نص الهی است و كسی كه از مقام عصمت برخوردار است از طرف خداوند به امامت نصب می شود و در عصر غیبت نیز بنا بر نظریه معروف و مشهور « نصب عام » وجود دارد یعنی فقیه با تقوا و توانمند برای رهبری جامعه تعیین شده است و لذا در هیچ شرایطی كسی كه از این شرایط برخوردار نیست نمی تواند به اتكای زور كسب مشروعیت كند.
وی سپس به بررسی تفاوت نصب الهی و به دست گرفتن قدرت اشاره كرده و گفت: نكته دوم این است كه « نصب الهی » كه مبنای مشروعیت است با « بدست گرفتن قدرت » و تصدی حكومت چه نسبتی دارد به تعبیر دیگر كسی كه « منصوب » است به چه « شیوه » و از « چه راهی » می تواند « قدرت » را بدست گیرد...
با این مقدمه خواستم توضیح داده باشم كه تاكید بر نقش مردم حتی به عنوان « تنها راه مشروع » برای « تصدی حكومت » به معنی نفی نصب الهی نیست بلكه باید معلوم كرد كه امام معصوم در عصر حضور و یا فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت « با چه شیوه ای » می خواهد حكومت را اداره كند به اتكای خواست مردم و یا به اتكای زور و قهر و در شرایطی كه فرضا مردم او را نمی پذیرند تشكیل حكومت تحمیلی جایز است
سروش محلاتی در ادامه با اشاره به دوران حكومت حضرت علی علیه السلام به نقش مردم در حكومت آن حضرت توجه كرده و گفت: از نظر تاریخی مسلم و قطعی است كه حضرت علی بعد از قتل عثمان با « بیعت آزاد » مردم قدرت را بدست گرفت و در این راه هیچ گونه فشار و تحمیلی بر مردم وارد نكرد و مردم برای ابراز موافقت یا اظهار مخالفت با دولت آن حضرت كاملا آزاد بودند... حتی ابی مخنف نقل می كند كه حضرت فرمود بیعت باید به صورت علنی و كاملا آزادانه صورت گیرد و حضرت در پاسخ به كسانی كه می گفتند اجازه دهید تا برخی عناصر ناراحت را به زور وادار به بیعت كنیم فرمود : هرگز! آنها را آزاد بگذارید : لست ارید ذلك منه علی كره خلو سبیله ... مفاد روایات این است كه « تنها یك راه » برای تصدی حكومت حضرت وجود دارد و آن یك راه هم « حضور مردم » است والا حضرت از راه دیگری مثل اكراه و اجبار اقدام نمی كند. ... در روایت دیگر به نقل سید مرتضی حضرت فرمود : طبق دستور پیامبر اكرم من شمشیر نمی كشم تا اینكه خود مردم از روی رغبت و میل به سراغم بیایند : اوصانی ان لا اجرد سیفا بعده حتی یاتینی الناس طوعا یعنی استفاده از شمشیر و زور برای تسلط بر اوضاع و بدست گرفتن قدرت برای حضرت ممنوع بوده است.
وی به این نكته اشاره می كند كه این نظریه نه تنها در فقه اخیر بوده است بلكه سابق بر این نیز روی آن مباحثی مطرح بوده است: این نظریه در فقه و كلام شیعه نظریه ای سابقه دار است ... اجمالا می دانم كه برخی از متكلمین و فقهای بسیار بزرگ ما از هزار سال قبل تاكنون همین نظر را داشته اند مثل سید مرتضی علم الهدی كه شاگرد شیخ مفید است و بر شیخ طوسی مقدم است رساله ای در این موضوع تالیف كرده كه در جلد سوم رسائل ایشان چاپ شده است .
ایشان در آن رساله می گوید اساس « تكلیف انسان » بر « اختیار » است . یعنی انسانها باید در فضای آزاد و به اتكای قدرت اختیار و انتخاب خود تصمیم بگیرند و اقدام كنند چرا كه اگر اختیار از انسانها سلب شود(تكوینا) و آنها با زور و اكراه وادار به كاری شوند نه كار خوبشان ثواب دارد ونه كار بدشان عذاب و عقاب دارد. اساسا تكلیف مبتنی بر اختیار است . سید مرتضی پس از این مقدمه نتیجه می گیرد كه امام حق ندارد سلب اختیار از مردم كند و با زور و فشار بر انسانها حكومت كند حكومت تحمیلی با فلسفه تكلیف و تكامل اختیاری بشر منافات دارد.
ایشان در ادامه به تفاوت معنای بغی در معارف اسلامی با سركوب مردم اشاره كرده و گفت: سركوب بغی به معنی شورش مسلحانه برای براندازی حكومت مشروع است . این گونه شورش ها كه توسط گروه های خاص اتفاق می افتد مثل شورشیان جنگ جمل ربطی به لزوم رضایت عامه مردم ندارد. ادعای ما این است كه حكومت اسلامی هر چند در برابر قیام مسلحانه می ایستد و آن را سركوب می كند، ولی اگر توده های مردم از حكومت رویگردان شوند و دست از حمایت آن بردارند حاكم اسلامی برای تثبیت موقعیت خود حق ندارد از زور و فشار استفاده كند...لذا فرق است بین امثال طلحه و زبیر كه حضرت علی(ع) با شمشیر در برابر شمشیر آنها مقاومت كرد با بسیاری از مردم كوفه كه پس از چندی از پشتیبانی از حكومت علوی منصرف شدند حضرت در برابر آنها از شمشیر استفاده نكرد.
سروش محلاتی در پاسخ به این سوال كه آیا امكان تغییر حاكم در حكومت اسلامی وجود دارد؟‌گفت: در عصر غیبت كه دوره « نصب عام » است، چنین چیزی امكان پذیر است البته جابجائی قدرت دوگونه است گاه یك حاكم صلاحیت خود را از دست می دهد ... در این صورت فرد واجد صلاحیت دیگری جایگزین می شود و گاه یك حاكم در حالی كه امتیازات خود را از دست نداده، حمایت مردم را از دست می دهد و مردم گرایش به فرد دیگری كه او هم شرایط حاكم شدن را داراست پیدا می كنند. به عقیده برخی از فقهای بزرگ مثل شهید اول اگر چنین اتفاقی بیفتد، حاكم اول باید از سمت خود كناره گیری كند. حتی شهید تصریح می كند كه اگر حاكم اول از نظرعلم یا تقوی ترجیح بر دیگران داشته باشد، ولی وقتی پشتوانه مردمی را از دست می دهد فرد دیگری جایگزین او می شود.
سروش محلاتی به نظریات امام راحل و نظر قانون اساسی اشاره نموده و گفت: حضرت امام خواست مردم و لزوم رعایت آن در حكومت را یكی اصول حكومت از دیدگاه اسلام می دانستند. حضرت امام می فرمود كه با روی كار آمدن رضاخان سه اصل مورد قبول اسلام پایمال شد اول اصل عدالت در حاكم دوم اصل آزادی مسلمانان در رای به حاكم و سوم اصل استقلال كشور... در این كلام حضرت امام غیر از « ظلم » حكومت « زور » را هم با اصول اسلام منافی دانسته اند زیرا مسلمانان باید از آزادی در رای به حاكم برخوردار باشند.
از نظر قانون اساسی روشن است كه تنها راه تصدی حكومت توسط مجتهد جامع الشرایط انتخاب خبرگان است و خبرگان هم نمایندگان مردم اند. در این جهت تردیدی نیست، ولی آنچه كه جالب است بدانید این است كه در هنگام تدوین و تصویب قانون اساسی در مجلس خبرگان این مساله بخصوص مطرح بود كه هیچ مجتهدی حق ندارد كه از « راه تحمیل » قدرت را به دست گرفته و به رهبری نظام تكیه كند و حتی در آن هنگام در اصل پنجم قانون اساسی تصریح شد كه مجتهدی جامع الشرایط كه « اكثریت مردم » او را به رهبری شناخته و « پذیرفته » باشند ولایت را برعهده دارد...در همان مجلس شهید آیت اله دستغیب حكومت دیكتاتوری را حتی اگر در راس آن امام باشد نفی می كند و می گوید : « حكومت امام و ولی امر وقتی است كه اكثریت مردم بخواهند اگر آنها با زور و قهر حكومت كنند این حكومت شیطانی و دیكتاتوری است » ببینید یك فقیه با تقوا مثل آیت اله دستغیب حكومت امام را هم اگر متكی بر نظر اكثریت مردم نباشد « شیطانی » می نامد!
سروش محلاتی در پاسخ به این سوال كه تكلیف كسانی كه بین مشروعیت و مقبولیت تفاوت قائلند چه می شود و نظر آنها درباره نقش مردم چیست گفت: بنده نمی خواهم در اینجا درباره این اصطلاح وارد بحث شوم بنظر من اینگونه اصطلاحات كه در كلام و در فقه ما ریشه ندارد بیشتر باعث آشفتگی بحث ها می شود و ما را به هدف نزدیك نمی كند بهرحال با صرف نظر از مناقشه در این تفكیك عرض می كنم كه حتی بر مبنای این تفكیك هم می توان پرسید كه آیا وقتی ولی امر منصوب از مقبولیت در نزد مردم برخوردار نیست حق دارد كه با زور حكومت كند یعنی جواز اعمال حاكمیت مشروط به رضایت و خواست مردم است یا حاكم به هر وسیله می تواند اوضاع را به دست گیرد ولو با كودتا و یا با سركوب مردم و با استفاده از قوه قهریه .آقای مصباح یزدی از كسانی است كه در بسیاری از آثار خود بر این تفكیك تاكید می كند ولی ایشان هم كه نقش مردم را در مشروعیت نفی می كند قبول دارد كه حاكم منصوب حق استفاده از زور را ندارد.
ایشان در خاتمه نظر آیت الله خامنه ای در موردنقش مردم در حكومت اسلامی را بیان داشته و گفت: حضرت آیت الله خامنه ای در این باره نظرات روشنی دارند. تعبیراتی كه در این باره از زبان و قلم ایشان صادر شده است در كمتر جای دیگری می توان نظیر آن را پیدا كرد . تعبیر ایشان این است (در اسفند ماه 1377 ) این طور فرمودند كه : اگر مردم حكومتی را نخواهند در حقیقت حكومت مشروعیت ندارد. از نكات اختصاصی كه در فرمایشات ایشان مطرح شده این است كه اگر مردم حكومتی را نپذیرند و نخواهند « ولایت » صدق نمی كند ولایت وقتی است كه هم شخص ولی دارای صفات خاصی باشد و هم رابطه نزدیكی و صمیمیت و پذیرش بین مردم و حاكم وجود داشته باشد . این مطلب را در عید غدیر سال 1376 مطرح فرمودند .یكی دیگر از مباحث بسیار صریح ایشان سخنرانی شان دركنفرانس اندیشه اسلامی در همان سالهای اول برقراری جمهوری اسلامی است كه با شفافیت اعلام كردند نظام بدون رای مردم مشروعیت ندارد و نمی توان از اجبار استفاده كرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP

آخرين آخبار