وبلاگ يادداشتهاي خودموني : این روزها همه از مجید مینویسند. همه با او همراه شدند. هر کسی کمپینی راه انداخته و میگه «من هم یک مجید هستم» «او تکثیر شد و نه تحقیر» اما من از تو مینویسم. تو خواهر خوبم. تویی که در این غائله بیسرانجام به قول برخی «مصونیت خود را از دست رفته» میبینی.
این روزها کمتر جایی مرام و معرفت پیدا میشه. یاد جوونمردیها با مرگ قهرمانان جوونمرد فیلمهای فارسی مرده. این روزها اخبار سخنرانی فلان شخصیت تاریخ مصرف گذشته که در صحبتهایش فقط یکبار گفته «جنبش سبز» از خبر حمله و ضرب و جرح تو مهمتره.
برای تو مینویسم ...
نمیدونم اگه شخص من این اتفاق برایش میافتاد تاب تحمل داشت یا نه
این روزها همه در حمایت از زنان سرزمینم روسری بر سر میکنند
اما همه یادشون رفته که «مرد ترین زن» در گوشهای از این کره خاکی توسط یک مشت مزدور مورد ضرب و جرح قرار میگیره. اون هم توی بدترین فشارهای روحی.
مریم عزیز
دوست دارم بنویسم و بکوبم و هر چه که گفتنی هست رو بگویم
اما چه گویم که بعضی حرفا رو باید زد بعضی حرفا گفتنی نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP