قصد ندارم وارد بحث و تعبیر عمیقی بشوم، اما این حکایت در نظرم بسیار جالب آمده است که ما مردم ایران با چه عمق و وسعتی نه فقط در طی تاریخ بلکه هنوز هم حس هویت و مفهوم زندگی جمعی خود را در اسطوره ها جسته ایم و یافته ایم.
حکایت جمهوری اسلامی را در نظر بگیرید مثلا، که از همان آغاز بر پشت تعابیر تطبیقی عمیقی با اساطیر، حکایات و تاریخ نگاری اسلامی، از داستانهای ابراهیم و پسر نوح گرفته تا حماسه عاشورا و بعثت محمد و هجرتش به دنیا آمد و به راه افتاد، و با اصرار عجیب و اسرار آمیزی به بازپرداخت رقابتهای سیاسی، اجتماعی و خانوادگی آل محمد بر سر خلافت، و بحث و شکافهای سیاسی و تاریخی حاصل از آن بین شیعیان و دیگر مسلمانان همچون حکایت خلافت علی و خروج خوارج و غیره پیش رفت.
در این مورد جای نوشتن بسیار زیاد است و هنوز هیچ ننوشته ام، اگرچه در این یادداشت اشاره مختصری به یکی از جنبه های این موضوع کرده ام. اما نکته ای که میخواستم امروز اشاره کنم این پدیده جالب است که جمهوری اسلامی اکنون حتی در مسیر سرازیر افول و غروب خود نیز مشغول به کند و کاو، یافتن و استفاده از مدل های مناسب حال خود در پیچ پیچ اسطوره هاست.
طرفداران موسوی را در نظر بگیرید، که از همان آغاز با تکیه بر یکی از اسطوره های محوری شیعی، یعنی زندگی و مرگ امام حسین، اسم میر حسین موسوی را با امام حسین منطبق کرده اند و بر این انطباق تاکید و تلویح بسیاری بنا کرده اند، تا حدی که با نزدیک شدن ماه محرم و دهه عاشورا نوعی احساس هیجان جمعی رو به افزایش در میان سبزها به راحتی قابل مشاهده است، هیجانی مبتنی بر این اندیشه و احساس که محرم ماه سبزهاست و بنا بر این با خود نقطه عطف مهمی خواهد آورد و پیروزی بزرگی نصیب طرفداران میر حسین خواهد کرد (به عنوان نمونه اینجا را ببینید، یا اینجا را، یا اینجا را).
این در حالی است که در سوی دیگر این داستان، حامیان خامنه ای با تلاش های گسترده ای مدتهاست سعی کرده اند تا وی را بر دیگر اسطوره بزرگ شیعیان، یعنی امام علی (یا همان مولا علی) تطبیق دهند و به این ترتیب حمایت مطلق و وسیع جامعه شیعه ایرانی را خواستار شده اند. اصرار و تلاش اخیر این گروه بر «امام علی خامنه ای» خواندن ایشان و نیز تاکیدی که تظاهرات امروز بر «مولا » خوانده شدن ایشان انجام گرفت را (عکس ضمیمه و نیز عکسهای دیگر از این تظاهرات را ببینید) نباید با این تلاش انطباق بی ارتباط دانست.
این که کدام یک از این دو طرف در تلاش برای انطباق و قانع کردن مردم به پشتیبانی از اسطوره خود موفق تر بوده اند به نظر میرسد پاسخ روشنی داشته باشد، چرا که موج خودجوشی که در پشتیبانی از جنبش سبز ایجاد شده است بارها از موجهای دست ساز حامیان ولایت فقیه پر قدرت تر و گسترده تر به نظر میرسد. اما در هر صورت موضوعی که شاید از این سئوال مهم تر باشد این است که در دراز مدت نتیجه و تاثیرات چنین قدرت آزمائی با استفاده از دو اسطوره اساسی تفکر شیعی بر جامعه مذهبی ایران چه خواهد بود، و این تبادلات در ترکیب تصویر بزرگتر اجتماعی و حرکت کلی جامعه ایرانی به سوی سکولاریسم چه نقشی خواهند داشت.
به نقل از : I Want My Country Back
حکایت جمهوری اسلامی را در نظر بگیرید مثلا، که از همان آغاز بر پشت تعابیر تطبیقی عمیقی با اساطیر، حکایات و تاریخ نگاری اسلامی، از داستانهای ابراهیم و پسر نوح گرفته تا حماسه عاشورا و بعثت محمد و هجرتش به دنیا آمد و به راه افتاد، و با اصرار عجیب و اسرار آمیزی به بازپرداخت رقابتهای سیاسی، اجتماعی و خانوادگی آل محمد بر سر خلافت، و بحث و شکافهای سیاسی و تاریخی حاصل از آن بین شیعیان و دیگر مسلمانان همچون حکایت خلافت علی و خروج خوارج و غیره پیش رفت.
در این مورد جای نوشتن بسیار زیاد است و هنوز هیچ ننوشته ام، اگرچه در این یادداشت اشاره مختصری به یکی از جنبه های این موضوع کرده ام. اما نکته ای که میخواستم امروز اشاره کنم این پدیده جالب است که جمهوری اسلامی اکنون حتی در مسیر سرازیر افول و غروب خود نیز مشغول به کند و کاو، یافتن و استفاده از مدل های مناسب حال خود در پیچ پیچ اسطوره هاست.
طرفداران موسوی را در نظر بگیرید، که از همان آغاز با تکیه بر یکی از اسطوره های محوری شیعی، یعنی زندگی و مرگ امام حسین، اسم میر حسین موسوی را با امام حسین منطبق کرده اند و بر این انطباق تاکید و تلویح بسیاری بنا کرده اند، تا حدی که با نزدیک شدن ماه محرم و دهه عاشورا نوعی احساس هیجان جمعی رو به افزایش در میان سبزها به راحتی قابل مشاهده است، هیجانی مبتنی بر این اندیشه و احساس که محرم ماه سبزهاست و بنا بر این با خود نقطه عطف مهمی خواهد آورد و پیروزی بزرگی نصیب طرفداران میر حسین خواهد کرد (به عنوان نمونه اینجا را ببینید، یا اینجا را، یا اینجا را).
این در حالی است که در سوی دیگر این داستان، حامیان خامنه ای با تلاش های گسترده ای مدتهاست سعی کرده اند تا وی را بر دیگر اسطوره بزرگ شیعیان، یعنی امام علی (یا همان مولا علی) تطبیق دهند و به این ترتیب حمایت مطلق و وسیع جامعه شیعه ایرانی را خواستار شده اند. اصرار و تلاش اخیر این گروه بر «امام علی خامنه ای» خواندن ایشان و نیز تاکیدی که تظاهرات امروز بر «مولا » خوانده شدن ایشان انجام گرفت را (عکس ضمیمه و نیز عکسهای دیگر از این تظاهرات را ببینید) نباید با این تلاش انطباق بی ارتباط دانست.
این که کدام یک از این دو طرف در تلاش برای انطباق و قانع کردن مردم به پشتیبانی از اسطوره خود موفق تر بوده اند به نظر میرسد پاسخ روشنی داشته باشد، چرا که موج خودجوشی که در پشتیبانی از جنبش سبز ایجاد شده است بارها از موجهای دست ساز حامیان ولایت فقیه پر قدرت تر و گسترده تر به نظر میرسد. اما در هر صورت موضوعی که شاید از این سئوال مهم تر باشد این است که در دراز مدت نتیجه و تاثیرات چنین قدرت آزمائی با استفاده از دو اسطوره اساسی تفکر شیعی بر جامعه مذهبی ایران چه خواهد بود، و این تبادلات در ترکیب تصویر بزرگتر اجتماعی و حرکت کلی جامعه ایرانی به سوی سکولاریسم چه نقشی خواهند داشت.
به نقل از : I Want My Country Back
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP