خانواده آیتالله منتظری مراسم مسجد اعظم را لغو کرد
مراسم خاکسپاری آیت الله حسینعلی منتظری با حضور جمعیت بزرگی از هوادارانش و شخصیت های مذهبی و سیاسی ایران در قم برگزار شد، اما به گفته فرزند آقای منتظری، پس از پایان این مراسم بیت او به محاصره نیروهای انتظامی و نظامی در آمد.
پیکر آیت الله حسینعلی منتظری، از مراجع تقلید شیعه و از منقدان سرشناس رهبران کنونی جمهوری اسلامی، روز دوشنبه، ۲۱ دسامبر (۳۰ آذرماه) در شهر قم، محل اقامت او، تشییع و پس از اقامه نماز به امامت آیت الله موسی شبیری زنجانی در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
قرار بود دوشنبه شب مراسمی ترحیم آقای منتظری در مسجد اعظم قم برگزار شود که به گفته فرزند آقای منتظری این مراسم از جانب خانواده او لغو شده است.
سعید منتظری به بی بی سی فارسی گفت
که اعضای خانواده مطلع شده اند که مسجد اعظم از ساعت ها قبل، توسط نیروهای بسیج و سپاه پر شده و به همین دلیل مراسم دوشنبه شب را لغو کرده اند.
او در مورد وضعیت اطراف بیت آقای منتظری گفت: "اطراف منزل مثل حکومت نظامی شده است و انواع و اقسام نیروهای نظامی و انتظامی با سپر و باتوم در آنجا مستقر شده اند و اجازه رفت و آمد به بیت را نمی دهند".
مراسم تشییع آقای منتظری که از حدود ساعت ۹ صبح روز دوشنبه از برابر خانه او آغاز شده بود، در آرامش نسبی برگزار شد، اما پس از پایان مراسم، درگیری های پراکنده و محدودی در اطراف بیت آقای منتظری اتفاق افتاد.
یک شاهد عینی به بی بی سی فارسی گفت که گروهی از افراد "لباس شخصی" پس از پایان مراسم تشییع، در واکنش به تجمع هواداران آقای منتظری در اطراف بیت او و شعارهایی که تجمع کنندگان سر می دادند، اقدام به پاره کردن پوسترهای آقای منتظری و حمله فیزیکی به تجمع کنندگان کردند.
واحد مرکزی خبر، خبرگزاری وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در این باره نوشت: "در حاشیه مراسم تشییع و تدفین آیت الله حسینعلی منتظری و با وجود درخواست خانواده ایشان درباره پرهیز از منحرف کردن این مراسم، عده ای سعی کردند با شعارهای افراطی و ساختارشکن، فضایی جنجالی و ملتهب به وجود آورند که با واکنش مردم روبرو شدند".
مراسم تشییع و تدفین
پوشش خبری شبکه تلویزیونی انگلیسیزبان ایران
...................................................................................
اما گزارش شده است که پیش از بروز این درگیری ها، با وجود اینکه گروهی از تشییع کنندگان به سر دادن شعارهایی علیه رهبران جمهوری اسلامی می پرداختند، جو نسبتا آرامی بر مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری حاکم بوده است.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، قبل از اقامه نماز بر پیکر آقای منتظری، پیام تسلیت آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی و پس از آن پیام احمد منتظری، فرزند آیت الله حسینعلی منتظری، قرائت شد.
یک شاهد عینی به بی بی سی فارسی گفت که در هنگام خوانده شدن پیام آیت الله خامنه ای، گروهی از تشییع کنندگان با فریاد کشیدن و سر دادن شعار نسبت به آن اعتراض کردند.
بر اساس گزارش ایلنا، احمد منتظری در سخنان خود از سوگواران خواست تا پس از پایان مراسم، صحن حرم را ترک کنند.
خبرگزاری رویتر شمار عزاداران را به نقل از شاهدان عینی "صدها هزار تن" گزارش کرده است و سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی هم نوشته است که مراسم تشییع پیکر آیت الله منتظری با حضور "صدها هزار نفر از نقاط مختلف کشور" انجام شد.
آقای موسوی و مهدی کروبی، رهبران مخالف دولت که روز دوشنبه را "عزای عمومی" اعلام کرده بودند، به همراه شماری از مراجع تقلید، روحانیون ارشد و فعالان سیاسی، از جمله آیت الله یوسف صانعی، آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی، محمود هاشمی شاهرودی، قربانعلی دری نجف آبادی، علی اکبر محتشمی پور، هادی غفاری، هادی خامنه ای (برادر رهبر جمهوری اسلامی)، غلامحسین کرباسچی شهردار سابق تهران، حبیب الله پیمان و عزت الله سحابی از چهره های ملی مذهبی در مراسم تشییع حضور داشتند.
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت و محمد خاتمی رئیس جمهور سابق نمایندگانی را برای شرکت در مراسم خاکسپاری آیت الله منتظری به قم فرستاده بودند.
برخی گزارش ها حاکی از آن بوده است که ماموران انتظامی در چند شهر از جمله تهران، از عزیمت اتوبوس های حامل فعالان سیاسی منتقد دولت برای شرکت در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری جلوگیری کرده اند یا به بازرسی آنها پرداخته اند.
همچنین سایت کلمه از اقدام مأموران در متوقف کردن یک اتوبوس حامل دانشگاهیان و فعالان سیاسی که از تبریز عازم قم بوده خبر داده است.
گزارش هایی هم از دستگیری برخی افراد که به قصد شرکت در مراسم تشییع جنازه آقای منتظری عازم قم بودند، منتشر شده است.
............................................................................
عبدالله نوری: آیت الله منتظری هرگز حقیقت را فدای مصلحت نمی کرد
عبدالله نوری، وزیر کشور پیشین ایران آیت الله حسينعلی منتظری را از شخصیت های نادر فقهای شیعه معاصر دانست و تقوای او را" مثال زدنی" خواند.
وی در گفت و گو با بی بی سی فارسی، یکی از ویژگی های آیت الله منتظری را"ادب اسلامی و رفتار اخلاقی با دیگران حتی نسبت به مخالفان " برشمرد و در این باره گفت:" فکر نمی کنم کسی در طول زندگی ایشان، حتی هتاک ترین افراد، از ایشان اهانتی شنیده باشند."
او به تمام کسانی که در طول این سال ها به آیت الله منتظری توهین کرده اند توصیه کرد که " امروز برگردند و از رفتار خشونت بار خودشان و هتک حرمتی که به دیگران می کنند، دست بردارند."
وزیر کشور دو دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که نزدیک به سه سال را به دلیل انتشار مطالبی در روزنامه خرداد در زندان به سر برد، در ادامه این گفت و گو، شجاعت آیت الله منتظری را" مثال زدنی" خواند و گفت:"او هیچ گاه حقیقت را فدای مصلحت نمی کرد."
عبدالله نوری از قول آقای منتظری گفت:" اگر جلو خانه من چوبه دار هم بر پا کنند و از من بخواهند از آنچه تشخیص می دهم حقیقت است برگردم، بر نمی گردم."
عبدالله نوری تواضع آقای منتظری را در تمام دوره ها، از قبل از انقلاب تا دوران قائم مقامی رهبری و هنگامی که از این سمت برکنار شد، "بی نظیر" خواند و گفت:" طبع شوخ و روی گشاده ایشان مثال زدنی بود."
عبدالله نوری که در زمان برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری، وزير کشور بود، در پاسخ سوال بی بی سی فارسی در باره احساس و واکنش آقای منتظری به این برکناری گفت اين مساله اساسا برای ايشان مهم نبود.
آقای نوری، آيت الله منتظری را از جمله انسان هايی دانست که دنبال حکومت کردن نيستند و افزود:"هرگاه احساس می کرد نمی تواند از حقی دفاع کند، مسئولیت و پست برایش معنا یا ارزشی نداشت. از دوران مبارزات قبل از انقلاب تا روز فوت، برای ایشان اقامه حق مطرح بود."
عبدالله نوری که پیشتر از این بارها از حذف نام آیت الله حسینعلی منتظری از تاریخ انقلاب اسلامی ایران انتقاد کرده بود، به نگرانی های آیت الله منتظری نسبت به رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت:" ایشان برای دین مردم، برای انقلاب و برای رعایت نشدن حقوق مردم نگران بودند."
آقای نوری با اشاره به ناراحتی شدید آيت الله منتظری از حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری و نحوه برخورد با مردم گفت:" در دیدارهایی که با ایشان داشتم می دیدم ایشان از ناراحتی ذوب می شدند و از من می پرسیدند چرا این جور شد؟ چرا ما مردم را از دین جدا می کنیم؟ چرا مردم را به انقلاب بدبين می کنيم؟"
عبدالله نوری درپاسخ به سوال بی بی سی فارسی مبنی بر تاثیر درگذشت آیت الله منتظری در شرايط کنونی ایران گفت:" فکر نمی کنم بتوان چنين ضايعه ای را جبران کرد و برای ايشان جایگزینی پیدا کرد."
..................................................................................
طالقانی و منتظری؛ آنها دو تن بودند
با درگذشت آیت الله منتظری، داستان زندگی دو روحانی پایان می گیرد، سید محمود طالقانی و شیخ حسینعلی منتظری که سی و اندی سال پیش، در لحظات تولد یک انقلاب، مردم ایران آن دو را مظهر و نمونه روحانیت در انقلابی دیدند که جانشین نظام کهنسال پادشاهی شد، و تا جامعه شهری دریابد که اینها معیار و نمونه های واقعی نیستند بلکه معترضان و منقدان نظامی خواهند شد که دارد پا می گیرد، سال ها باید می گذشت.
در این همه سال، آن هر دو مرد، تا زنده بودند دردها کشیدند و رنج ها بردند و خون دل ها خوردند، اما آن تصویر مانوس سنتی روحانیت شیعه در ذهن ها نگاه داشتند.
آنها دو تن بودند وقتی که مردم ایران شناختندشان. یکی سیدی بود عمامه سیاه و یکی شیخی بود سپید جامه. وقتی روز تولد آخرین پادشاه، مردان مراقب امنیت و زندانبانان آن نظام رفتند که مژده بدهند که به شکرانه این روز خجسته از بند آزاد می شوید، هر دوشان خندیدند.
آن که سید بود به رییس کمیته ضد خرابکاری گفت روغن ریخته می بخشید به امامزاده. ما که امامزاده نیستیم، و آن که شیخ بود با لهجه اصفهانی و به طعنه گفت جناب سرهنگ مثل اینکه اوضاع خراب است بگذارید ما همین جا باشیم بهتر است.
نظام پادشاهی که به نفس افتاده بود حتی نتوانست آن دو را چهارم آبان از زندان به در کند. آن دو به نمایندگی از زندانیان سیاسی که هنوز در بند بودند تا چهار روز بعد هم ماندند تا سرانجام آقايان طالقانی و منتظری روز هشتم آبان از زندان اوین بیرون آمدند. و ناگهان هزاران و بلکه ده ها هزار جمع شدند در سه راه شمیران. بیش از این مردم خبر نداشتند از نشانی خانه آن دو از بند رسته. و نمی دانستند خانه کدام یکشان آنجاست خیابان تنکابن. اولین میعادگاه انقلابیون سال 57 از هر گروه و دسته.
شیخ حسینعلی منتظری نجف آبادی، در آن روزها به سرعت در سایه طالقانی همبند خود قرار گرفت که عملا خانه اش مرکز انقلاب شده بود و از صبح هم کسانی از فرستادگان کاخ سلطنت و هم سیاستمداران پیری که آزادی حرکت پیدا کرده بودند همه سراغ خانه وی را می گرفتند. چنان که حتی روز 22 بهمن هم تلفن همان خانه زنگ زد و امیرعباس هویدا بالا مقام ترین دولتمرد نظام پادشاهی که در تهران مانده بود گفت که می خواهد خود را به آیت الله تحویل دهد.
در آن روز آقای طالقانی گفت بگويید من زندان ندارم برود خانه اش هستند کسانی که می آیند دنبالش، کسی از اميرعباس هویدا که دولت نظامی به زندانش انداخته بود نپرسید شماره تلفن این خانه را از کجا می دانی، چنان که از حسن نگهبان انفرادی های اوین هم که شب ها پای مناجات و روضه آقای طالقانی نشسته بود کسی نپرسید چرا وقت بی پناهی در خانه خیابان تنکابن را کوفت و همان جا ماند.
اما آقای منتظری اصلا رغبتی به جلوه گری انقلابی از خود نشان نداد، از زندان که به در آمد یک راست به نجف آباد زادگاهش رفت و در خانه پدر نشست تا مردم منطقه به دیدارش بیایند و در روزهای بعد از اطراف اصفهان مردمی رسیدند. چند روزی هم در قم گذراند و بعد هم بی سروصدا به دیدار آیت الله خمینی به نوفل لوشاتو رفت.
آقايان طالقانی و منتظری تا در اوین به یکدیگر برسند از راه های مختلف گذر کرده بودند. از سال 1324 در حاشیه ماجرای آذربایجان عکسی هست که نشان می دهد سید محمود طالقانی سربازان ارتشی و شبه نظامیان ذوالفقاری ها را از زبر قرآن می گذراند تا به جنگ نیروهای فرقه دموکرات بروند. او در سال 1327 پیشنماز مسجد هدایت در قلب شهر تهران شد، سفرها رفت، منبرها داشت و با فدائیان اسلام هم مربوط بود و نشانه و الگوی آخوند سیاسی زمان.
آقای طالقانی در حوزه علمیه قم و نزد مراجع چندان نفوذ و رفت آمدی نداشت در عوض بعد از کودتای 28 مرداد با مهندس بازرگان و دکتر سحابی در ساخت نهضت آزادی حاضر بود و در جبهه ملی دوم حضور داشت.
آقای منتظری تا سی سالگی جز درس طلبگی و حضور در حوزه های علمی اصفهان و قم و نجف و کسب اجتهاد کاری نکرد و اول بار در آخرین روزهای دهه سی وقتی با مرگ آیت الله بروجردی قم دنبال کسی برای جانشینی وی می گشتند آشکار شد دو مجتهد آقايان منتظری و مطهری که نظر به آیت لله خمینی دارند بسیار فعالند همه جا سر می کشند و در پی مرجعیت کسی هستند که نامش بعد از مراجع تقلید وقت آقايان گلپایگانی، شریعتمداری، صادق روحانی و مرعشی نجفی می آمد اما بین طلبه های جوان هوادارانی داشت.
دو سال بعد از آن بود که آیت الله منتظری وقتی برای تثبیت مرجعیت آیت الله خمینی تلاش می کرد به همراه فرزند پرشورش محمد دستگیر شد. در این زمان آقای طالقانی چند سالی بود که به زندان رفت و آمد داشت تا سال های پنجاه که دیگر از این تبعیدگاه به آن تبعیدگاه و از این زندان به آن زندان می شد و عملا شیخ و مجتهد زندانیان سیاسی شده بود.
آرمان باختگان دهه چهل، دهه ای که فلسفه ای را سارتر در پاریس می بافت، فیلمش را پازولینی در رم می ساخت، آوازش را ملینا مرکوری در یونان می خواند، آهنگ هایش را کازانتراکیس می ساخت، قهرمان بلند آوازه اش چه گوارا بود، عرفات و کاسترو و مائو و هوشی مین الگوهایش بودند و حتی ایوسن لوران هم کلاه چه گوارا و کت مائو را وارد دنیای مد کرد. این دهه نمایندگانی در همه زندان های جهان داشت از جمله در ایران.
نمایندگان از جان گذشته و پرشور انقلابیون دهه شصت میلادی، در زندان های ایران همبند یک فراکسیون قدرتمند مذهبی بودند که برخی شان مقلد آقای خمینی بودند، برخی از جناح بازاری ها و دشمن او. اما هر چه زمان گذشت گروه اول اکثریت گرفتند، گروه دوم از مذهبیون با آرمانخواهان چپ در یک سفره نمی شدند.
آقايان طالقانی و منتظری سال های سال در زندان اوین و کمیته ضد خرابکاری همبند شهیدان زنده جنبش چپ و نامداران جناح ملی بودند از بیژن جزنی و داریوش فروهر تا عمویی و کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی. آن دو در "کمون آقایان" مدرسی بودند که گاه هم جناح بازاری مذهبی با آنان سازگار نبودند و هم چریک های تند مزاج مارکسیست و مائوئیست.
در ماه های اول پیروزی انقلاب همه این گروه ها در خانه تنکابن نماینده ای داشتند جز آنکه آیت الله طالقانی هم خود در هر نحله فرزندی داشت.
هر چقدر حسینعلی منتظری خود را در سایه رهبر آیت الله خمینی تعریف می کرد، طالقانی از همان لحظه که در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از رهبر انقلاب کناره رفت و نشست بر زمین و از جمع گوشه گرفت نشان داد قصد ندارد با حکومت بعد از انقلاب کاری داشته باشد.
کار او در روزهای بعدی گاهی به تضاد مستقیم با آیت الله خمینی کشید گرچه مصلحت اندیشی و ترس از دشمن مشترک مانعش شد که در مقابل او بایستد اما در مقابل حکومتی که آیت الله خمینی ساخته بود ایستاد.
رییس شورای انقلاب بود، اما حاضر نشد نامش اعلام شود، راه پیمايی های بزرگی که کمر نظام پادشاهی را شکست از خانه وی برنامه ریزی و ترتیب یافت اما حاضر نبود نامش گفته شود.
همان اول کار شغل خود را برگزید وقتی که پیشنهاد برگزاری نماز جمعه داد و بلافاصله از سوی رهبر انقلاب به امامت جمعه تهران منصوب شد. این کاری بود که می پسندید، اما شهریور سال 58 ناگهانی درگذشت و مقامش به آيت الله منتظری رسید.
آيت الله منتظری اما با مرگ همراه و همبندش هم مسیر را رها نکرد، رییس شورای انقلاب شد و رییس مجلس تدوین قانون اساسی. هر دو جا صندلی و جلوه گری را به یک روحانی خوش ذوق از فرنگ برگشته می داد به نام آیت لله بهشتی، اما در مجلس قانون اساسی او بود که اصل ولایت فقیه را پیش کشید و تايید کرد و در چالش با ابوالحسن بنی صدر و دیگر مخالفان این اصل در مجلس و جامعه، او بود که سینه سپر کرد و ایستاد. و این پرگفتگوترین اثری بود که آقای منتظری بر صفحه روزگار گذاشت.
اصل ولایت فقیه که پیشنهاد، اصرار برای تصویب و نهادنش در قانون اساسی جمهوری اساسی کار آقای منتظری بود از زمان تصویب تا سی سال بعد که او زنده بود همچون بندی بر پایش بسته بود و بیشترین تلاشش در زندگی چالش با آثار همین مصوبه بود که با همه توضیحاتی که پیرامونش داد هرگز نگفت که از نقش خود در این کار متاسف و پشیمان است.
شش سال بعد از مرگ همبندش، و در حالی که استاد و مقتدایش آیت لله خمینی در بستر بیماری بود نگرانی برای آینده جمهوری اسلامی که ولایت فقیه بر صدر قانون اساسی اش نشسته بود دولتمردان را واداشت تا آقای منتظری را به نیابت رهبر انقلاب و در حقیقت به عنوان دومین ولی فقیه جمهوری اسلامی انتخاب کنند.
او خود با چنین انتخابی مخالف بود و این را نوشت، اما بعدها آیت الله خمینی فاش ساخت که او نیز موافقتی با نشاندن آقای منتظری به جای خود نداشته است.
درست ده سال از مرگ نفر اول این قصه، آیت الله طالقانی می گذشت که حوادث روزگار آيت الله منتظری را هم در همان موقعیت انداخت که آقای طالقانی را واداشته بود. او در مقام نایب رهبری در مورد نحوه اداره زندان ها و محاکمات دادگاه انقلاب انتقادها داشت که با مطرح کردن آن بخش های بزرگی از حاکمیت را به وحشت انداخته بود.
از این مجموعه سرانجام حادثه ای رخ داد که نزدیکان آیت الله طالقانی معتقدند وی هم اگر مانده بود به همان سرنوشت دچار می شد. نوروز سال 68 نزدیک بود که آقای منتظری آخرین تصمیم را برای ماندگاری در تاریخ گرفت در نامه ای به استاد و مقتدایش آيت الله خمینی، جمهوری اسلامی را بدتر از نظام پادشاهی خواند و وی را بدتر از شاه.
هجده سال پایانی زندگی آیت الله منتظری که در همین فاصله مرجعیت بلاتردید یافت و در غیاب سالخوردگان حوزه قم عنوان بالامقام ترین مرجعی را گرفت که معترض و منقد حرکت ها و تصمیم های جمهوری اسلامی بودند، سازنده اصلی تصویری است که از وی در خاطرها خواهد ماند.
سختی هايی که بر وی روا داشته شد، دستگیری پیاپی نزدیکانش، بستن دفتر و حسینه و محل درسش، همگی را با طنز و شیرینی گذراند، در این فاصله کتاب خاطرات خود را نوشت و نشان داد که چگونه عدالت را به حفظ قدرت نفروخت.
برخلاف خواست و تصور مخالفانش آیت الله منتظری با رای مردم در دوم خرداد سال 76 با وجود منع و بندهای حصر، بار دیگر به خانه های مردم راه یافت.
او اولین مرجع مذهبی مسلمان شد که از بزرگراه مجازی عبور کرد و دیگر حصر برایش معنا نداشت. همچنان از پشت بام خانه پهلو اصلاح طلبان و مجلسیان به دیدارش رفتند.
منع صدا و تصویرش در ایران هم شکست وقتی عمادالدین باقی شاگرد و مریدش دوربین را گذاشت و مصاحبه ای کرد که در آن هیچ چیز آن قدر مهم نبود که نشان داد هنوز یکی در کسوت سنتی روحانیت شیعه هست که به همان اندازه که ادعا می کند از قدرت می ترسد، از خدا می ترسد و مطمئن است.
همه کسانی که در این سی و اندی سال به زندان اوین رفته اند از کسانی مانند عزت الله سحابی شنیده اند قصه آن میخ درشت را که به دیوار پاگرد بند 325 [محل زندگی سابق سید ضیاالدین طباطبائی] است همان جا که "آقای منتظری رخت های شسته خود را از سر احتیاط بر بندی می آویخت که در جیب خود داشت و پایش می نشست که تنی به آن نخورد و همان جا سرش در متنی فقهی بود."
زندانیان قدیمی اوین در عین حال از اتاق طبقه بالای همان ساختمان نشان می دهند جايی را که آقای طالقانی مدام مشغول مباحثه با زندانیان بود و یا مشغول حل معضل و اختلاف ها. و در این احوال نه هم کسوت های آنان و نه مخالفانشان بدان احوال نبودند.
در یک کلام آن دو که روز هشت آبان 57 وقتی پا از زندان اوین بیرون گذاشتند، برای توده مردم آشنا شدند، وقتی در 29 آذر 88 با مرگ منتظری پرونده حیاتشان بسته شد در چشم میلیون ها انسان مردمان ساده ای بودند فرزند زمانه خود. شجاعانی بودند که تحجر و تعصب، دیکتاتوری و بهره کشی انسان ها و ظلم را طاقت نیاوردند، بهايی سنگین پرداختند و خوشنام رفتند.
.....................................................................................
ایرانیان امسال در شب یلدا چه میکنند
از سالهای دور ایرانیان شب یلدا را گرامی می دارند و آن را جشن می گیرند. شب یلدا، بلندترین شب سال و اولین شب زمستان است که مراسم و آیین خاص خود را دارد.
خرید آجیل، انار و هندوانه، پختن سبزی پلو با ماهی و حتی آش رشته، خواندن حافظ و نوشیدن شراب قرمز همه و همه از مراسمی است که در شب یلدا خانواده های ایرانی را به دور هم جمع می کند.
با توجه به حوادث اخیر باید دید ایرانیان امسال در بلندترین شب سال چه می کنند؟
مینا شهروند تهرانی گفت: "فکر نمی کنم شب یلدا امسال به خاطر مسائلی که ما در ایران داریم مثل سالهای گذشته باشد. اصلا برای کسی هیچ حال و حوصله ای نمانده است. همه مردم درگیر وقایع اخیر هستند. هر روز از یک جایی خبری می آید. دانشگاه ها شلوغ است. جوانهای مردم را دستگیر می کنند. از طرفی گرانی بیداد می کند."
نادر دیگر شهروند تهرانی گفت: "به دلیل شرایط اقتصادی ایران عده ای نمی توانند رسم و رسومی را که در شب یلدا وجود دارد انجام دهند. مثلا برای شب یلدا آجیل و هندوانه و انار باید خرید که خیلی ها توان خرید آن را ندارند. بنابراین مجبور شده اند به زنده نگه داشتن شب یلدا بسنده کنند."
او افزود: "در مواقع عادی و در این فصل مثلا هندوانه کیلویی 700 یا 800 تومان است ولی برای شب یلدا سه تا چهار برابر بیشتر می شود."
هر چند حوادث بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران خیلی از مراسم را تحت الشعاع قرار داد، اما زندگی عادی مردم در ایران در جریان است و بسیاری از خانواده ها به استقبال شب یلدا می روند.
فریبا دیگر شهروند تهرانی در این رابطه گفت: "همه فامیل در خانه ما جمع می شوند. شب هم سبزی پلو با ماهی و آش رشته می پزیم. هندوانه و تنقلات، بگو و بخند، چایی قند پهلو با دارچین چیزهایی است که از بچگی در خانه ما هست. میوه ها و تمام شیرینی جات هم در قدح بزرگی می گذاریم."
اما فلسفه شب یلدا به چه زمانی باز می گردد؟
رضا مردای غیاث آبادی، پژوهشگر باستان شناسی درباره تاریخچه شب یلدا به بخش فارسی رادیو بی بی سی گفت: "شب چله و یا شب اول زمستان، زمان زایش دوباره خورشید است. یعنی مردم چنین باوری داشتند که خورشید از انتهای تابستان اندک اندک میل خودش را کم می کند تا به اول زمستان و جنوبی ترین نقطه خودش می رسد."
او افزود: "این زمانی است که خورشید رو به افول می رود و از زمان انقلاب زمستانی که خورشید مجددا نقطه طلوع اش در افق شرقی افزایش می دهد و میل اش را کم می کند تا به اعتدال بهاری بازگردد، این زمان را زایش خورشید در نظر می گرفتند. نام یلدا هم که واژه ای سوریانی است در واقع دلالت بر زایش خورشید دارد."
به گفته آقای غیاث آبادی روز زایش خورشید یعنی اول زمستان را خرم روز می نامیدند و جشن می آراستند و شب اش را هم بیدار به انتظار دیدار خورشید می نشستند.
او همچنین گفت: "و به همین خاطر میوه های سرخ رنگی را هم که در واقع برگرفته از رنگ خورشید بامدادی است مانند هندوانه، انار، سنجد و خرمالو و ... را تدارک می دیدند و این بلندترین شب سال را که به زایش خورشید پیوسته می شد، گرامی می داشتند."
شب یلدا یکی از جشن های مهم آیین میترا و یا مهرپرستی بوده است. در تقویم میترایی میدا سال آغاز زمستان است. بر همین اساس زایش خورشید هم همزمان با آغاز سال نوی میترایی است.
رضا مرادی غیاث آبادی در این باره گفت: "این واقعه ای است که بعدها و در زمان اشکانیان به اروپا رفت و در سده سوم و چهارم میلادی به تقویم رسمی مسیحیت هم راه پیدا می کند. یعنی در واقع زایش خورشید را برابر می دانند با تولد عیسی مسیح در 25 دسامبر."
او گفت: "حالا چرا 25 دسامبر؟ به این دلیل که در قرن چهارم میلادی 25 دسامبر برابر می شد با روز آغاز زمستان."
آقای غیاث آبادی در سال 1372 نزدیک به سی چارتاقی در نواحی گوناگون ایران با هدف مطالعه تناسب احتمالی با تغیرات میل خورشید و کاربری تقویمی آنها شناسایی و مورد بررسی قرار داده است.
آقای غیاث آبادی گفت: "یکی از این بناها چارتاقی های ایران است که در بسیاری از نقاط ایران بازمانده هایشان وجود دارند. بعضی از آنها سالم هستند، برخی ها ویران هستند. اینها به گونه ای ساخته شده اند که در یکی از روزنه های این بنا از یک شکاف باریکی هنگامی که خورشید در اول زمستان طلوع می کند قابل دیدن هستند."
بعد از شناسایی این بناها به ویژه چارتاقی نیاسر هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقیهای ایران و از جمله چارتاقیهای نیاسر، نویس و بتخانه آتشکوه، برگزار می شود.
................................................................................
توقف شماره گذاری چند مدل خودرو توسط پلیس ایران
سرتیپ اسکندر مومنی رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ایران اعلام کرده که از این پس خودروهای پژو 405، روا و یک مدل از خودروی ال 90 به دلیل نداشتن ایمنی لازم شماره گذاری نخواهد شد.
علت توقف شماره گذاری این خودروها نداشتن ترمز ضد قفل (ای بی اس) است. خریداران خودروها باید پلاک (شماره) خودرو را از پلیس بگیرند و در غیر این صورت حق تردد در جاده ها را نخواهند داشت.
به گفته آقای مومنی، بر اساس مصوبه دولت از اردیبهشت ماه امسال شماره گذاری خودروهای تولید داخل و وارداتی فاقد ترمز ضد قفل (ای بی اس) ممنوع است و در این مدت چندین بار با خودروسازان مکاتبه کردیم و حتی چند مرحله این کار تمدید شد.
قرار است تا خردادماه آینده در تمام خودروهای ساخت داخل ترمز ضد قفل (ای بی اس) نصب شود و به گفته آقای مومنی، خودروهایی همانند پیکان وانت که امکان نصب ترمز (ای بی اس) در آنها وجود ندارد باید شرکت های خودروسازی زمان توقف تولید این خودروها را اعلام کنند.
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ایران می گوید که با اجباری شدن این ترمز ، سالانه چهار هزار و پانصد نفر از تعداد کشته ها و 50 هزار نفر از تعداد زخمی ها کم شود.
سالانه بيش از ۴۰۰ هزار تصادف در ايران روی می دهد و ايران در رديف اول حوادث مرگبار جاده ای جهان قرار دارد و پلیس امیدوار است با نصب ترمز های جدید این رقم به نصف کاهش پیدا کند.
بر اساس آخرین گزارش ها، در سال گذشته با وجود کاهش شدید آمار تلفات انسانی نزدیک به23 هزار نفر در تصادفات جان باخته و حدود 280 هزارنفر نيز زخمی شده اند.
بنابر آخرین گزارش پلیس ایران در این کشور 70 میلیونی 12 میلیون خودرو وجود دارد ولی 23 هزار نفر سالانه کشته می شوند در حالی که به گفته آقای مومنی، در کشورهایی با 80 میلیون نفر جمعیت و 40 میلیون خودرو تعداد کشته های تصادفات حدود سه هزار نفر است.
به گفته آقای مومنی در دنیا به ازای هر ده هزار خودرو 9.2 نفر کشته می شوند که این رقم در اتحادیه اروپا 13 نفر و در ایران 36.5 نفر است.
پلیس، هزینه هر فرد کشته شده در تصادفات را 180 میلیون تومان و هزینه هر معلول را 280 میلیون تومان برآورد کرده است.
پلیس راهنمایی و رانندگی و وزارت راه ایران در سال های اخیر برنامه های متعددی را برای کاهش تصادفات رانندگی به اجرا گذاشته اما آمار تصادفات همچنان بسیار بالاست و برخی آن را بیشتر از آمار کشته های سالانه جنگ ایران و عراق می دانند.
با وجود این هنوز جاده های ایران ناامن است و خودروهای تولیدی از ایمنی کافی برخوردار نیستند و این مشکلات باعث شده تا آمار تصادفات در ایران همچنان بالا باشد.
از نظر پلیس استاندارد نبودن ترمزهای قدیمی و عدم استفاده از سیستم ترمز ای بی اس شدت حادثه را در تصادفات رانندگی چندین برابر میکند برای همین خودروسازان باید از این ترمزها استفاده کنند.
برآورد خسارات تصادفات چندان آسان نيست اما برخی ميزان آن را سالانه بيش از پنج هزار ميليارد تومان (بيش از 5.5 ميليارد دلار) برآورد می کنند.
......................................................................................
آیت الله منتظری : اندوه یک انقلاب ربوده شده
آیت الله منتظری مهمترین مرجع تقلید حامی جنبش اعتراضی در ایران در حالی به خاک سپرده شد که تا آخرین روز های زندگی حسرت آرمان های اخلاقی را بر زبان داشت که به باور او درپی پیروزی انقلاب سال 57 تحقق نیافته بود.
حضور گسترده و کم سابقه چهره های ملی و مذهبی مانند عزت الله سحابی و رهبران اعتراضات پس از انتخابات در خانه ای که محل بازداشت آقای منتظری بود نشانه ای روشن از تداوم باور به ربوده شدن انقلاب در نزد طرفداران آیت الله منتظری بود.
مراسم به خاک سپاری آیت الله منتظری از دید ناظران به یک تجمع اعتراضی تبدیل شد؛ مراسمی که در آن شعار های عزا به شعارهایی برای تداوم اعتراض به حکومت جمهوری اسلامی گره خورد و عکسی از دیدار میرحسین موسوی یکی از رهبران اعتراضات پس از انتخابات با آیت الله منتظری در سال های اول پیش از انقلاب بر سر دست ها دیده می شد.
خشم دولت علیه آیت الله منتظری
مراسم تدفین آیت الله منتظری هم درست مانند مراسم تدفین آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در سال 1368 در میان انبوه جمعیت انجام شد اما با این تفاوت که برای به خاک سپاری آیت الله خمینی تمام دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی مردم را به حضور دعوت می کرد و همه چیز در کشور به خاطر یک مراسم رسمی عملا تعطیل بود.
درست در مقابل این بسیج دولتی برای تدفین آیت الله خمینی در هنگام تدفین آیت الله منتظری ، محمود احمدی نژاد که ریاست جمهوری بحث برانگیزش باعث گسترش اعتراضات بود همچنان ماجرا را نادیده گرفت.
دولت آقای احمدی نژاد همچنین سانسور شدیدی را بر روزنامه های منتشره در ایران با هدف جلوگیری از انتشار اخبار مربوط به آیت الله منتظری اعمال کرد. سکوت و سانسوری که در کنار حملات لفظی سایت های اینترنتی و رسانه های نزدیک به دولت به آیت الله منتظری نشانه ای از خشم دولت از مواضع آیت الله منتظری در زمان حیات بود.
رهبری برای آرمان های اخلاقی
آیت الله منتظری شاید آخرین نمونه از نسل علمای بزرگ شیعه باشد که در خانواده ای به دنیا آمده اند که پدر آن ها عالم است اما به جای تامین معاش از راه منبر از دست رنج کار خود خانواده را اداره می کردند.
وقتی آیت الله منتظری در سال 1301 به دنیا آمد حاج علی منتظری پدر آیت الله منتظری در نجف آباد کشاورز بود. پدر ادبیات فارسی و صرف و نحو ادبی را به پسرش آموخت. حسین علی در 12 سالگی به حوزه علمیه اصفهان رفت و در 19 سالگی به حوزه علمیه قم .
نزدیکان آیت الله منتظری گفته اند که او تحت تاثیر پدرش به شدت پایبند به اخلاق و وارستگی و بیزار از تشریفات بود. شاید همین زمینه سبب ساز این شد که آیت الله منتظری به نظر آن ها یکی از بهترین مدرسان اخلاق در حوزه علمیه قم باشد.
همانطور که استاد او آیت الله خمینی یکی از مهمترین کلاس هاس درس اخلاق آن روز در قم را داشت. اگرچه زبان اخلاق در سال های پس از پیروزی انقلاب برای آیت الله خمینی بینانگذار جمهوری اسلامی به تدریج جای خود را به زبان قدرت داد اما زبان آیت الله منتظری همچنان تا آخرین سخنرانی عمومی اش زبان اخلاق ماند.
پس از درگذشت آیت الله بروجردی مرجع وقت شیعیان آیت الله منتظری در شمار نخستین روحانیانی بود که از مرجعیت آیت الله خمینی دفاع کرد. پس از تبعید آیت الله خمینی به نجف آیت الله منتظری در حمایت از آیت الله خمینی بارها به زندان رفت و تبعید شد. آخرین بار در سال 1354 به زندان اوین فرستاده شد و تا بالا گرفتن انقلاب در سال 1357 در زندان ماند.
جدایی از آیت الله خمینی
زندانیان غیر مذهبی که در زمان شاه در زندان بوده اند همواره از رابطه نزدیک آیت الله منتظری با زندانیان غیر مذهبی و کمونیست گفته اند. احساس مسوولیت آقای منتظری در برابر زندانیان غیر مذهبی تا آن جا پیش رفت که اعتراض به اعدام زندانیان مخالف جمهوری اسلامی در سال 1367 به جدا شدن کامل آقای منتظری از حکومت جمهوری اسلامی منجر شد.
بر اساس اطلاعاتی که منتشر شده است در آن ماجرا حداقل بیش از دو هزار زندانی مخالف جمهوری اسلامی که قبلا در زندان بودند با موافقت آیت الله خمینی اعدام شدند و گفته های آیت الله منتظری نشان می دهد که قرار بود نزدیک به 6 هزار نفر دیگر هم اعدام شوند.
نخستین خط تمایز عمده میان آیت الله منتظری و آیت الله خمینی و چهره هایی مانند اکبرهاشمی رفسنجانی رییس کنونی مجلس خبرگان رهبری و آیت الله خامنه ای رییس جمهری وقت پس از بازپس گیری خرمشهر توسط نیروهای ایرانی به وجود آمد.
در آن زمان آیت الله منتظری بر این باور بود که با باز پس گرفتن مناطق اشغالی از عراق نباید به جنگ ادامه داد.
تلاش برای حذف آیت الله منتظری از قدرت در ایران برای نخستین بار از سال 1362 آغاز شد. آن سال گروهی از روحانیون راستگرا که هم اکنون در حاکمیت ایران صاحب قدرت هستند حذف طرفداران آیت الله منتظری از موقعیت های حساس مانند سپاه پاسداران را شروع کردند.
جناح طرفدار آیت الله منتظری همزمان با وخامت حال جسمی آیت الله خمینی کوشیدند تا با انتخاب آقای منتظری به عنوان قایم مقام رهبری موقعیت او را تثبیت کنند اما یک سال پیش از مرگ آیت الله خمینی در سال1368 او از مقامش برکنار و منزوی شد.
به این ترتیب آیت الله منتظری پس از ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهوری اسلامی و مهندس بازرگان نخستین نخست وزیر پس از انقلاب سومین چهره برجسته انقلاب و مقام جمهوری اسلامی بود که مشمول سانسور و محدودیت از سوی دولت شد.عکس های او از اتاق های ادارات دولتی پایین کشیده شد ودامنه سانسور به کتاب ها ی او رسید. به تدریج روایت تاریخی دیگری در متون رسمی جایگزین ادبیات رسمی پیشین بود که آیت الله منتظری را به عنوان " امید امت و امام" معرفی می کرد.
تشدید مخالفت با آیت الله خامنه ای
سومین موج حمله شدید حکومت به آیت الله منتظری در دهه هفتاد و به همراه سخنان او در انتقاد از آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بالا گرفت که اوج آن در سال1376 و سخنرانی روز 13 رحب در انتقاد از تلاش حکومت برای حذف مرجغیت مستقل بود.
در آن سخنرانی آیت الله منتظری گفت که آیت الله خامنه ای از نظر علمی و به دلایل شرعی و فقهی مرجع نیست و حق صدور فتوا ندارد. همچنین آیت الله منتظری حکومت ایران را متهم کرد که از طریق تهدید و ارعاب و تطمیع مالی قصد دارد مرجعیت مستقل شییعه را به ابتذال بکشاند.
پس از آن سخنرانی محدودیت ها برای آیت الله منتظری بیشتر شد و در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد از سال 1384 باز هم محدودیت های بیشتری برای فعالیت دفتر او اعمال شد.
آنچه بار دیگر نقش تازه ای به زندگی سیاسی آیت الله منتظری بخشید همراهی او با معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 بود که او را به مهمترین مرجع حامی جنبش اعتراضی موسوم به جنبش سبز مبدل ساخت و بر محبوبیت او در ایران به شدت افزود.
با وجود تحول سال 1388 این حسرت که آرمان های اخلاقی که او بارها برای آن به زندان و تبعید رفته بود و شکنجه شده بود در جمهوری اسلامی از سوی رهبران نظام نادیده گرفته شده است همواره در بیان او زنده بود.
گویی انقلابی که آیت الله منتظری از رهبران آن بود در سی سال گذشته به تدریج از دست رهبرانی چون او ربوده شد.
.........................................................................
رضازاده، از محرومیت مادام العمر تا ریاست فدراسیون
در حالی که کمیته فنی فدراسیون وزنه برداری، خبر محرومیت مادام العمر حسین رضازاده را اعلام کرده بود، فقط 24 ساعت بعد، علی سعیدلو، رئیس سازمان تربیت بدنی او را به جای بهرام افشارزاده، به سمت سرپرستی فدراسیون وزنه بداری ایران منصوب کرد.
در بخشی از حکم کوتاه سعیدلو، خطاب به رضازاده آمده است: "به استناد اختيارات ذيل ماده 10 اساسنامه فدراسيونهای ورزشی جناب عالی را به عنوان سرپرست فدراسيون وزنه برداری منصوب می نمايم. اميد است با اتکال بر خداوند متعال در پيشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی موفق و پيروز باشيد."
در مراسم معارفه رضازاده، اعضای کمیته فنی که به دلیل رواج دوپینگ در رده های مختلف سنی تیم های ملی و نتایج ضعیف در مسابقات جهانی، رای به محرومیت مادام العمر او داده بودند نیز حضور داشتند.
رضازاده در اولین اظهار نظر، به سایت فدراسیون وزنه برداری ایران گفته است: "تمامی انتقادهای سازنده را به جان می خرم اما قطعاً در اين راه، دشمنان و معاندين را كه دشمن نظام نيز به حساب می آيند، با اعلام قصد و نيت شان به مردم معرفی خواهم كرد."
رضازاده تا زمان تشکیل مجمع انتخاباتی این رشته وزشی، مسئولیت سرپرستی فدراسیون را بر عهده خواهد داشت.
او در حالی مسئولیت اداره فدراسیون وزنه برداری را برعهده گفته که منتقدان پرتعدادی در خانواده وزنه برداری دارد. از جمله دوستان و هم تیمی های سابقش که بعد از مسابقات جهانی کره جنوبی و ناکامی کم سابقه ایران، انتقادات شدیدی را علیه رکورد دار جهان در دسته فوق سنگین مطرح کرده اند.
رسانه های ورشی در ایران نیز نسبت به این انتخاب، واکنش های منفی متعددی نشان داده اند. غیر از پیشکسوتان، کارشناسان و رسانه های منتقد، رضازاده باید با معضل بزرگ دیگری هم دست و پنجه نرم کند: احتمال محرومیت وزنه بردای ایران از حضو در کلیه مسابقات بین المللی.
دکتر شهابی رئیس کمیته پزشکی فدراسیون جهانی وزنه برداری گفته است نام ایران در لیست سیاه فدراسیون جهانی وزنه برداری قرار دارد. به اعتقاد او ممکن است فدراسیون وزنه برداری ایران با 2 سال محرومیت مواجه شود. در غیر این صورت باید برای هر وزنه بردار دوپینگی مبلغ 55 هزار دلار جریمه پرداخت کند تا بتواند در میادین بین المللی حاضر شود.
70 سال از تاسیس اولین فدراسیون وزنه برداری در ایران می گذرد و حسین رضازاده، بیست و یکمین فردی است که این مسئولیت را به عهده می گیرد. او در عین حال، جوان ترین مدیر تاریخ وزنه برداری ایران هم هست.
امانوئل پادگرنی در سال 1318 و دوران حکومت رضاشاه، اولین رییس فدراسیون وزنه برداری ایران لقب گرفت و چهار سال در این مسئولیت باقی ماند. اولین دوره مسابقات وزنه برداری قهرمانی کشور نیز در دوران ریاست او برگزار شد.
جواد کلهر، آخرین رییس فدراسیون وزنه برداری در دوران حکومت پهلوی و قبل از انقلاب ایران در سال 1357 بود.
حسین صادق، عبدالحمید بختیار و منوچهر برومند، در دو دوره زمانی مختلف ریاست این فدراسیون را برعهده داشتند. برومند همچنین اولین رییس فدراسیون وزنه برداری بعد از انقلاب اسلامی است.
علی مرادی از سال 1373 تا 1385 رییس فدراسیون وزنه برداری بود. او با 12 سال مدیریت، بیشترین سابقه را در جمع مدیران تاریخ این رشته ورزشی دارد.
عبداله نادری، محمود نامجو، احمد علی ابتهاج، فتح اله امیالی، مصطفی امجدی، مهدی نجم، محمد حسن رهنوردی، مهدی رحیمی، علی اصغر پیروی، عباس علی استکی، محمد رضا تقی وند، سعید فائقی و غلام عباس زارع دیگر مدیران تاریخ وزنه برداری در ایران بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP