سلام . دوشنبه 30آذر 1388 – 21دسامبر 2009 میلادی
فوت آیت الله منتظری
پدرمعنوی جنبش سبز ایران درگذشت. حضرت آیت الله منتظری کسی که به خاطرحقوق زندانیان و اعدامی ها ازرهبری چشم پوشید درگذشت. برخلاف آقای خامنه ای کسی که به خاطر رهبری مردم را زندان و اعدام می کند. یکی ازدوستان می گفت که همین چندی پیش از اقای منتطری پرسیده بود که شما در سال 67 می دانستید که آقای خمینی سرطان دارد ولذا اگرچند ماه سکوت می کردید وخودتان رهبرمی شدید و می توانستید که جلوی آن نابسامانی ها را بگیرید و چرا نکردید؟ پاسخ آقای منتظری این بود که "اگرمن درهمان دوماه فوت می کردم و ازدنیا می رفتم چه جوابی داشتم که به خدا و پیغمبر خدا بدهم؟" به نظرمن این پاسخ یک آدم دینداراست که به خدا و زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارد و شاید بشود درتاریخ مقایسه اش کرد با پاسخی که امیرالمومنین به ابن عباس می دهد وقتی که می گوید چند ماه صبر کن که معاویه در حکومت شام ابقا بشود، جای پای شما سفت بشود و بعدا عوضش بکنی. امیرالمونین پاسخ می دهد که "من نمی توانم که این کاررا بکنم و چشم بر ناراستی و ناروایی ولو برای مدت کوتاه ببندم."
آقای منتظری که به گواهی پسرش سعید آخرین حرفی هم که قبل از فوت زده دلواپسی اش بوده برای کسانی که در زندان هستند و خانواده هایشان و مشکلاتی که با آنها دست به گریبان هستند مرد بزرگی است که به نظرم از تاریخ معاصرایران تا قرنها بعد در یادها و خاطره ها خواهد ماند و تا سالیان سال یاد کسی که در مقابل آزمون های بزرگ الهی سرفراز بیرون آمد در یاد وخاطره بشریت ماندگار خواهد شد.
بعضی ها او را با ماندلا وگاندی مقایسه کرده اند که مقایسه بی جایی درسطح دنیا نیست وبه نظرم ابعادی آقای منتظری داشته که گاهی او را برتر ازاین بزرگان هم می نشاند. و مبارزات وسختی هایی که این مرد درطول زندگی اش کشید به اوجایگاه ویژه ای می دهد که نه در تاریخ ایران که درتاریخ ملل دیگرهم آقای منتظری را فردی ممتاز و استثنایی می کند.
من به تک تک دوستانی که این برنامه را می بینند و به همگان تسلیت می گویم و امیدوارم که همگی ما رهروان خوبی برای این پدرمعنوی جنبش سبزایران باشیم وعذرخواهی می کنم که امشب نمی توانم پرجوش و خروش خدمتتان صحبت بکنم. برای این که انکار نمی کنم که شخصا بسیار به آقای منتظری علاقه داشتم و تاثر خودم را نمی توانم پنهان کنم.
نامه تسلیت خامنه ای
نکته ای که می خواستم بگویم این است که در نامه خود پسندانه ای که آقای خامنه ای نوشته یک اشکال تئوریک بزرگ علت تمام مقابله ای که یک ملت با اقای خامنه ای و سیستم اش دارد دیده می شود. ایشان اولاحق حاکم را برتر ازحق مردم نشانده و به عنوان جرم آقای منتظری مطرح می کند که او در مقابل آقای خمینی ایستاد و دوم این که خودش را به جای خدا می گذارد و به خودش حق می دهد که به جای خداوند قضاوت بکند. من فکر می کنم همین یک نامه آقای خامنه ای و این چند خط نوشته ایشان به روشنی به همگی نشان می دهد که مبازره ملت ایران برای چیست و درمقابل چه تفکری ایستاده اند. درست برعکس آقای منتظری که با اینکه درمرجعیت رساندن وبه رهبری رساندن آقای خمینی نقش درجه اول و یگانه ای را داشت اما وقتی که احساس کرد که ناراستی هست درمقابل آقای خمینی ایستاد وازدنیایی به آن بزرگی- رهبر یک مملکت شدن- چشم پوشید. حصرخانگی، گرفتاری، فحش خوردن، تهمت خوردن همه را در تمام این سالیان به جان خرید برای اینکه حق را بزرگتر ازاین می دانست که بخواهد درمقابل حکومت ساکت بنشیند.
فکر می کنم که این دفاع ازحقوق شهروندی که آقای منتظری- که به قول خانم شیرین عبادی به عنوان پدر حقوق بشرایران باید ازاو یاد کرد- به اوموقعیتی می دهد که باید گفت منحصر به فرداست بخصوص ازاینکه اقای منتظری از حوزه برخاسته بود جایی که صحبت فقط ازتکلیف است واینطورعنایت داشتن به حق انسانها عظمت این مرد را نشان میدهد چرا که تربیت شده مکتب فکری ومدرسه ای است که هیچ حایی برای این حرفها در آن نیست. من با آقای دکتر سروش کاملا موافقم که درنامه ای نوشته تاکید کرده که این حق آقای منتظری بلکه تکلیف اوبود به لحاظ یک انسان که درمقابل یک حاکم ولو آقای خمینی بایستد و ازحقوق شهروندی ملت دفاع بکند. به نظرم مرگ مردان بزرگ هم بزرگی خودش را دارد و به خوبی درهمین 24 ساعت که از مرگ آقای منتظری گذشته می شود بحث های بزرگ تئوریکی را می شود دید که در جامعه ما درجریان است. وبه حق مرگ آقای منتظری می تواند پدرمعنوی جنبش سبزایران بودن را برای او کماکان شایسته تر و مستحقق تر می کند.
الله اکبر درتهران وشهرهای دیگر
نکته دیگر الله اکبری است که شب گذشته درتهران یکپارچه در همه جاگفته شد. ازپاره ای شهرهای دیگر هم گزارشاتی داشتیم که مردم الله اکبر گفته اند.در دانشگاههای تهران چند جا دانشجویان شعارهایی دادند و تظاهراتی را شکل دادند. در بعضی خیابانهای تهران مثل میرداماد وهمینطوردرشهرهایی مثل نجف آباد یا اصفهان. جالب است که عکس العمل حکومت دراثر ترس و وحشتی که دارد این بوده که به روزنامه ها فشار بیاورد که آگهی تسلیت چاپ نکنند. درصحفه اول عکس آقای منتظری را چاپ نکنند. تسلیتها را ببرند صفحات داخلی. یا وزارت اطلاعات به فعالین سیاسی تلفن کند وآنها را بترساند که نروند مراسم تدفین آقای منتظری. یا اتوبوسی را که از تبریزمی آید متوقف کنند و نگذارند که به قم برود. یا ازمشهد آقای قابل و خانواده اش را برگردانند، دستگیر بکنند، نگذارند بیایند. یا فعالین زنان را دستگیر بکنند و تنهازبانی که این حکومت بلد است همین زور و زورگویی است که هرکدام ازاین کارها را می کند وقتی بخصوص دربرابرعظمت فردی مانند ایت الله منتظری قرار می گیرد بیش ازپیش ازحکومت مشروعیت زدایی می کند و سقوط واضمحلال حکومتی را که بر زور استوار است نشان می دهد.
مرگ آقای منتظری موجی در جامعه ایجاد کرده که درروزهای آینده بیش از پیش خودش را نشان خواهد داد.
اعلام عزای عمومی که آقای کروبی و موسوی کرده اند، و تآکیدی که برای شرکت در مراسم آقای منتظری کرده اند، بسیار کسان و بسیار مراجع تقلید که در منزل ایشان حاضر شدند و حرکتی که مردم کردند، ، فکرمی کنم که چند روزآینده ما را قادرمی کند در شب هفت آقای منتظری که با تاسوعا وعاشورا قرین است بتوانیم حرکت عمومی که به آن فکرمی کردیم، درسطح کشورداشته باشیم وبامدد گرفتن از روح پرفتوح آقای منتظری به روشنی حکومت استبداد دینی را یک ملت بتواند صدا بکند که نمی خواهد وبه آن نه بگوید.
دراین مورد روزهای بعد بازهم صحبت می کنیم.
تا فردا موفق و پیروز باشید.
به امید پیروزی ایران و ایرانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام
از اینکه نظر خود را راجع به این نوشته اعلام می کنید، متشکریم.
در اولین زمان ممکن پاسخ شما را خواهیم داد.
-------------------------------------------------
Hi.
Tank you for your comment about this post.
Answer your comment ASAP